منافع ملي ايران و تحولات اخير قفقاز جنوبي
مهدي فيضاللهي
ايجاد سركنسولگري ايران در كاپان واقع در جنوب ارمنستان و زمزمههايي كه از ايجاد متقابل سركنسولگري ارمنستان در تبريز به گوش ميرسد، آغاز عمليات نظامي توسط آذربايجان در منطقه قرهباغ كه از آن با عنوان «عمليات قصاص» نام بردهاند و شروع تخليه نظامي و ساكنان ارمني برخي مناطق قرهباغ يا ايجاد كريدوري از خاك ايران براي اتصال جمهوري آذربايجان به منطقه خودمختار نخجوان كه جايگزين كريدور زنگزور ميشود كه مسيرش از خاك ارمنستان طراحي شده بود، تحولاتي است كه اخيرا و در روزهاي گذشته در قفقاز جنوبي و در مرزهاي شمال غربي كشور ايران اتفاق افتاده است. اما بايد ديد هر كدام از اين تحولات در راستاي كدام اهداف و منافع ملي كشورهاي اين منطقه بوده است و منافع ملي ايران در تحولات اخير چگونه قرار است تامين شود و براي تامين اهداف و منافع ملي خود چه اقداماتي انجام داده است.
همواره كشورها به عنوان مهمترين كنشگران و بازيگران در عرصه بينالملل به دنبال منافع ملي خود در مناسبات بين دولتي، منطقهاي، فرامنطقهاي و بينالمللي هستند. منافع ملي را از نظر انواع آن ميتوان به چهار قسمت: اختلافزا، متعارض، مشترك و موازي و از نظر درجه اهميت به سه دسته: حياتي، مهم و حاشيهاي تقسيم كرد. انديشمند واقعگرا آقاي « هانس جي مورگنتا » اعتقاد دارد: در بيان و تبيين منافع يك كشورهيچ گونه ارزشگذاري خوب و بد قابل تشخيص وجود ندارد. بنابراين اگر روسيه به جنگ اوكراين ترغيب و واداشته ميشود يا چين مجبور به محاصره تايوان شده و هر روز احتمال دارد كه به آن حمله كرده و وارد جنگ شود يا اگر ايالات متحده امريكا يك روز افغانستان را اشغال و روزي آن را به حال خود رها كرده يا تحريمهايي عليه كشورهاي ديگر اعمال ميكند، همه اينها تحت مفهوم « منافع ملي» كشورها قرار گرفته و اعمال و اهداف خود را توجيه ميكنند.
بحراني كه در قفقاز جنوبي تحت عنوان بحران قرهباغ از زمان فروپاشي شوروي سابق شاهد آن بودهايم علاوه بر جمهوري آذربايجان و ارمنستان به عنوان بازيگران مستقيم، بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي نيز در اين بحران دخيل و درگير هستند كه از مهمترين آنها ميتوان از روسيه، تركيه و ايران به عنوان بازيگران مهم منطقهاي و از امريكا، اسراييل و گروه مينسك به عنوان بازيگران فرامنطقهاي نام برد. همين عامل تعدد بازيگران دخيل در بحران باعث دشوار شدن رسيدن به راهحل مناسب براي به سرانجام رساندن بحران قرهباغ در ساليان گذشته بوده است. بهطوري كه هر بار توافق به عمل آمده بين طرفين با نقض يكي از بين رفته است .
جمهوري آذربايجان منطقه قرهباغ را از اراضي سرزميني خود ميداند كه به دنبال فروپاشي شوروي سابق به تصرف و اشغال ارمنستان درآمده است و براي آذربايجانيها بازپسگيري و آزادسازي همه اراضي اشغالي قرهباغ به عنوان منافع حياتي تعريف شده است كه ملت و دولت اين كشور براي تحقق اين امر اتحاد داخلي دارند.
جمهوري آذربايجان و آقاي الهام علي اف براي رسيدن به آرزوي ديرينه خود در ساليان گذشته چه در داخل كشور و ايجاد اتحاد ملي و چه در مباحث خارجي و بينالمللي به نظر ميرسد كه عملكرد خوبي داشته است.چرا كه با برقراري توازن مثبت بين روسيه و ايالات متحده امريكا به اهداف و حمايتهاي سياسي در عرصه بينالمللي دست يافته است. از نظر نظامي هم باز با نزديك شدن به پوتين و همچنين به اسراييل توانسته است با خريد تجهيزات و تسليحات نظامي قواي نظامي خود را به مراتب بهبود بخشد و اينكه توانست با كشور تركيه نيز متحد شود بهطوريكه اين دو كشور خود را يك ملت در دو دولت (بيرميلت ايكي دولت) مينامند.
در كنار موارد گفته شده نبايد از تاثير انرژي و خطوط نفت و گاز جمهوري آذربايجان چشمپوشي كرد. در سالهاي گذشته با فروش انرژي و با استفاده از خطوط نفت و گاز خود كه به اروپا و اسراييل منتقل ميشود و اخيرا نيز كشور قزاقستان با اتصال به خطوط نفت و گاز آذربايجان درصدد انتقال نفت و گاز خود به اروپا است. درآمد حاصل از فروش انرژي براي آذربايجان امتياز ويژهاي در مقابل رقيب خود داشته و دست برتر را به طرف آذربايجاني داده است.
در طرف مقابل، ارمنستان وآقاي نيكول پاشينيان، قرهباغ و حفظ تسلط خود بر اين منطقه را به عنوان منافع حياتي خودشان نميدانند و به نظر ميرسد برايشان درجه اهميت كمتري داشته و به عنوان «منافع مهم » تلقي ميكنند كه در صورت مشاهده برتري رقيب سعي بر حفظ و صيانت از قرهباغ با توسل به مذاكرات داشته باشد.
پاشينيان در سالهاي گذشته علاوه بر اينكه نتوانسته اتحاد وانسجام داخلي در ارمنستان ايجاد كند بلكه با دور شدن از پوتين و كرملين به فكر نزديك شدن به غرب و كاخ سفيد بوده است كه همين امر باعث شده تا حمايت قاطع روسيه را از دست بدهد كه در جريان جنگ دوم قرهباغ شاهد گوشمالي روسيه به ارمنستان بوديم. در كل ارمنستان نتوانست در عرصه بينالملل همچون رقيب خود عملكرد مناسبي داشته باشد. نداشتن اقتصاد قوي، عدم بهرهمندي و برخورداري از نفت و گاز و انرژي، ارمنستان را به بازيگري ضعيف تبديل كرده است. ارمنستان در ارتقاي قواي نظامي خود نيز عملكرد مناسبي نداشته است و در رقابت خريد تجهيزات و تسليحات نظامي از رقيب خود عقب مانده است. همه اين عوامل باعث شده است ارمنستان در مقابل آذربايجان دست پايين و قدرت كمتري داشته باشد.
متعارض بودن منافع آذربايجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ به وضوح روشن است. طرف آذربايجاني مصمم است كه اراضي اشغالي خود را آزاد كند و تحصيل منافع متعارض با مناقشه و ستيز ميان دولتهاي ذينفع همراه است. متعارض بودن منافع دو كشور بر سر بحران قرهباغ تا زماني كه آذربايجان قدرت بيشتري نسبت به ارمنستان داشته باشد يا تا زماني كه ارمنستان از مناطق اشغالي عقب ننشيند ادامه خواهد داشت.
«عمليات قصاص» در 12 مرداد 1401 از طرف جمهوري آذربايجان در قرهباغ انجام شد كه در پاسخ به اقدامات تروريستي گروههاي مسلح غيرقانوني ارمنستان در خاك آذربايجان كه منجر به كشته شدن يك نظامي جمهوري آذربايجان شد، انجام داده است. وزارت دفاع جمهوري آذربايجان اعلام كرد كه نيروهاي مستقر در قرهباغ وابسته به ارمنستان، مواضع ارتش اين كشور را در منطقه «لاچين» كه تحت نظارت نيروهاي حافظ صلح روسيه است هدف قرار دادند و در نتيجه يك نظامي ارتش جمهوري آذربايجان كشته شد. و به دنبال اين عمليات و با آزاد كردن برخي ارتفاعات توسط آذربايجان از تاريخ 17 مرداد 1401 گفته ميشود كه نظاميان ارمني و ساكنان ارمني در حال تخيله برخي مناطق «كلبجر» هستند و در ويديويي كه از الهام علياف در فضاي مجازي در 22 مرداد 1401 پخش شده است، اظهار ميكند كه به دنبال مفاد توافق 10 نوامبر 2020 بايد برخي از نواحي لاچين نيز تخيله شود. چرا كه ساكنان آنجا حتي ارمني نيز نبوده و از ساير كشورها آورده و در آنجا اسكان داده شدهاند.
ارمنستان و ايران در كشورهاي همديگر سفارتخانه دارند، اما تاكنون كنسولگري افتتاح نكردهاند. و اين درحالي است كه هم تركيه و هم آذربايجان در ايران كنسولگري دارند. به دنبال جنگ دوم قرهباغ و با آزادسازي بسياري از مناطق اشغالي و بعد از آن با ايجاد توافق سهطرفه مباحثي كه از طرف آذربايجان مطرح ميشد حاكي از ايجاد دالان زنگزور يا بعضا به دنبال از بين بردن مرزهاي بينالمللي به نفع خود و به ضرر ارمنستان و جمهوري اسلامي ايران بود. كه اين امر تا الان امكان نيافته است. ارمنستان به منظور جلوگيري از تحركات طرف آذربايجاني به دنبال ايجاد و افتتاح سركنسولگري ايران در شهر كاپان و در جنوب ارمنستان بود كه سفارت جمهوري اسلامي ايران در ارمنستان، در تاريخ 21 مرداد 1401 اعلام نموده كه عابدين ورامين، به عنوان سركنسول ايران در شهر كاپان كه هم مرز با ايران بوده، منصوب شده است. قابل ذكر است كه ايران، در اواخر سال ميلادي گذشته تصميم گرفت تا سر كنسولگري خود در شهر كاپان را بازگشايي نمايد. «پارسيان» شهردار كاپان در پاسخ به اين پرسش كه آيا ايران ميتواند نقش بازدارندهاي در مورد تجاوزات احتمالي جديد تركيه و جمهوري آذربايجان داشته باشد، گفت: «البته، جمهوري اسلامي ايران از نظر اقتصادي و راهبردي كشور قدرتمندي است. بارها شنيدهايم كه تخطي از مرزها براي آنها خط قرمز است، با سفير ايران هم صحبت كرديم، بحث كريدور را مورد بررسي قرار داديم، ايشان مجدد اعلام كردند كه براي ايران چنين موردي غيرقابل قبول است».
ايران بهجاي كريدور زنگزور كه جمهوري آذربايجان در ابتدا بسيار مصر به ايجاد آن بود كريدوري براي اتصال آذربايجان به نخجوان از طريق خاك ايران پيشنهاد داده است و به نظر ميرسد عملي و عملياتي نيز شده است.
در كل ايران همانطور كه در جنگ دوم قرهباغ با حضور و رزمايش نظامي و سخنان رهبر انقلاب در ديدار با اردوغان و پوتين در تهران مبني بر اين كه: «مرزهاي بينالمللي نبايد تغيير كند»، از تغييرات مرزهاي بينالمللي در جنوب قفقاز به ضرر منافع ملي ايران ممانعت كردهاند. همچنين با افتتاح سركنسولگري ايران در شهر كاپان از تحركات جمهوري آذربايجان (و تركيه) عليه منافع ملي ايران جلوگيري كرده است. در جريان ايجاد كريدور زنگزور بهخوبي با جايگزين كردن خاك ايران بهجاي ارمنستان توانسته است آن را نيز مديريت كند. تحولات نامبرده شده نشان ميدهد كه از نظر منافع ملي ارمنستان داراي منافع ملي مشترك با ايران است. يعني تغيير مرزهاي بينالمللي هم براي ارمنستان و هم براي ايران ميتواند افول منافع ملي را به همراه داشته باشد و بنابراين بايد با كمك هم مانع از اين كار بشوند. در مساله تغيير مرزهاي بينالمللي در قفقاز جنوبي، اگر اتفاق بيفتد جمهوري اسلامي ايران و جمهوري آذربايجان و تركيه داراي منافع ملي متعارض خواهند بود.
(كارشناس ارشد مطالعات منطقهاي خاورميانه از دانشگاه شهيد بهشتي تهران).