عذاب تماشاي مسابقات ورزشي از تلويزيون
صداوسیما در مورد مردم ایران چه فکری میکند؟
سامان سعادت
در شبي كه مليپوشان واليباليست كشورمان لهستان را در خانه خود مقهور كردند، مردم ايران بيشتر از اينكه شاهد رقابت باشند مشغول تماشاي هزار باره يك صحنه آهسته بودند. قضيه جايي بيخ پيدا كرد كه در امتيازات حساس و درست در لحظاتي كه قلب هواداران از استرس مچاله شده بود تصاوير قطع ميشد و بعد از اينكه امتياز رد و بدل شده بود به سالن مسابقه برميگشت.
اين بار اولي نيست كه چنين اتفاقي رخ ميدهد. سالهاست مردم ايران كه از طريق صداوسيما مسابقات ورزشي را نگاه ميكنند با اين وضعيت مواجهند. اين مساله در مسابقات واليبال كه تماشاچيان نزديك به زمين مسابقه ه ستند و تعدادي چيرليدر در اطراف به چشم ميخورند بيشتر ميشود. با اين حال آنچه سهشنبه شب رقم خورد تعريف جديدي از سانسور بود كه حتي با موارد گذشتهاش هم تفاوت داشت.
به نظر ميرسد صداوسيما به درجهاي از مميزي رسيدهاند كه مطلقا هرچيزي برايشان خط قرمز است حتي فلوترين تصوير ممكن در فاصله ۳۰ متري. اين در حالي است كه فقط همان افراد چنين تيزبينانه دنبال سوژه سانسور ميگردند وگرنه مردم چنان ميخكوب زمين ۱۸ در ۹ واليبال و عملكرد هموطنانشان هستند و دانه به دانه امتيازات را دنبال ميكنند كه اصلا نميفهمند در اطراف چه چيزي در جريان است و اين تفاوتي است ميان آنها كه عاشقانه منتظر موفقيت ورزشكاران كشورشان هستند با آنهايي كه دغدغههاي اين مردم را به هيچ ميگيرند.
رفتارها در اين زمينه به حدي زننده است كه بعد از هر مسابقه اينچنيني موجي از سردرد و واكنش منفي در افكار عمومي به وجود ميآورد. مردم عوض اينكه از برد تيم ملي كشورشان خوشحال باشند و كيف كنند بايد به اين سوال پاسخ بدهند كه صداوسيما چه تصويري از مردم نزد خودشان ساختهاند؟ آيا آنها فكر ميكنند مردم از طريق تماشاي مسابقات تيم ملي واليبال قصد لذتجويي دارند؟
معلوم نيست صداوسيما و مديرانش در كدام دنيا سير ميكنند وگرنه حتما بايد اين مساله را مد نظر قرار ميدادند كه وقتي كسي پاي مسابقه ورزشي چه فوتبال و واليبال، چه كشتي و بسكتبال مينشيند قصدش تماشاي همان مسابقه ورزشي است وگرنه راه براي تماشاي آنچه از نظر اين افراد غير اخلاقي است بسيار است. نياز نيست يك نفر دو ساعت و چهل دقيقه پاي تلويزيون بنشيند و مسابقه واليبال ايران و لهستان را تماشا كند تا شايد دو ثانيه يك دختر لهستاني را ببيند كه مشغول تشويق تيم ملي كشورش است.
موج جديد و سختگيرانهتر سانسورهاي صداوسيما همراه شده با هر روز محدودتر شدن آزاديهاي اجتماعي در ايران. با ديواركشي توي پارك و جدا كردن كارمندان مرد و زن در ادارات و راهاندازي گشت نامحسوس ارشاد در شهرها و همانطور كه سختگيريها در حوزه آزاديهاي اجتماعي بسياري از مردم را به فكر مهاجرت انداخته، رفتارهاي صداوسيما هم باعث كوچ دستهجمعي بينندهها به شبكههاي خارجي شده است. خيليها ميگويند حاضرند صداي گزارشگري كه به زبان بيگانه حرف ميزند را بشنوند اما سر حساسترين امتيازات مسابقات مجبور به تماشاي تكرار يك صحنه آهسته براي بار هزارم نشوند. حاضرند هزينه اينترنت و كيفيت پايينتر تصوير را به جان بخرند اما با آنها اينطور برخورد نشود.