محمد ابراهيم ترقينژاد/ مذاكرات هستهيي روز دوشنبه هفته گذشته ميان ايران و گروه 1+5 به پايان رسيد و آنچه ميان طرفين مورد تفاهم قرار گرفت، گزينه تمديد مذاكرات بود. همين مساله از فرداي پايان مذاكرات وين10، مناقشههايي ميان صاحبنظران و تحليلگران ايجاد كرد. مخالفان مذاكرات آن را شكست مذاكرات دانستند و گروهي ديگر آن را استمرار ديپلماسي در بستر تدبير و اميد تلقي كردند. صباح زنگنه ديپلمات ارشد سابق كشورمان معتقد است تمديد مذاكرات، مسالهيي معمول و عادي در سطح جهاني در مذاكرات است كه نميتوان آن را شكست تلقي كرد. اين تحليلگر مسائل سياست خارجي تاكيد دارد مذاكرات ايران با گروه 1+5 را بايد در بستري فراتر از موضوع هستهيي ديد و آن بستر نشات گرفته از تغيير جايگاه ايران در مناسبات منطقهيي و جهاني است كه ايران در حال محك خوردن است. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با صباح زنگنه در پي ميآيد:
مذاكرات وين 10 روز دوشنبه هفته گذشته به پايان رسيد و نتيجه مذاكرات به تمديد آن منتهي شد. ارزيابيتان از روند مذاكرات ايران با 1+5 چيست؟
هر مذاكراتي داراي كليات و جزيياتي است. در خصوص مذاكرات هستهيي ايران و گروه 1+5، با ترسيم كليات امكان حركت سريعتر و پر شتابتر وجود داشت اما در خصوص جزييات قطعا زمان بيشتري لازم است. با توجه به برخي از تاخيرها يا وارد كردن برخي بحثهاي جانبي به مذاكرات از سوي كشورهاي غربي قطعا دقت بيشتري از حد متعارف را تيم مذاكرهكننده ايراني مجبور است به خود اختصاص دهد ولي در نهايت همچنان كه برخي از مسائل نيازمند تصميمگيري قطعي است، تمديد مذاكرات براي يك فاصله زماني معقول ميتواند قابل قبول باشد اما اگر اين مدت بخواهد طولاني باشد و در عين حال، وارد فضاهاي مختلفي از ابعاد سياسي هر كدام از كشورهاي طرف مذاكره شود در اين صورت مذاكرات ممكن است با بنبستهايي مواجه شود. به هر حال با توجه به همه ملاحظات و اينكه ايران پذيرفته است مذاكره كند و اين مذاكره را تا آخر پيش ببرد، پافشاري بر چند اصل اساسي ميتواند تعبيري باشد از استقلال در تصميمگيريها و آمادگي بر نشان دادن مسووليتپذيري و مسووليتشناسي ايران در عرصه بينالملل كه در مذاكرات مشكلي ايجاد نخواهد كرد. اگرچه برخي از كشورهاي طرف مذاكره به طرح موضوعات كه ناشي از فشارهاي داخلي و خارجي هستند، در مذاكرات روي ميآورند اما به نظر ميآيد با وجود اختلافات طرفين مذاكره نميخواهند كه در اساس مذاكرات خللي ايجاد شود و تمايل بر رسيدن به توافق دارند.
هم آقاي ظريف و هم آقاي عراقچي از نزديك شدن ديدگاههاي دو طرف مذاكره صحبت كردند و حتي آقاي عراقچي از ترسيم چشمانداز مذاكرات سخن گفتند. فكر ميكنيد چه عللي موجب شد كه با وجود نزديك شدن ديدگاهها توافق نهايي حاصل نشود وكار به تمديد مذاكرات منجر شود؟
پافشاري غربيها و بالاخص امريكا بر جزييات مورد مذاكره شايد علت اصلي عدم رسيدن به توافق نهايي بود.
اين جزييات همان دو موضوع اصلي مورد اختلاف يعني غنيسازي و تحريمهاست؟
بله، اين دو موضوع عامل نرسيدن به جمعبندي نهايي و كلي بود.
در اين باره بيشتر توضيح ميدهيد؟
امريكايي در خصوص مسائلي چون حجم مواد توليد شده و قابل توليد در غنيسازي و بر سر تعداد دستگاههاي سانتريفيوژ كه به حدود خيلي پايين تاكيد داشتند، اصرار ميكردند. در مورد اراك، فردو و نطنز اختلافنظرهايي وجود داشت. درباره خروج مواد توليد شده براي ادامه عمل فرآوري به خارج از كشور يكي ديگر از اختلافات بود كه از سوي ايران پذيرفته نشده و نخواهد شد. درخصوص سازوكار لغو تحريمها نيز بايد بگويم مكانيزمي كه امريكا و غربيها به آن متمايل بودند مكانيزم مرحلهيي و قطرهچكاني بود در حالي كه جمهوري اسلامي ايران به تمامي تعهداتش عمل كرده است و همه مقامات غربي نيز به اين مساله معترفند و بايد براساس توافق ژنو، طرف مقابل نيز متقابلا به تعهداتش عمل كند و تحريمها لغو شوند.
برخي از منتقدان تيم مذاكرهكننده و دولت پس از تمديد مذاكرات اين شايبه را ايجاد كردند كه تمديد مذاكرات، شكست آن بوده است. شما در اين باره چه فكر ميكنيد؟
شكست مذاكرات زماني رخ ميدهد كه مذاكرات بهطور كامل به بنبست منجر شود اما وقتي كه به توافقاتي در حدود 90 درصد مسائل دست يافتهايم، براي حل ديگر اختلافات، نياز به وقت بيشتري براي گفتوگو است و ديگر نميتوان تمديد مذاكرات را شكست ناميد؛ فقط بايد گفت زمان رسيدن به توافق به تاخير افتاده است. بايد بگويم كه با تمديد مذاكرات، آسمان به زمين نميآيد. تمديد مذاكرات در هيچ كجاي دنيا به عنوان شكست تلقي نميشود چرا كه مذاكرات زيادي در سطحهاي مختلف در جهان صورت ميگيرد، ضربالاجلهاي اوليه نيز وجود دارد ولي ممكن است اين ضربالاجلها تمديد شود. همين اتفاق درخصوص مذاكرات 598 نيز افتاد يا در مذاكرات ميان امريكا و ژاپن، امريكا و كره و... نيز رخ داده است و آن مذاكرات تمديد شدهاند ولي هيچكدام از آن كشورها تمديد را پايان مذاكرات و شكست آن تلقي نكردهاند.
فكر ميكنيد مذاكراتي كه ميان ايران و 1+5 در روند جديد مذاكرات كه از مهر سال گذشته آغاز شده است، چه دستاوردهايي براي جمهوري اسلامي ايران داشته است؟
من تصورم اين است كه بحث مذاكرات هرچند كه در بحث هستهيي متبلور شده است ولي مفهوم واقعياش در موضوعي فراتر از انرژي هستهيي است و آن، جايگاه جديد ايران در معادلات منطقهيي و بينالمللي است كه در حال شكلگيري است و ايران نيز در اين مذاكرات در حال محك خوردن است.
اين مذاكرات يك نمود از تغيير مناسبات منطقهيي و جهاني است و جمهوري اسلامي ايران به جايگاه جديدي ارتقا يافته و قدرتهاي بزرگ دنيا در حال ارزيابي اين جايگاه هستند و با توجه به چند عنصر اين تصميمگيري در حال شكلگيري است.
اين عناصر را توضيح ميدهيد؟
يكي از اين عناصر، قدرت استمرار بر اين جايگاه است و اينكه ظرفيت مذكور رو به تنزل يا رو به اعتلا و پيشرفت است. دومين عنصر، مسووليتپذيري جمهوري اسلامي ايران است. طبيعي است كه در معادلات بينالمللي، قدرتي به رسميت شناخته ميشود كه با از صحنه در رفتن يا برهم ريختن همه معادلات مورد ارزيابي قرار ميگيرد و عدم ورود به اقدامات خشن، ناگهاني و غيرقابل قبول در بُعد قوانين جهاني مورد توجه قرار ميگيرد و مذاكرات هستهيي جزئي از اين پازل است لذا اين مذاكرات تحت تاثير معادلات چند وجهي و چند مجهولي قرار گرفته و استمرار بر اين جايگاه حاكي از توانمندي جمهوري اسلامي ايران در ابعاد گوناگون اين ظرفيت محسوب ميشود.