يك روز پشت صحنه و با عوامل برنامه خندوانه به روايت «اعتماد»
كنج شادي روزهاي پراسترس
تينا جلالي
در گرماي 41 درجه تيرماه، روانه لوكيشن برنامه خندوانه ميشوم. آدرس را مرور ميكنم؛ سولهاي واقع در برج ميلاد. وقتي در تاكسي مينشينم به صحبتهاي ديشب خانوادهام فكر ميكنم كه مهمترين سوالشان از رامبد جوان اين بود: «چرا مدتي است دقيقا زمان شروع برنامه خندوانه روي برنامه پارازيت مياندازند و ما نميتوانيم اين برنامه را ببينيم؟» در مسير اتوبان همت -غرب به شرق- كنار بيمارستان ميلاد از تاكسي پياده ميشوم. همان ابتدا سربالاييهاي خيابان منتهي به برج ميلاد را با چشمهايم طي ميكنم و با خودم ميگويم: من و گرماي تيرماه و اين خيابانهاي پيچ در پيچ. حرارت هوا به قدري است كه انگار خورشيد به فاصله ده سانتيمتري، بالاي سرم نشسته و دقيقا از همين نقطه، نورش را بر تمام جهان ميتاباند. خودم را شبيه شخصيتهاي كارتوني تصور ميكنم كه خورشيد از بالاي سرم ميگويد: «برو جلو تينا، تو ميتوني، زياد به آخر خط نمونده...» همان حوالي آقاي ميانسالي كاپوت ماشينش را بالا داده و درپوش رادياتور ماشينش را باز ميكند. ميپرسم: «لوكيشن برنامه خندوانه كجاست؟» ظاهرا ماشين بدجور جوش آورده و سوال من مردِ كلافه را كلافهتر كرد. آب را درون رادياتورميريزد و ميگويد: «برنامه رامبد جوان را ميگويي؟» كاپوت ماشين را پايين ميدهد، دستي به صورت عرقكردهاش ميكشد و ميگويد: «همين جاده را برو بالا....» ميپرسد: «ماشين نداري؟» جواب ميدهم نه. ميگويد: «بايد خيلي پياده بري به سمت بالا». تشكر ميكنم و راه ميافتم. گرما تمام ذهنم را به خودش مشغول كرده، يكباره موبايلم زنگ ميخورد، جواب ميدهم و مشغول صحبت ميشوم؛ تا به خودم بيايم، به ساختمان ورودي برج ميلاد رسيدهام. خوشحال كه از گرما فرار كردم و به مقصد رسيدم، به سرعت گيتها را رد ميكنم و به سمت سوله ميروم.
هميشه به خنده
سولههاي استوديوي برنامه خندوانه كنار برج ميلاد قرار دارد، خنكاي فضاي بيروني برج ميلاد روي صورتم مينشيند و نفسي تازه ميكنم. چند سوله كنار هم قرار دارد؛ داخل سوله اول، ميزها و صندليهايي چيده شده ولي گويا متعلق به تماشاگران برنامه است. خودم را كه معرفي ميكنم، يكي از عوامل تداركات مرا به سمت استوديوي اصلي ضبط برنامه راهنمايي ميكند. داخل راهروي باريكي ميشوم، دكورهاي شاد و رنگارنگ برنامه خندوانه اولين چيزي است كه از دور به چشمم ميآيد و بعد هم ايموجيهاي خاص اين برنامه كه روي ديوار نصب شده با اين برچسب كه: «هميشه به خنده».
كفش دكمهدار
انتهاي سوله فضاي ضبط برنامه است و در مجاورت آن، اتاقهاي عوامل برنامه قرار دارد، گروه كارگرداني، صحنه، گريم و... هر كدام در اتاقهايشان مستقر هستند. رامبد جوان را ميبينم كه در اتاق كارگرداني مشغول خواندن مطلبي است. وقتي مرا ميبيند كمي كنجكاو نگاه ميكند، ماسكم را پايين ميآورم، لبخندي ميزند و ميگويد: «ما پيشتر با هم مصاحبه داشتيم، خوش آمديد». امروز روز ضبط مسابقه «قاتيبازي» است و شركتكنندگان به مرحله نيمهنهايي رسيدهاند. دو گروه از بازيگران با حضور كامران تفتي، محمد نادري، سيروس همتي و آرش نوذري در اين مرحله به رقابت ميپردازند. كامران تفتي و محمد نادري در گروه «قد و بالا » و سيروس همتي و آرش نوذري در گروه «سرود منطقه شش» حاضر هستند. نه من و نه هيچ يك از عوامل برنامه نميتوانيم داخل فضاي استوديو شويم و همهچيز را از نزديك ببينيم، چون دوربين 360 درجه محيط را فيلمبرداري ميكند و اين باعث ميشود وقتي دوربين ميچرخد، عوامل پشت صحنه در ديدرس دوربين باشند. همه به اتفاق در اتاقي كه نمايشگر بزرگي دارد، ضبط برنامه را ميبينيم. با صداي كف و دست و هوراي تماشاگران ضبط شروع ميشود. كلكل بين بازيگران فضاي شادي را براي مخاطب به وجود آورده. كامران تفتي و محمد نادري در اين بخش برنده ميشوند. ضبط اين قسمت كه تمام ميشود، كامران تفتي به جمع ما در پشتصحنه ميپيوندد. لبخندي ميزند و ميگويد: «در عين ناباوري اين امتياز را گرفتيم.»
مردم در آستانه انفجار روحي نياز به شادي دارند
گروه مشغول آماده كردن دكور بخش بعدي مسابقه يعني پانتوميم ميشوند، به سراغ آرش نوذري ميروم و به او ميگويم: «باختين؟» نوذري ميخندد و در پاسخ ميگويد: «محمد نادري و كامران تفتي مدتهاست با هم كار ميكنند، من و سيروس همتي براي اولينبار است در اين برنامه حاضر شديم، به اين نكته توجه كنيد كه در مرحله اول خوب بازي كرديم و برنده شديم.» در ادامه با او درباره فضاي برنامه خندوانه صحبت ميكنم، او ميگويد: «مردم در شرايط فعلي، احتياج به نشاط و شادي دارند، قطعا اگر كار خوبي ساخته شود مخاطب دارد و مردم از آن استقبال ميكنند، خندوانه هم از اين دست برنامههاست كه مردم آن را دوست دارند». سيروس همتي صحبتهاي نوذري را تاييد ميكند و در ادامه توضيح ميدهد: «در ميان تمام مشكلات اقتصادي، كممسووليتي بعضي مسوولان كشور كه باعث بروز فاجعههايي ميشود، گراني افسار گسيخته و... مردم ما در آستانه انفجار روحي هستند. به نظر من برنامههايي نظير خندوانه، باعث كاهش استرسهاي روحي مردم ميشوند تا يك ساعت را فارغ از تمام مشكلات سپري كنند.» همتي به صحبتهايش اضافه ميكند: «بياغراق بايد بگويم مردم برنامه خندوانه را دوست دارند، دليل صحبتم اين است كه هر جا مهماني ميروم شاهدم كه مردم حتي برنامههاي خارجي را رها ميكنند و زماني كه خندوانه شروع ميشود، آن را تماشا ميكنند».
كنج شادي
همه به ناهار دعوت ميشوند و من در اين ميان، به سراغ يزدان فتوحي، سرپرست نويسندگان ميروم و چند كلامي درباره انتخاب بازيها و نگارش برنامه با او صحبت ميكنم. او ميگويد: «هدف برنامه خندوانه اين است كه لحظات شادي را به مخاطب هديه كند كه در ضمن، مخاطب با آن همذاتپنداري هم داشته باشد. همه ما در شرايط استرسزاي اين روزهاي كشور به تخليه روحي و رهايي از مشكلات نياز داريم. خندوانه تلاش ميكند براي مخاطب فضاي استراحت فراهم كند، در روانشناسي اصطلاحي داريم به نام «كنج شادي درخانواده»، خندوانه كنج شادي را براي مخاطب فراهم ميكند، و خوشبختانه بازخوردي هم كه از مخاطبان داشتهايم بسيار خوب بوده». فتوحي با اشاره به اينكه در اين برنامه همهچيز با همفكري همه عوامل پيش ميرود، ميگويد: «همه سرگروهها ايدههاي خود را مطرح ميكنند اما در نهايت رامبد جوان تصميمگيري را بر عهده دارد». از فتوحي درباره انتخاب بازيهايي كه به صورت مسابقه طراحي شده ميپرسم، كه او ميگويد: «ما براي انتخاب بازيها در برنامه خندوانه يك جور بازگشت به گذشته را تجربه كرديم، خندوانه برنامهاي مسابقهمحور نيست اما رسالتش ايجاد لحظات شاد است، با بازيهاي پانتوميم، اسم و فاميل همه خاطرههاي خوب داريم و اين بازيها واقعا هيجانانگيز هستند، ما سعي كرديم در اين برنامه، به واسطه اين بازيها، حال خوش به مخاطب هديه دهيم.»وقتي از گروه خداحافظي ميكنم و از سوله خارج ميشوم ديگر از گرماي 41 درجه خبري نيست، خنكاي نسيم غروب به صورت من ميوزد.