• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5232 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۵ خرداد

جنگ دوم جهاني و سقوط پاريس

مرتضي ميرحسيني

عبور نيروهاي آلماني از مرزهاي فرانسه و بعد هم سقوط پاريس بود كه تازه مساله جنگ (جنگ دوم جهاني) را براي دولت‌هاي بزرگ اروپايي به مساله‌اي جدي تبديل كرد. تا پيش از آن، آن مقطعي كه آلمان به لهستان يورش برد و حتي پس از آنكه نروژ و دانمارك و هلند را گرفت، به قول رابرت پالمر «دو دموكراسي بزرگ غربي هنوز از نظريه دوران صلح خويش دست نشسته بودند، هنوز اين اميد غريب در دل‌ها جا داشت كه حتي در اين موقع نيز اتفاقي روي نمايد تا مانع از تضادي واقعي ميان طرفين گردد.» اما در عمل معلوم شد كه آلماني‌ها از مدت‌ها پيش براي جنگ و براي تسليم كردن همه اروپا نقشه كشيده‌اند و حتي درباره چگونگي پيشروي نيروهاي‌شان هم برنامه‌ريزي دقيقي دارند. «هيچ چيز قادر نبود جلو لشكريان زره‌پوش و بمب‌افكن‌هاي غوطه‌زن آنها را كه بر فراز سر مردم غرش‌كنان مي‌گذشت سد نمايد. اين تاكتيك‌ها با آنكه در لهستان به كار برده شده بود، فرانسويان و انگليسي‌ها را غافلگير كرد. به‌زودي آلماني‌ها از منتهااليه شمالي خط ماژينو كه هرگز آن را تا ساحل دريا ادامه نداده بودند، دور زده با لشكريان مكانيزه خويش از جنگل آردن واقع در قلب نواحي شمالي فرانسه عبور كرده با سرعت فراوان متوجه بندرهاي واقع در كنار بحر مانش گرديدند. رابطه قواي انگليسي و بلژيكي و پاره‌اي از لشكريان فرانسه با عمده قواي آن كشور قطع شد و جمله به طرف بندر دونكرك عقب نشستند.» بلژيكي‌ها تسليم شدند و مقاومت نيروهاي فرانسوي و انگليسي در دونكرك، هرچند سرسختانه، اما درنهايت بي‌فايده بود. شكست خوردند و مجبور به عقب‌نشيني شدند. همه ساز و برگ‌شان را نيز جا گذاشتند. ماه ژوئن 1940 به نيمه نرسيده بود كه پاريس سقوط كرد و يك هفته بعد، فرانسه براي هيتلر درخواست صلح فرستاد. هيتلر نيز اين درخواست را به چند شرط پذيرفت. «به موجب شروط قرار متاركه جنگ، قسمت شمالي خاك فرانسه زير استيلاي قواي آلماني درآمد. جمهوري سوم كه اكنون پايتختش در ويشي واقع در قسمت جنوبي، يعني ناحيه مستقل فرانسه بود بنا به تصويب پارلماني گيج و مبهوت به‌صورت رژيمي توتاليتر درآمد كه در راس آن مارشال 85ساله فرانسه پتن و پي‌ير لاوال سياستمداري بي‌بندوبار و بي‌شرم قرار داشتند. جمهوري معدوم شد و حتي شعار آن‌ كه آزادي، مساوات و برادري بود به‌طور رسمي ممنوع شد. پتن، لاوال و جمعي ديگر به تشريك‌مساعي با نازي‌ها و جايگزين ساختن فرانسه مستبدي در قالب نظم نوين اروپاي نازي اقدام نمودند.» فرانسه شكست خورد، چون براي رويارويي با مهاجمان در دشت‌هاي باز آماده نبود، نيروي هوايي كارآمدي نداشت و تصميم‌گيران اصلي آن نيز با يكديگر رقيب و به هم بدگمان بودند. اما كسي، حتي در بدبينانه‌ترين پيش‌بيني‌هايش به شكستي چنين سريع و خفت‌بار و سقوط حكومت، فكر هم نمي‌كرد. «همه‌كس مي‌دانست كه فرانسه ديگر آن كشور سابق نيست، اما هنوز آن را يكي از دولت‌هاي بزرگ جهان مي‌شمردند و سقوط چنين كشوري در عرض يك ماه واقعه بي‌نظيري بود كه هرگز به خاطر كسي خطور نمي‌كرد.» البته گروهي از فرانسويان كه ژنرال شارل دوگل هم ميان‌شان بود به انگليس گريختند و در آنجا، كارزاري را براي آزادي فرانسه آغاز كردند. ادامه ماجرا، روايت ديگري است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون