نگاهي به بزرگترين كلاهبرداري در تاريخ ايران
8كلاهبرداري از زمانهاي بسيار دور به روشهاي گوناگون رخ ميداده است، اما بزرگترين كلاهبرداري در تاريخ ايران مربوط به فردي به نام «مهدي بليغ» ميشود كه توانست كاخ دادگستري در خيابان خيام تهران را بفروشد.
بليغ در سال 1332 هنگامي كه كشور گرفتار حواشي كودتاي 28مرداد بود، تصميم گرفت تا با كاري جسورانه ره صدساله را يكشبه برود. او براي رسيدن به اين منظور فروش كاخ دادگستري را در دستور كار قرار داد.
بليغ براي اجراي نقشه خود ابتدا دفتري در خيابان گيشا اجاره كرد و سپس مدتي را به گشت و گذار در برابر مراكز رفت و آمد خارجيها به خصوص امريكاييها و انگليسيها و البته عربها اختصاص داد. انتخاب اين كشورها هم بدان دليل بود كه بليغ با وجود نداشتن سواد رسمي به دو زبان انگليسي و عربي تسلط كامل داشت. او پس از چندي طعمه خود را كه دو توريست امريكايي بودند در حوالي سفارت انگليس شناسايي كرد.
بليغ متوجه شده بود كه اين دو نفر قصد خريد هتلي را در ايران دارند. پس خود را يك ميلياردر ايراني در حال فروش اموال براي خروج دايم از كشور معرفي و آنها را به دفتر خود در گيشا دعوت كرد. اين دعوت و برخورد گرم با دو امريكايي خريدار هتل، عاملي شد تا آنها پيشنهاد خريد يك ساختمان بزرگ و مجلل را به قيمت بسيار مناسب از سوي او رد نكنند.
بليغ پس از معرفي كلي ساختمان قرار بازديد بنا را براي عصر روز بعد هماهنگ كرد و پس از آن ميهمانان را به محل اقامتشان رساند. او در گام بعدي كلاهبرداري تاريخي خود سراغ اتاقدار وزير وقت دادگستري رفت و با تطميع او، دفتر كار وزير را براي ساعتي اجاره كرد. بليغ فرداي آن روز و ساعتي قبل از آمدن مشتريها، 200 جفت دمپايي پلاستيكي را در برابر اتاقهاي كاخ دادگستري قرار داد تا اين مكان اداري كه به هنگام بازديد مشتريان امريكايي خالي بود، يك مجموعه مسكوني جلوه كند. او پس از آن به اتاق وزير رفت و منتظر شكارهاي خود شد.
امريكاييها سر وقت آمدند و بليغ به عنوان صاحب عمارت، تمام ساختمان را به آنها نشان داد و البته به بهانه بودن مسافران در اتاقها و با نشان دادن دمپاييها، آنها را از ديدن داخل اتاقها جز اتاق وزير كه در آن مستقر شده بود، بازداشت. اينگونه بود كه مشتريان ساختمان را پسنديدند و همان روز 500 هزار تومان به او پرداخت كردند تا پس از انجام مراحل قانوني 10 روز ديگر براي تحويل ساختمان مراجعه كنند.
خريداران ساعتي بعد فهميدند چه كلاهي بر سرشان رفته است و در اين بين بليغ پس از انجام معامله، ايران را به مقصد مصر ترك كرد؛ خروجي كه بسيار دوام پيدا نكرد و او پس از چندي كه مطمئن شد ديگر كسي به دنبال او نيست به ايران بازگشت.
او پس از چند بار فرجامخواهي به اتهام قتل رفيق خود مهدي نظري و حمل مواد مخدر به حبس ابد محكوم شد. حبس ابدي كه با پيروزي انقلاب اسلامي ناتمام ماند اما ظاهرا سرنوشت بليغ با اين ساختمان گره خورده بود، زيرا اندكي پس از پيروزي انقلاب بار ديگر در ابتداي دهه 60 سر و كارش به اين كاخ افتاد تا با صدور حكم به واسطه همراه داشتن مواد مخدر پرونده زندگياش بسته شود.