ادامه از صفحه اول
ضرورت بازگشت به روند احياي درياچه اروميه
در ادامه طي شش ماه برنامه ۱۰ ساله احياي درياچه اروميه نوشته شد. در سال 93 طي مصاحبهاي با اشاره به مطالعه انجام شده پژوهشگران ايراني دانشگاههاي خارج از كشور درباره دلايل خشك شدن درياچه اروميه با عنوان «سندروم درياي آرال، درياچه اروميه را نيز خشك ميكند» كه نتايج آن مطابق با يافتههاي تخصصي سازمان حفاظت محيط زيست بود، هشدار دادم كه عوامل اصلي و مهم خشك شدن درياچه اروميه فعاليتهاي انساني به خصوص طرحهاي بيمحاباي توسعه منابع آب، فعاليتهاي كشاورزي خارج از توان طبيعي حوضه، تغييرات انسانساخت در سيستم درياچه و رقابت در برداشت آب در بالادست است. بنابراين محورهاي اصلي فعاليتها و اقدامات سازمان حفاظت محيط زيست در دولت يازدهم و از سال 92 براي احياي اكولوژيك بخشهاي خشك شده درياچه اروميه بهويژه در بخش جنوبي و همچنين تالابهاي آب شيرين اطراف درياچه بود كه با توجه به كمبود آب در آن منطقه از اهميت بالايي برخوردار است. آب موجود در تالابهاي اقماري، پشتيبان قسمتهاي خشك شده درياچه شدند و حتي پرندگان مهاجر هم به آن قسمت مراجعه كردند. همچنين لايروبي رودهاي منتهي به درياچه، اعمال نظارت در رهاسازي حقابه درياچه توسط سدها و آموزش كشاورزان و جوامع محلي با همكاري وزارت جهاد كشاورزي و كشور ژاپن براي اصلاح الگوي كشت و آبياري كه امري حياتي براي احياي درازمدت اين درياچه ارزشمند است. در آن دوران دو مركز آيندهنگري، پايش و ارزيابي اكولوژيك درياچه اروميه نيز راهاندازي و فعال شد. ستاد احياي درياچه اروميه در دو سال ابتدايي تمركز فعاليت خود را بر تثبيت وضعيت درياچه اروميه قرار داد و در شهريور ماه ۹۵ خبر از تثبيت درياچه اروميه و توقف روند كاهش تراز آب و در نتيجه آغاز فاز احيايي را اعلام كرد كه شامل افزايش ۴۴ سانتيمتري تراز درياچه اروميه در مهر آن سال نسبت به مهر سال ۹۴ بود. در ميان مباحث مختلف، مهمترين مساله تامين حقابه درياچه است. متاسفانه سدسازيها و گسترش باغات و كشاورزي مانع از تعلق حقابه به درياچه شده است. از اين جهت در سياستها و رويكردهايي كه داشتيم اصلاح الگوي كشت و آبياري را مهمترين رويكرد دانستيم كه لازمهاش همكاري جدي وزارت جهاد كشاورزي است. يعني داستان صفر و صد است؛ داستان اينكه يا قرار است اين درياچه بماند و همه منتفع شوند يا اينكه يك عده ميخواهند منتفع شوند. اگر فقط يك عده ميخواهند منتفع شوند هم درياچه از بين ميرود و هم پس از مدتي همان منتفعان و ديگر چيزي باقي نميماند. در حالي كه اين درياچه، كيفيت زندگي حدود ۲۰ ميليون نفر را در آن منطقه و جمعيت بسيار بيشتري را در دايره وسيعتري تحت تاثير قرار ميدهد. به همين دليل با همان بودجه اندكي كه سازمان حفاظت محيط زيست داشت و با تلاش در عرصه ديپلماسي محيط زيست، اعتبارات بينالمللي را به آن سمت سوق داده و براي آموزش جوامع محلي و روستايي اقدام كرديم. در دوران معاونت زنان نيز دورههاي آموزشي براي دختران، زنان و كودكان منطقه آذربايجان براي حفاظت از درياچه اروميه برگزار شد، چراكه معتقديم آنها ميتوانند هم در اصلاح الگوهاي كشاورزي و تامين معيشتهاي جايگزين و هم سبك زندگي بسيار موثر باشند. از سوي ديگر چند مساله، همواره مورد مناقشه بوده است؛ يكي بحث انتقال آب كه عدهاي به آن اعتقاد داشتند و اين كار توسط ستاد احياي درياچه اروميه دنبال شد تا از تونل زاب آب بياورند. ظاهرا بخش قابل توجهي از كار تونل هم انجام شده، ولي در اين مورد اختلافنظري وجود داشت كه آيا راهحل اين است يا نه؟ و ديگري، جاده ميانگذر كه گزارشهاي كارشناسان و متخصصان، آن را از عوامل ايجاد اختلال در گردش آب، رسوبگذاري و كمك به مساله خشكي درياچه ميداند. اما بايد ديد چرا دولت سيزدهم حقابههاي درياچه را تزريق و به وظايف قانوني خود در اين زمينه عمل نميكند. اين فقدان باعث به وجود آمدن پرسشهاي بيشماري در افكار عمومي شده كه در يادداشت بعد به اين ابهامات اشاره خواهم كرد.
توانايي فني ساخت بمب اتمي
جان مك كين به تيرانا سفر كرد و در جمع اعضاي سازمان مجاهدين گفت: «من مطمئن هستم. روزي ايران آزاد خواهد شد و ما در ميدان آزادي گرد هم خواهيم آمد.» بديهي است كه منظور او از آزادي، اسارت ايران در زير سيطره امريكا بوده است چنانكه در دوره پهلوي بود.
هيلاري كلينتون هم از قافله تهديد اتمي ايران عقب نماند! ايشان كه در حسرت آرزوي رياستجمهوري بود، در رقابتهاي انتخاباتي در سال ۲۰۰۸ گفت: «امريكا به نحوي به ايران حمله خواهد كرد كه ايران كاملا نابود شود!»
سخن او را به حمله اتمي تفسير يا تعبير كردند. اين هم از شگفتيهاي زمانه است. امريكا دو بار از سلاح هستهاي در نابود كردن دو شهر هيروشيما و ناكازاكي استفاده كرده است. بزرگترين زرادخانه اتمي جهان را داراست. در اشغال عراق از سلاح تاكتيكي هستهاي استفاده كرد. نگران توان هستهاي ايران است. مصاحبه دكتر كمال خرازي ميتواند نقطه پاياني بر اين تهديدها باشد. تهديدهايي كه قدر مشتركشان، متوقف كردن انقلاب اسلامي در ايران، براندازي جمهوري اسلامي ايران و نابود كردن كانونهاي مقاومت در عراق، سوريه، لبنان و يمن است. اما گويي بايدن، ماجراي فرار ارتش امريكا بعد از بيست سال اشغال و سه هزار ميليارد دلار هزينه و خسارت را از ياد برده است! ايران يك كشور حقيقي است. با ظرفيتهاي علمي و فني پيشرفته. دانش و تكنيك ديگر در انحصار امريكا و اروپا نيست. وقتي كشوري اعلام ميكند كه توانايي فني و علمي توليد سلاح هستهاي را داراست؛ اين موضع مهمترين درس اخلاقي است كه ميتوان به نخستوزير اسراييل و بايدن داد. روزگاري اوباما از اينكه ايران «بازي بههمزن» در منطقه است، گلايه ميكرد. امروز اين امر يك واقعيت است. كدام كشور طرح خاورميانه جديد امريكا، به مركزيت اسراييل را متوقف كرد؟ كشوري كه به لحاظ فني ميتواند در دفاع از تماميت سرزميني و وحدت ملي و امنيت ملي خود هر گاه اراده كند، « به راحتي» سلاح هستهاي داشته باشد. بديهي است كه سياست راهبردي ايران، پرهيز از توليد سلاح هستهاي بوده و هست، اما درس اخلاق را امريكا و اسراييل و اروپا نياموختند؟!