نگاهي به مجازات تخريبكنندگان ميراث طبيعي ايران
مجازاتهاي جايگزين براي شكاركشها
اسماعيل كهرم
امروز، وقتي كه تلفن زنگ ميزند ممكن است از هر جاي عالم و حتي ماوراي آن باشد! چهل سال پيش با شمارهگيري 14 رقم با امريكا تماس ميگرفتم. امروزه از ايران هم ميتوانيد به همه جاي عالم زنگ بزنيد. عجب تحولي و چه تكاملي. يكي از رييسجمهوريهاي امريكا تعريف ميكرد كه ميل كرد كه به خانه ييلاقي دوستش برود. مسوول برنامهريزي او گفت: سهچهار روز طول ميكشد تا مقدمات فراهم شود. رييسجمهور تعجب كرده بود سه چهار روز؟ چرا؟ چون شما بايد در هر آن با چهار گوشه عالم تماس داشته باشيد، بعد از چهار روز به خانه دوستش رفت. خانه دوست را به توبره كشيده بودند. همه جا بشقاب dish و كيلومترها كابل و آنتن! گفته بودند كه شما حالا با هر كسي ميخواهيد در جهان تماس بگيريد. يكي از همراهان گفته بودكه فرزندش در پايگاه ديهگو گارسيا است و ميل دارد با او تماس بگيرد. فرزند او در يك زيردريايي خدمت ميكرد؛ بعد از سه دقيقه ارتباط برقرار شد، بنابراين وقتي كه تلفن من زنگ زد من فكرم به همه جا رفت. جواب دادم: سلام استاد وسعت دامنه تلفنكنندگان كوچكتر شده از ناحيه دانشگاهيان بود. به دانشجو يا همكاران استاد سلام كردم. استاد ميبخشيد من دانشجوي دانشگاه... هستم. ليست پرندگان زمستانگذران درياچه... را براي من ارسال ميفرماييد؟ او دليل اين درخواست را علاقه شخصي ذكر كرد.
بعدها فهميدم كه دادستان آن منطقه براي او كه يك متخلف حرفهاي شكار بود، يك جريمه جايگزين معين كرده بود. بنده ناخودآگاه جريمه جايگزين را اجرا كرده بودم و خلافكار با كمك ناخواسته و ندانسته بنده از دام رسته بود. بنابراين، اولين ضرر و زيان مجازاتهاي جايگزين سوءاستفاده از آنها است. يعني مجازات شونده از اطلاعات ديگران استفاده ميكند و آنها را به نام خود جا ميزند. بايد ديد انگيزه قضات براي تعيين مجازات جايگزين چيست؟ بنده فكر ميكنم مهمترين دليل و انگيزه ناكافي بودن مجازاتهاي فعلي است.
امروزه حتي كساني كه در امر حساس قضا دستي ندارند در اين مهم آشنايي ندارند ميدانند كه مجازاتهايي كه بخصوص براي متخلفين شكار و صيد تعيين ميگردد بسيار ناكافي ميباشد. زندان رفتن و يا پرداخت جريمه براي متخلف حيات وحش (شكار و صيد) نهتنها بازدارنده نيست بلكه به متخلف فرصت استفاده از مرخصي و يادگيري فنون جديد شكار در فرصت زندان داده ميشود. مردم ميدانند كه زندانهاي ما دوره مطالعات كامل و انتقال معلومات از نسلهاي گوناگون زندانيان به يكديگر ميباشد.
يعني كساني كه بعد از گذراندن مدت از زندان رها ميشوند، دزداني هستند كه با چراغ مجهز شدهاند و گزيدهتر كالا ميبرند! حقيقت آن است ايران و جهان اعتقاد خود را نسبت به «آموزنده» بودن زندانها از دست دادهاند.
بنده شاهد بودم كه در يك كشور آفريقايي از متخلفين ميخواستند كه يك ماه با لباس محيطباني همراه ساير محيطبانها در مناطق حساس نگهباني بدهند. هدف در درجه اول آشنايي متخلفين با دشواريهاي كار محيطبانها و در درجه دوم ارزش حيات وحش است كه به راحتي به دست امثال او در كسري از ثانيه معدوم ميشوند! راستي ارزش يك يوزپلنگ كه براي حفاظت آن يك پدر، يك شوهر و يا يك برادر شهيد ميشوند چقدر است؟ آيا بعد از مشاهده اين گونه بيرحميها، باز هم او حاضر است كه تفنگ به دست بگيرد و چنين جانداري را شكار كند؟ در اين گونه آزمايشها، وجدان متخلف تحت آزمايش قرار ميگيرد. بنابراين عكسالعملي كه در فرد ايجاد ميشود بستگي به ساختار ذهني متخلف دارد. برخي به هيچ عنوان عكسالعمل خاصي نشان نميدهند و برخي از درون متلاشي ميشوند. لوله تفنگ خود را در ميدان دهكده در كردستان گره ميزنند كه ديگر با آن شليك نكنند. منظره تكاندهندهاي را ديدهام كه يك كودك گرسنه آفريقايي با شكم برآمده و گريهكنان نشسته و يك كركس در نزديكي كودك (به نظر ميآيد) كه منتظر مرگ كودك است. بنده شنيدم كه اين عكاس كه منطقه را ترك كرد (پس از سرزنش تماشاگران) خودكشي كرد! آنها وي را سرزنش كردند كه چرا كودك را نجات نداد؟ بنابراين ميزان حساسيت انسانها نسبت به حيات جانوران متفاوت است؛ برخي به شدت بيتفاوت و برخي بسيار حساس هستند. نسخهاي كه ما مينويسيم بايد حتيالمقدور براي همه دستهها مناسب باشد. تنبيه جايگزين براي متخلفين نبايد خيلي آسانتر از جزاي فعلي باشد. بنده با مطالعه و مشاهده در كشورهاي ديگر به اين نتيجه رسيدهام كه مجازات جايگزين، در صورتي ميتواند مفيد و موثر باشد كه شرايط زير در آن حاكم باشد.
جنبه آموزشي و تعليم بايد بيش از تنبيه مورد توجه باشد؛ زيرا طي سالهاي سال اثبات شده كه تنبيه صرف اثر چنداني نداشته و متاسفانه همين دو سه روز پيش باز هم يك محيطبان مورد اصابت گلوله به سر واقع شد. نمونههاي برخورد گلوله به گلو، حنجره و سر كه عمدا محيطبانها را هدف قرار ميدهند نمايانگر نفرت و كينه ديرينه بين شكاركش (متخلف) و شكاربان ميباشد.
بنده با شناختي كه از دو دسته كسب كردهام راه چاره را ايجاد باشگاههاي منابع طبيعي در استانها ميدانم كه موجب آشنايي اين دو گروه ميگردد. با ايجاد جلسات ماهيانه اين دو دسته كه فعلا دشمن همديگر هستند دوست خواهند شد و همديگر را نخواهند كشت.
قاضيهاي محترم بهتر است در مورد نوع مجازات جايگزين با ادارات محيطزيست مشورت نمايند تا نوع مجازات جايگزين متناسب با وضع فيزيكي و اطلاعات شخص باشد. از اشخاص جوان و قوي ميتوان براي ساخت و ساز و اجراي پروژههاي ساخت و ساز (آبشخور) كانال آب سكوي حيوانات و جايگاه پرندگان... استفاده كرد.
متناسب با برنامههاي جاري ادارات كل و يا ادارات محيطزيست ميتوان از متخلفين در برنامههاي آموزشي، شركت در برنامه سخنراني، فعاليتهاي گروهي مانند كوهنوردي، پيادهروي در جنگل و شناخت گونههاي درختان استفاده كرد.
معمولا ادارات كل و ادارات محيط زيست جلسات سخنراني برگزار مينمايند كه از متخصصان برجسته محيط زيست براي سخنراني دعوت مينمايند. شركت در اين جلسات را قويا براي آنان توصيه مينمايم زيرا دانش آنان اگر نسبت به اركان محيط زيست افزايش يابد خود از شكار كوركورانه آنان جلوگيري خواهد كرد ؛كما اينكه كارشناسان محيط زيست خود با علم به ارزش تك تك جانوران از شكار خودداري ميكنند ولو آنكه قبل از آن خود به شكار ميپرداختند. آگاهي به ارزش جانوران موجب حفاظت از آنان ميگردد.
بسياري از متخلفين داراي تخصصهاي گوناگون بوده و در سخناني ميتوانند در مورد تخصص خود براي همكاران جديد خود سخنراني كنند؛ حتما آنها مطالب جالبي براي همكاران جديد خود دارند.
و بالاخره پس از پايان دوره (خدمت آزمايشي) ميتوان از آنان خواست كه در گزارش كتبي و يا شفاهي، تجربيات، نظرات و پيشنهادات خود را براي بهتر اجرا كردن اين دوره، ارايه دهند.