چرا وريا غفوري را دوست داريم؟
علي ولياللهي
برخي از مسائلي كه در سالهاي گذشته تحت عنوان «پروژه حذف» مطرح شدند هيچوقت نه به اثبات رسيدند و نه نفي شدند. نمونه بارزش عادل فردوسيپور كه گفته ميشد حذف شده ولي برخي اين پرسش جدي را مطرح كردند كه او چگونه حذف شده كه همچنان ميتواند در صداوسيما برنامه بسازد و اپليكيشن راه بيندازد؟
آنچه به عنوان «پروژه حذف وريا غفوري» با «دستور از بالا» مطرح شده هم به همين شكل قابل اثبات نيست. كما اينكه اگر چنين تصميمي هم گرفته شده باشد معمولا به صورت رسمي نيست و بيشتر شكل توصيهاي دارد كه به شكل شفاهي ابلاغ شده. در مجموع اعتباري كه به برخي سلبريتيها تحت عنوان حذف يا ممنوعالكاري داده ميشود چندان قابل اتكا نيست. حذفشدگان واقعي آنهايي هستند كه هيچوقت نامي از آنها برده نميشود.
اگر بيخيال صحت يا عدم صحت «پروژه حذف وريا غفوري» بشويم آنچه باقي ميماند صراحت كلام يك ورزشكار سرشناس است كه ميتوانست مثل خيلي از همبازيان يا افراد همرده خود نسبت به مسائل اطرافش بيخيال باشد و گاهي يك انتقاد محافظهكارانه هم كند كه بگويد من هم هستم! وريا اين شكلي نيست. او هرگز انتقاد راديكال نكرده اما محافظهكار هم نبوده. انتقادات تند و تيزش باعث شده مردم او را متفاوت از بقيه ببينند. داستان جايي جالبتر ميشود كه بدانيم وريا با وجود علم به مشكلاتي كه ممكن است برايش پيش بيايد چنين رفتاري را در پيش گرفته. همان مشكلاتي كه سايرين را بيشتر به سكوت متمايل ميكند تا اظهارنظر.
سال گذشته با يكي از ورزشكاران سرشناس مصاحبه ميكردم با تمركزم روي موضوع «رسالت ورزشكاران در مسائل سياسي-اجتماعي». سوال اين بود كه مرز بين حرفهاي بودن و كنشگري سياسي-اجتماعي چيست؟ آن ورزشكار در حالي كه ميتوانست پاسخ اين سوال محافظهكارانه را با گفتن جملات كليشهاي مثل «ورزشكاران هم از همين مردم هستند» بدهد گفت «آقا تو رو خدا سوال حاشيهاي نپرس دردسر درست نكن واسه ما!»
اين مواجهه با دردسر كه واقعا هم وجود دارد همان چيزي است كه وريا را از بقيه متمايز ميكند. همين است كه نشان ميدهد او در تمام اين سالها روي لبه تيغ حركت كرده و اين دليلي است كه مردم وريا را به خاطر آن دوست دارند چه او از استقلال برود چه همچنان آبيپوش بماند.