پيام بهزاد نبوي درباره نتيجه بازداشت مصطفي تاجزاده
تضعيف جريان منتقدِ مصلح
و مخالفِ آشوب و براندازي
«چريك پير»، «فعال سياسي اصلاحطلب»، «دست راست شهيد رجايي» و... بخشي از عناويني است كه در فضاي رسانهاي و عمومي كشور براي معرفي بهزاد نبوي ثبت شده است. چهرهاي كه از سالهاي قبل از انقلاب تا سالهاي پس از انقلاب همواره در بطن تحولات و رخدادهاي جامعه قرار داشته و در بزنگاهها راهكارهاي عملي ارايه كرده است. شمايلي كه حتي در اتمسفر خاص قبل از انتخابات رياست جمهوري سال 1400 نيز حاضر نشد دست از كنشگري فعال بكشد و به راه و روش برخي چهرههاي اصلاحطلب از سكوت در انتخابات و بيعملي سخن بگويد. بنابراين در رومهاي كلاب هاوس حاضر شد و درخصوص ضرورت مشاركت در انتخابات و حمايت از نامزد نصفه و نيمه موجود گروههاي ميانهرو سخن گفت. اينبار چريك پير عرصه سياست كشور به بهانه دستگيري تاجزاده قلم به دست گرفته و خطاب به ملت ايران سخن ميگويد. بهزاد نبوي با بازخواني آرمانها، اهداف و هنجارهاي دوران قبل از انقلاب و سالهاي پس از آن، حركتهاي دهه اخير مردم را احياي همان آرمانها و اهداف برميشمارد كه بايد از سوي سياستگذاران و تصميمسازان به رسميت شناخته شود. در روزهايي كه همچنان موضوع برخوردهاي سلبي با فعالان سياسي و فرهنگي در تيررس تحليلهاي عمومي جامعه و صاحبنظران قرار دارد، خواندن عبارات نبوي، دورنماي پيش روي نيروهاي سياسي براي كنشگري فعال را نمايان ميكند. نبوي در فراز ابتدايي نامه خود بعد از ذكر نام خداوند خطاب به ملت شريف ايران مينويسد: «انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۳۵۷، به عنوان مردميترين انقلاب تاريخ معاصر، به دنبال تحقق اهداف تاريخي متعالي و تحققنيافته يك ملت بود و انقلابيون حامل اين انقلاب با همه تكثري كه داشتند، به دنبال تحقق استقلال واقعي كشور، ايجاد آزاديهاي سياسي و استقرار «حكومت جمهوري، همانگونه كه در تمامي جهان متداول است» بودند. همچنين اكثريت قاطع ملت، به دليل ديندار بودن، حاكميت تعاليم ديني سازگار با اهداف پيش گفته را دنبال ميكردند.»
نبوي در ادامه تاكيد ميكند: «حركت بزرگ اصلاحي مردم در سه دهه اخير نيز، چيزي جز احيا و تقويت همان اهداف متعالي ملت در جريان انقلاب را هدف خود قرار نداده بود و اصلاحجويان، در پي زدودن پيرايهها و كژيهاي ايجاد شده در مسير مستقيم تحقق ميثاقهاي اوليه ملت و حاكميت برآمده از انقلاب بودند و هستند. طريق اصلاحگري قانوني، ممكنترين و كمهزينهترين راه رسيدن به اهداف متعالي ملت است، هر چند طي اين مسير، مستلزم پشتكار، صبر و تحمل و اصرار و پافشاري بر روشهايي است كه دستاوردهاي آن تدريجي اما ماندگار و مستحكم است.»
او براساس اين منطق استدلالي نتيجهگيري ميكند: «برمبناي همين باور، دستگيري برادر عزيزم، سيدمصطفي تاجزاده، يار سالهاي طولاني انقلاب و اصلاحجويي را اقدامي ناصحيح و نابخردانه در جهت تضعيف جريان منتقدِ مصلح و مخالفِ براندازي و آشوب و خشونت ميدانم. اينجانب عليرغم وجود برخي اختلافنظرها در جزييات روشهاي پيشبرد جريان اصلاحگري كه با او دارم، معتقدم هيچگاه از مسير عمومي اين جريان خارج نشده و ارايهكننده يكي از محكمترين منطقها و دلايل براي پرهيز از خشونت و لزوم ايجاد وفاق ملي و همگاني است كه در سايه آن همه گرايشهاي متفاوت و متكثر ايرانيان ميتوانند زير چتر نظام جمهوري اسلامي، براساس قانون به فعاليت و رقابت سياسي بپردازند و داوري نهايي ملت را به عنوان فصلالخطاب پذيرا باشند.»
نبوي در فراز پاياني اين نامه مينويسد: «اينجانب از مسوولان ذيربط ميخواهم اجازه ندهند بدخواهان كشور كه خواسته يا ناخواسته، ميتوانند پيشبرنده اهداف نفوذ دشمنان ملك و ملت باشند، با زمينهسازي اقداماتي از جمله دستگيري مصطفي تاجزاده و فعالان ساير اقشار مطالبهگر ملت در اصناف و گروههاي مختلف اجتماعي و سياسي، كينه و تخاصم و دوقطبيسازي را افزايش دهند. در ضمن فرصت را مغتنم ميشمرم و براي چندمين بار يادآور ميشوم كه حل مشكلات عديده موجود، خصوصا در زمينه وضعيت اقتصادي كشور و معيشت مردم، مستلزم رفع موانع موجود در عرصه سياست خارجي كشور است و مصرانه از مسوولان مربوط ميخواهم فرصت كنوني را براي رفع تنگناها و ايجاد گشايش از دست ندهند. بهزاد نبوي؛ ۲۱ تير ماه ۱۴۰۱»