اظهارات دردناك مهدويكيا در مورد تيم ملي اميد
چه بر سر فوتبال ملي آورديد؟
علي ولياللهي
چقدر هم نمادين است كه به اين تيم ميگويند «اميد». دقيقا همان چيزي كه جامعه فوتبال و شايد در ابعادي بزرگتر بخش عمدهاي از مردم از آن دست كشيدهاند. اميد همان تيمي است كه مهدي مهدويكيا سرمربياش ميگويد حتي تا فرودگاه مهرآباد هم نميتواند برود چه برسد تا پاريس!
فدراسيون فوتبال همانطور كه در ۶ ماه گذشته اميد مردم براي موفقيت تيم ملي فوتبال در جام جهاني را كشت حالا كمر به قتل اميدها بسته است. تيمي بيسر و سامان و بيبرنامه كه مربي خارجياش شكايت كرده، تيمهاي ليگ برتري به آن بازيكن نميدهند، چون فدراسيون را رسما به حساب نميآورند و سرمربياش مانده تك و تنها با نيمكتي كه در يك بازي دوستانه تنها ۵ نفر روي آن نشستهاند. كار اين تيم به جايي كشيده كه مربي خارجي استقلال به خودش جرات ميدهد قبل از بازي دوستانه تيم به راحتي بازيكنش را از اردوي تيم ملي فرا بخواند و دست مهدويكيا را بگذارد توي پوست گردو.
آقاي ماجدي! آقاي اصولي! آقاي افشاريان و ساير دوستان! خداوكيلي يكبار، فقط يكبار بنشينيد و با خودتان حساب كتاب كنيد و ببينيد در اين ۶ ماه كه عنان فوتبال را در دست گرفتيد چه كار كرديد. از خودتان حساب بكشيد كه چه به روز فوتبال ملي اين كشور آورديد. جواب رسانهها را كه نميدهيد و اگر بدهيد مدعي ميشويد چيزي كموكسر نبوده و تازه طلبكار هم هستيد. اما آيا پيش وجدان خودتان هم همينطور پاسخگو هستيد؟ قبول ميكنيد كه شما توانايي اداره فدراسيون را نداريد؟ مگر شما رييس سابق فدراسيون فوتبال را به آن شكل مشكوك عزل نكرديد كه به قول خودتان اوضاع را سر و سامان بدهيد؟ اين است سر و سامان دادن؟ نكند در فرهنگ لغات شما بهتر شدن اوضاع مترادف است با نابودي؟
چرا بايد مهدويكيا سرمربي تيم ملي اميد اينقدر نااميدانه در مورد آينده حرف بزند؟ چرا بايد در آستانه سفر به مسابقات كشورهاي اسلامي بگويد: «مشكلات ما بيشتر روي مسائل خارج از تيم بوده است. من اعتقاد دارم مربي بايد تمركزش روي مسائل فني باشد، اما ما مدام درگير اين هستيم كه كدام بازيكن ميآيد و كدام بازيكن نميآيد. تمرينها هم نصفه و نيمه پيش ميرود. با اين شرايط ما راه به جايي نخواهيم برد. به نظر من اگر در اين مسابقات شركت نكنيم، بهتر است. با توجه به فشار بازيها و كادر كوچكي كه داريم، قطعا خيلي از بازيكنان ما آسيب خواهند ديد.»
تا ديروز سوال اين بود كه چرا انجام نميدهيد و چرا پيگيري نميكنيد و چرا درگير جنگ قدرت هستيد و امروز شما فقط بايد به اين سوال پاسخ بدهيد كه چه اتفاقي بيفتد، استعفا ميدهيد؟ اين ميز و صندلي در فدراسيون فوتبال چقدر ارزش دارد كه حاضريد تمام منافع فوتبال را برايش قرباني كنيد اما آن را رها نكنيد. شما ميتوانيد تا فردا صبح توجيه بياوريد. از تحريمها و مشكلات ناشي از اتفاقات گذشته دم بزنيد. پشت صعود تيم ملي به جام جهاني كه در زمان رييس عزل شده فدراسيون فوتبال رقم خورد سنگر بگيريد و روابطتان را با مقامات بالا محكمتر كنيد. اما نميتوانيد كاري كنيد كه واقعيتها ديده نشوند. واقعيت اين است كه شما نميتوانيد يك بازي دوستانه براي تيم ملي بزرگسالان برگزار كنيد. واقعيت اين است كه شما نميتوانيد يك ميزباني ساده را به انجام برسانيد. واقعيت اين است كه تيم ملي با مديريت شما چند پاره شده و ابقا يا بركناري اسكوچيچ جوك روز رسانههاي خارجي. واقعيت اين تيم اميد است.
اين تيم مثلا قرار بود به حسرت نيم قرني فوتبال ايران پايان دهد و راهي المپيك شود. اما حالا در شرايطي قرار گرفته كه تنها آرزوي سرمربياش جمع شدن بازيكنان كنار هم است. خود مهدويكيا ميگويد عوض اينكه فكر برنامههاي فني تيم باشد بيشتر معطل آمدن يا نيامدن بازيكنان است. اسطوره فوتبال ايران كه گفته حاضر است تبعات جوانگرايي را بدهد. همان كسي كه بعد حذف از مسابقات آسيايي تمام انتقادها را به جان خريد تا مبادا شما مورد سوال قرار بگيريد. هنوز هم ميگويد پاي حرفش هست و فقط مقداري حمايت لازم دارد كه شما همين را هم دريغ ميكنيد. تا جايي كه ستاره سالهاي گذشته بوندسليگا با تاسف تاكيد كند: «با اين شرايط به اين مسابقات برويم، خيلي دور از انصاف است.» مهدويكيا با زبان بيزباني دارد به شما ميگويد اين كارتان نامردي است. نامردي در حق اميدهاي فوتبال ايران. نامردي در حق آينده جواناني كه قرار است چند سال ديگر پيراهن تيم ملي بزرگسالان را به تن كنند.
كي ميخواهيد بفهميد شما در حال كشتن اميد هستيد؟ قسمت خندهدار داستان آنجاست كه اين وضعيت تا حداقل دو سال و نيم ديگر ادامه پيدا خواهد كرد. تيم ملي فوتبال در زمان مديريت شما قرار است راهي جام جهاني شود. جام ملتهاي آسيا همزمان با حضور شما برگزار ميشود و حتي المپيك ۲۰۲۴ پاريس هم با حضور مشعشع شما در فدراسيون مقارن است. پس فقط ميتوان گفت خدا به داد برسد!