براي ثبت در تاريخ
كميسيون علامتگذاري مرزهاي مشترك، امنيت داخلي عراق وضعيت آينده نيروهاي امريكايي در عراق، سفر زوار ايراني، نقشِ كشور عراق در ميانجيگري بين ايران و امريكا و به ويژه «غرامتِ جنگ» دادِ سخن سر داده بود، مرا بر آن داشت تا در پسِ سكوت معنادار مسوولان به اين بخش از مصاحبه جناب سفير يعني خسارت و غرامت جنگي و با تاخيري چند روزه از سرِ احساسِ درد، ضمن رعايتِ شأن و جايگاه ايشان كه گويي تنها به قاضي رفته و در نتيجه راضي هم برگشته است! در موقعيت شهروندي دردمند و از زبان حالِ ميليونها بازمانده راهِ شهيد: چمرانها، همتها، باكريها و ايضا مجيد سوزوكيها و... جوابيهاي بايسته به جناب مجيدالشيخ و همفكران حضرت ايشان تقديم. باشد تا از اين رهگذر، بيش از اين شاهد به كارگيري «سياستِ سكوت و مماشاتِ دولتمردان در قبال هدر رفتن جان و مال و حيثيت صدها هزار شهيد، مصدومِ شيميايي، آزاده، جانباز، ايثارگر و آواره جنگي در عرصه داخلي و انظار جهاني نباشيم و داوري پاياني را چنانچه انصاف ايجاب مينمايد، به همه تركشخوردگان و صدمهديدگان جنگ، از خط مقدم تا وجب به وجبِ خاك اين كهن سرزمين اهورايي كه ايرانش ميناميم و از رزمندگان و ايثارگران جبههها تا تكتك شهروندان اين ديار، آنان كه جنگ و پيامدهايش زندگيشان را دگرگون ساخته و مسير حركت و سرنوشتشان را رقم زده است و به تمامي زنان و مردان شجاع و صبور مامِ ميهن كه در رنج و محنتِ جنگ سهيم بودهاند و هستند، واگذاريم. جناب مجيد الشيخ؛ آنچه به امنيت مرزها، مبادلات تجاري، كميسيون علامتگذاري مرزهاي مشترك»، امنيت داخلي عراق، وضعيت زائران ايراني و... مربوط ميشود نه در تخصص صاحب اين قلم است و نه صلاحيتِ اظهارنظر در اين زمينهها را در خود ميبيند و اما درخصوصِ ايفاي نقشِ ميانجيگري بين ايران و امريكا به ميانداري دولتِ عراق، در حال حاضر آشفتهبازار سياست داخلي و خارجي محلِ نزاع و اختلاف سياستمردان است. كم نيستند، عشاق سينهچاكي كه اين روزها براي ربودن گوي سبقت، در اين مسابقه بيسابقه در كمين نشسته و مترصد فرصتي در گشودن بهزعمِ خودشان گره پيچيده و كلاف سردرگم اين قطع ارتباطند، قطع ارتباطي كه بيش از چند دهه به درازا كشيده است. علائم و نشانهها حكايت از آن دارد كه جماعتي آماده شكستن اين «تابو» و درج نام خويش به عنوان «قهرمان» در بريدن نوارِ پيروزي جشن وصلت دوباره با امريكا يا همان شيطان بزرگِ سابق به انتظار نشسته و گوش به زنگ آغاز اين ماراتن نفسگيرِ تاريخياند! امري كه پيش از اين اشارتي بدان كفايت ميكرد تا انگ جاسوس و ستون پنجم دشمن را بر پيشاني افراد حك نمايند و دمار از روزگار هر بخت برگشته خوشخيالي كه چنين تصور خامي را در سر ميپروراند، در بياورند! جگر شير ميخواهد و پشتوانهاي به عظمت قله دماوند و درجه تحملي بالا، كه در اين ميان جايگاهي براي اظهارنظر هر شهروندِ خارج از گودِ سياست و از «درگاه رانده و از همه جا مانده» از بارگاهِ «اصحاب قدرت و سياست» متصور نيست!!
ادامه دارد