پيام هادي خانيكي به مراسم رونمايي از سند ملي رسانه
گروه اجتماعي| مراسم رونمايي از سند ملي رسانه، چهارشنبه اول تير 1401 در محل انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران برگزار شد. اين مراسم با حضور افشين اميرشاهي دبير انجمن، عباس عبدي رييس هياتمديره انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران، سعيد اركانزاده روزنامهنگار، مهدي محسنيانراد استاد ارتباطات، عبدالعلي رضايي پژوهشگر و جامعهشناس، كمال اطهاري اقتصاددان، محمد درويش پژوهشگر و كنشگر محيطزيست، مجيد رضاييان نويسنده و پژوهشگر ژورناليسم، مجيد حسينينژاد بنيانگذار عليبابا، علي ميرزاخاني روزنامهنگار و سردبير باسابقه روزنامه دنياي اقتصاد، مهرداد خدير روزنامهنگار و مژگان جمشيدي روزنامهنگار و جمعي از روزنامهنگاران و فعالان عرصه رسانه برگزار شد و پيام هادي خانيكي، استاد ارتباطات نيز در اين مراسم قرائت شد. آنچه در ادامه ميخوانيد، مشروح پيام هادي خانيكي و سخنان سعيداركان زادهيزدي است.
بسيار مايل بودم كه ميتوانستم در مراسم رونمايي «سند ملي رسانه» و اقدام ارزنده انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران حضور يابم كه نشد. پنجمين دوره شيمي درماني را در بيمارستان پشت سر گذاشتهام و هنوز محروم از ورود به اجتماعات بزرگ. از اينرو در حد توان انجام وظيفه ميكنم.
1- سند ملي رسانه را به دقت خواندم، مطالعهاي همهجانبه و در عين حال به دور از حواشي و پرداختن به مفاهيم و گزارههاي تكراري است. «بحران رسانه ايران» را به روشني در سه ضلع؛ نظام و گروههاي سياسي، سازمان رسانه و مخاطبان و مردم نشان ميدهد و بار هر يك را به دوش ديگري نمينهد.
2- گونهشناسي و اولويتبندي صورتبنديهاي بحران در هر بخش كار توجه به مسائل مزمن و جديد را آسان ميكند.
3- راهبردها و خطمشيهاي پيشنهادي كه هم در سطح نظام سياسي و هم در سطح سازمان رسانه مطرح شده، كاربردي و قابل اجراست كه عليالقاعده بايد موضوع تلاشها و فعاليتهاي بعدي انجمن باشد. 4- از آنجا كه من پيش از اين در سال ۷۴ از نقطه تلاقي ميان سه حوزه مطبوعات، سياست و دانشگاه به مطالعه نسبت ميان قدرت، جامعه مدني و مطبوعات پرداختهام و رهيافت تاريخي قدرت سياسي نامحدود، جامعه مدني محدود و مطبوعات ناتوان را امروز هم درخور تامل ميدانم، پيشنهاد ميكنم نقش ديدباني جامعه مدني و مسووليت نهادهايي مانند انجمن صنفي در بخش راهبرها و خطمشيها به صورت مستقل برجسته شود. با پوزش از تصديع و عرض احترام مجدد به همه دوستان و دستاندركاران تهيه سند ملي.
هادي خانيكي. اول تير 1401
سعيد اركانزادهيزدي: سند ملي رسانه تنها نوك كوه است
من در اين جلسه در مورد گزارش پشتيبان صحبت ميكنم. اين سندي كه مشاهده ميكنيد يا به روايتي گزارش ضميمه نوك كوه است كه ما سال ۹۹ مراحل انجام دادن كار سند را آغاز كرديم.
در آن زمان اطلاعات درستي در مورد اين صنف نداشتيم و شروع كرديم به جمع كردن و مطالعه اطلاعات رسانههاي ايران.
در نهايت بندهاي چهارگانه اين سند را انجام داديم. اين كار را به لحاظ فرم و شكل رسانهها به رسانههاي آنلاين چاپي و پخش و راديو و تلويزيوني و بخش آنلاين تقسيم كرديم . همچنين خبرنگاران حرفهاي در حوزه آنلاين و شبكههاي اجتماعي و پيامرسان و دوستان را انتخاب كرديم تا بهطور جداگانه كار را پيش ببرند، پدرام الوندي، خبرگزاريها و سايتهاي خبري را عهدهدار شد. شهرام شريف، شبكههاي اجتماعي را به عهده گرفت، شيده لالمي، مطبوعات را برعهده گرفت كه با كمال تاسف از دنيا رفت، خود بنده اين كار را به عهده گرفتم. مهدي كاشفيفرد هم بخش راديو و تلويزيون را پيش برد.
آخر سال ۹۹ توانستيم گزارش را تهيه كنيم. گزارشهاي تهيه شده گزارشهايي مستقل بودند. گزارشهاي پژوهشي صنف نيز گزارشهاي توصيفي از وضع موجود بود و توصيههاي سياستي را بايد در انتها در نظر ميگرفتيم.
گزارش انجام و صفحهآرايي شد و پيشنهاد ميكنم كه منتشر بشود و هر كدام از دوستان كه كار را پيش بردند مثل تمام وبينارهاي قبلي در مورد يافتهها و دستاوردهايشان توضيح بدهند، چون نكات خوبي در اين گزارشها وجود دارد.
ابزارهايي كه ما در مصاحبهها به كار برديم، ابزار مصاحبه عميق بود و مطالعات كتابخانهاي و بعد تمام شدن گزارشها، اوايل سال ۱۴۰۰ گروهي اضافه شد كه اصل سند را پيش ببرند و بحث سند پيش رفت و سند را تقديم شما كرديم.
در پايان بايد از چند نفر تشكر كنم؛ به خصوص دكتر حسن نمكدوست كه به گروه بسيار مشورت داد. در كل پانزده نفر در اين سند همكاري و مشاركت كردند كه در اين مقدمه از شهرام شريف، پدرام الوند و مهدي كاشفيفرد اسم بردم. اما دوستان ديگري كه نامهايشان در مقدمه كتاب نيامده است شامل الياس بروينژاد، مهدي نوروز، بامداد لاجوردي، ابراهيم ترقينژاد، محمد صادق طلوع بركاتي، شبنم كوهنچي، ندا لردي، هانيه تقيزاده و سيد رضا ميرجعفري هستند كه از اين دوستان نيز تشكر ميكنم.