خاطرات سفر و حضر (226 )
اسماعيل كهرم
راستي پانگولين را ميشناسيد؟ تنها پستاندار پوشيده از فلس كه براي حفاظت، تمام بدنش را پوشانده. از عجيبترين جانوراني است كه هر كس در عمر خود ديده! يك چهارپا است كه فقط از دوپاي عقب خود براي راه رفتن استفاده ميكند. دو نوع از آن وجود دارد. پانگولين بزرگ Giantp و درختي! اين چينيهاي همهچيزخوار كه حسرت خوردن ايرانمان را دارند، به تعداد هزاران و ميليونها شكار ميشوند. گوشت آن را در رستورانها ميخورند و فلسهاي آن را براي Chinese Medicme طب چينيها مصرف ميكنند و باز هم اين فلسها از جنس ناخن انسان است! نه بيشتر و نه كمتر! مادرمردهها (بيشباد) وقتي ميگفتند لعنت بر يزيد، داييجان خدا بيامرز ميگفت بيشباد يا بيشمار باد و يا... خدا ميدونه چي؟ احتمالا لعنت را تشديد ميكرد. من در حرم امام رضا(ع) شنيدم كه كسي ميگفت لعنت بر مأمون و بقيه ميگفتند بيشباد. جاي تاسف است كه در طول تكامل بسياري از لغات و عبارات را فراموش ميكنيم و از ياد ميروند. مثلا شيخي را ديدم يا شيخ شدم به معني غايب شدن از كلاس است! شيخ شدم هم به كار ميبرديم و يا دستهگل به آب دادن كه امروزه كمتر مورد استفاده دارد! پانگولين آنقدر كشتار شد كه به مرز انقراض افتاد. اين حيوان، آرام حركت ميكند و هيچ وسيله دفاعي ندارد. فقط يك وسيله دفاع دارد و آن گلوله شدن است مثل توپ. يك بچه هم ميتواند آن را بردارد. چند سال است يك بانوي خوشقلب با صرف انرژي و نيروي لايزال ايمان كمر به حمايت اين حيوان بيآزار بسته و مركزي را براي حمايت از اين جانور فراهم كرده است. يك دست صدا دارد - حتما