• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5254 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۲ تير

تصاوير مهيج هاليوودي در كاسه داغ ورزشگاه

پرواز يزداني بدون قاليچه سليمان

وحيد جعفري

 

هيچ‌كس نمي‌دانست متهم رديف يك كه ابتدا حسن يزداني را به آغوش كشيد، چه كسي است؟ تا روي تشك آمدنِ نفر دوم و سوم هم، همه‌چيز عادي جلوه مي‌كرد، نفر چهارم كه از روي سكوها خود را به كاسه ورزشگاه رساند، شستم خبردار شد كه حركتي عظيم و غير ارادي در حال شكل‌گيري است كه بعد از آن ديگر هيچ‌چيز طبيعي نخواهد بود.همان وقت پيش خود گفتم «دارد از آن لحظه‌هاي تاريخي و تكرارنشدني رقم مي‌خورد.» آري، خيل هواداران كه از ديواره سالن ۱۲ هزار نفري آزادي، آويزان شده و يكي پس از ديگري به سمت تشك مسابقات حمله‌ور شدند، تصويري آخرالزماني - كه بيشتر در فيلم‌هاي هاليوودي ديده بوديم- را ترسيم كردند. چه شكوهي! پيش خود مي‌گفتم «از اين اتفاق‌ها در تاريخ ورزش ايران فقط و فقط براي آقا تختي افتاده است» براي همين به دور و اطرافيانم رو كرده و گفتم «از آن صحنه‌هاي تكرارنشدني است كه مي‌توانيد براي نوه و نتيجه خود تعريف كنيد و بگويد من آنجا بودم و از نزديك ديدم كه مردم چگونه چون مور و ملخ از ديوارهاي چند متري ورزشگاه پايين آمده و به سمت پهلوان خود حركت كرده و او را به آغوش كشيده و روي دست گرفتند.» كنار تشك مسابقه و در چند متري يزداني بودم. حسي دوگانه مرا دربر گرفت. از ديدن اين تصوير مهيج كه شايد ديگر اتفاق نيفتد در پوست خود نمي‌گنجيدم و در عين حال ترسي عميق مرا در بر گرفته بود كه نكند اتفاقي براي قهرمان بيفتد؟! بياييد جنبه زيباشناختي ماجرا را مورد بررسي قرار دهيم و منفي‌ها را دور بريزيم. مي‌دانم در آن شور كور، در آن احساسات فوران كرده، در آن لحظات بي‌منطقي - كه عقل فرمانده نيست، بلكه قلب است كه دستور مي‌دهد- مي‌توانست هر اتفاقي براي پهلوان يزداني بي‌افتد. يكي دشمني كند، يا نه، اصلا يك لحظه قبل از اينكه روي دستان انبوه جمعيت قرار گرفته و چون «سليمان» بر تخت شانه‌هاي هواداران ريز و درستش جلوس كند، بر اثر كش و قوس‌هاي آن جمعيت شيفته كه هركدام يك جاي قهرمان نامي ملت را گرفته و به جهات مختلف مي‌كشيدند، پاي چپش پيچ خورده و به زمين مي‌افتاد و آسيبي جدي مي‌ديد و قهرماني‌هاي آينده همگي به سه نقطه مي‌رفت اما نه، آن‌كه به پاي مردم افتاد و خود را خاك ملت كرد، زمين نمي‌خورد كه مردم يك صدا برايش قاليچه مي‌شوند تا به لطف دستان پر توان ملت، پرواز كند به هر كجا كه خواست! كدام رشته را سراغ داريد كه در آن از اين دست اتفاقات بيفتد؟ ترديدي نيست كه كشتي ريشه در تاريخ و فرهنگ اين مملكت دارد. روز يكشنبه به دور از حواشي اين كشتي بود كه پيروز شد. او اين روزها، وارث رستم است، فرزند خلف تختي است؛ او حسن يزداني زمان ماست. قدرش را بدانيم، چرا كه از اندك دلخوش‌هاي ما در اين روزهاست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون