منافع ملي ايران و آزمودن آزمودهها
فريدون مجلسي
كشوري كه مايل باشد به فعاليت در چارچوب همكاري با ساير ملل ادامه دهد، ضروري است كه با مباني حقوق بينالملل سازگاري داشته باشد. جمعآوري دوربينهاي نظارتي فراپادماني آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه به گفته مقامهاي جمهوري اسلامي ايران نصب آنها به صورت داوطلبانه پذيرفته شده بود و در واكنش به صدور قطعنامه شوراي حكام برچيده ميشوند، علي الاصول جزو حقوق ايران است. با اين حال پس از اينكه ايران از سوي آژانس و ساير نهادهاي بينالمللي با اتهامي مانند نقض قوانين روبهرو شد، ديگر شرايطش مانند باقي كشورها نيست و بايد با دقت عمل بيشتري تصميمگيري و اجرا كند. وجود تجربه تاريخي نيز نشان ميدهد كه ايران پس از تجربه مسيري مشابه، براي شكستن فضاي امنيتي كه حلقه محاصره را روز به روز عليه ملت ما تنگتر ميكرد ناچار شد به برجام كه بهترين گزينه موجود روي ميز بود تن در دهد اما به مرور زمان مشخص شد كه برخي گروههاي سياسي در داخل كشور تمايلي به اجراي اين توافق و گذار به سوي اهدافي نظير توسعه و رشد اقتصادي و سياسي ندارند. ايران گام در مسير «حقطلبي» گذاشت و به جاي يافتن مسير مناسب به منظور تامين منافع ملي، به سوي مسيري حركت كرد كه بتواند «حقانيت» خود و «عدم حقانيت» طرف مقابل را به اثبات برساند. اكنون اصليترين و مهمترين مساله كشور اين است كه مردم ايران در رنجند و تلاش براي رهانيدن مردم از اين رنج، وظيفه اصلي حاكميت است. دو راه هم بيشتر پيش روي ما قرار ندارد، يا بايد بجنگيم و از طريق تقابل و درگيريهاي مداوم با طرف مقابل به آنچه حق خود ميدانيم دست پيدا كنيم يا مسير ديپلماسي و همكاري را در پيش بگيريم تا مشكلات مردم كاهش يابد. براي پيشبيني مسير احتمالي ايران در آينده و تبعات و نتايجي كه اين مسير در پي خواهد داشت، ضروري است به يك سوال مهم پاسخ داده شود. اينكه هدف و ماموريت تصميمگيران كاهش آلام مردم و جلوگيري از تشديد مشكلاتي است كه جامعه ما با آنها دست و پنجه نرم ميكند يا اينكه مبناي تصميمگيريها مسائل حيثيتي خواهند بود. اگر هم بخواهيم بررسي كنيم كه تصميم اخير در رابطه با قطع فعاليت برخي دوربينهاي نظارتي آژانس كه طبعا به افزايش تنشها با اين نهاد ناظر بينالمللي منجر خواهد شد، در مسير تامين منافع ايران است يا نه بايد اين سوال را بپرسيم كه آيا اين اقدام ايران را بار ديگر در مسير انزواي بينالمللي قرار ميدهد يا اينكه به دشمنان ايران كمك ميكند با استفاده از آن به فضاي ايرانهراسي دامن بزنند. واقعيت اين است كه ايران امكاناتي را دارا بود و پيشرفت و توسعه را از زماني شروع كرد كه بسياري از كشورهاي منطقه هنوز گام در اين مسير نگذاشته بودند اما آنچه طي راه اتفاق افتاد، اشتباهاتي بود كه تصميمگيران در تشخيص راههاي منافع ملي صورت دادند و اكنون شرايط به گونهاي است كه در عمل امكان تامين اوليهترين امكانات براي بخشي از مردم ايران وجود ندارد. در گذشته يك بار اين اشتباه ناديده گرفتن اهميت قطعنامهها صورت گرفت و آقاي محمود احمدينژاد كه عملا به بلندگوي بخشي از جريانهاي سياسي تندرو در كشور بدل شده بود، چنين اشتباهي را مرتكب شد. در نتيجه همان اشتباهها هم پرونده ايران از شوراي حكام به شوراي امنيت سازمان ملل متحد رفت و تحريمهايي عليه ملت ايران تصويب و اجرايي شد كه عملا ما را به زانو در آورد. ممكن نبودن ادامه با آن شرايط سخت و طاقت فرسا منجر شد كه برجام را بپذيريم و براي مدتي هرچند كوتاه از زير بار اين فشارهاي كمرشكن خارج شويم. اينكه يك بار ديگر ميخواهيم آزموده را بياموزيم مشخص نيست با چه انگيزهاي صورت ميگيرد اما اي كاش اين اميدواري وجود نداشته باشد كه با انباشته كردن اورانيوم غنيشده ميتوانيم به تمام اهداف بينالمللي خود دست پيدا كنيم.