جنايت در روز روشن
حميدرضا گودرزي
روزي كه طالبان چون بلايي آسماني بر سر ملت بيپناه افغان فرود آمد، مردم درمانده و وحشتزده چون سيل خروشان به هر گوشه و كناري پناه بردند. افغانيها، ايران را خانه دوم خود ميدانند. سالهاي سال است كه آنها را بيهيچ دغدغهاي پناه دادهاند، همه گوشه و كنار جهان را بگرديد ملتي نجيبتر از ايرانيان نمييابيد كه سالهاي سال است چندين ميليون از اين قوم را در كارخانه و خانه و باغ و كشتزار خود پذيرفتهاند، طي بيش از 30 سال اقامت افاغنه در ايران حتي يك مورد قتل افغاني به دست ايرانيان رخ نداده است. در ساليان درازي كه بازپرس ويژه قتل تهران بودهام پروندههاي جنايي كه افاغنه شاكي و متهم آن بودهاند بسيار ديدهام، اين قوم از هر تبار و قبيلهاي كه باشند گهگاه باهم تضاد داشتند گاهي تمام پسانداز يك كارگر را افغاني ديگري بر ميداشت، شبانه راه فرار پيش ميگرفت به طرف افغانستان و خيلي وقتها پس از ارتكاب جنايت دست به اينگونه دزديها ميزدند، پروندهها همگي حكايت از تضادهاي اقتصادي و مالي داشتند تا چشم به هم ميزدي هموطن خود را به قتل رسانده و راه افغانستان را در پيش ميگرفتند در ذهنم اين جمله به يادگار مانده است جنايت در تهران فرار به كابل... دست كسي هم به آن نميرسيد مثل ذرهاي پنهان ميشدند لابهلاي روستاها، كوهستانها و جادههاي ناشناخته و پليس ايران هم براي دستگيري آنها هيچ همكاري در آن سوي مرزها نداشت. سالي كه جنايت خفاش شب رخ داد، با چالش ديگري روبهرو شدم. واقعهاي كه در پي آن افغانها در بستري مستقيم از خشم و عصبيت عمومي ملت ايران قرار گرفتند آن چالش اين بود كه گفته شد خفاش شب يك افغاني است و متهم نيز با تيزهوشي تمام از زندگي در كابل و شرايط افغاني بودنش سخن گفت چون اين گفتهها در يك مصاحبه زنده تلويزيوني براي سراسر كشور پخش شد تقريبا همه مردم از كم و كيف آن اطلاع يافتند. فرداي آن روز با زدوخورد عمومي روبهرو شديم. مردم هر جا يك افغاني را ميديدند هدف خشم قرار ميدادند و از خودشان ميپرسيدند كه يعني اين بود مزد زحمات ما كه يك عمر از افعانيها پذيرايي كرديم و حالا بايد ناموس ما را طعمه قرار بدهد، شب و روز زنها و دختران كشور را افغانها بدزدند، بكشند و آتش بزنند؟ همه جا يك تفكر ضدافغاني در جامعه موج ميزد. تعدادي از افاغنه هم هدف ضرب و شتم قرار گرفتند كه با ترس شب را به روز ميرساندند تا بدانجا كه فكر مهاجرت از ايران از سرشان ميگذشت. در آن روزها چون حرفهاي متهم ضد و نقيض بود زير بار اعترافاتش نرفتم و در پي كشف حقيقت برآمديم. با كمك مطبوعات كشور تصوير و مشخصات خفاش شب در روزنامه ايران منتشر شد و از مردم كشور تقاضاي كمك كردم تا هر كس چهره او را ميشناسد و مشخصات و آدرسي از او يا بستگانش دارد به بازپرس ويژه قتل اعلام كند. 24 ساعت بعد زنگهاي تلفن به صدا در آمدند، برادرش ساكن طرشت در تهران بود كه از طريق بازرسي خانه او بخشي از اموال مسروقه كشف شدند و محل اقامتگاه پدر و مادرش در روستاي كوران كرديه از توابع قوچان خراسان كشف شد. بسياري از اموال و البسه به سرقت رفته در طويله خانه پدرش در روستا كشف شد. بدينترتيب هويت واقعي خفاش شب كشف شد كه معلوم گرديد اصلا افغاني نبوده است. آن روزها غيظ از سر مهاجران افغاني برداشته شد و سفارت افغانستان ابراز تشكر كرد امّا حالا چه؟
اكنون با ماجرايي وارونه روبهرو هستيم. 10 نفر به دست يك تبعه افغانستان و با ضربات چاقو به قتل رسيدهاند كه چهار نفر از كشته شدهها ايراني هستند. در آن روزهاي تيره و تاري كه بر ملت افغانستان نازل شد در روند خشم و سركوب جماعت طالبان كه هيچ فردي را برنميتابند و هيچ قاعده و قانوني را نميشناسند. چشم اميد افاغنه به ايران بود به همين خاطر خيل عظيمي از آنان دوباره روانه ايران شدند امّا روز يكشنبه 19 مرداد سال 1401 واقعهاي رخ داد، در روستاي احمدآباد بهرمان از توابع شهر رفسنجان داخل يك باغ پسته و كنار چاه آب و موتور كشاورزي 10 فقره قتل عمدي رخ داد. مردي افغاني در پي حملات يكطرفه با چاقو 6 افغاني را به قتل رساند و 4 نفر مداخلهكننده ايراني را هم كه براي ميانجيگري مداخله كرده بودند تا از جان ساير افاغنه دفاع كنند هدف ضربات چاقوي او قرار گرفته و كشته شدند و يك نفر ديگر هم با چاقو مجروح و روانه بيمارستان شد. قاتل متواري ساعاتي بعد و با تلاش ماموران سرانجام سوار بر موتور در بخش انار شناسايي و توسط ماموران دستگير شد. در اينجا واقعه ديگري روشن شد: چنين گفته شده است كه او سالها قبل در افغانستان دست به ارتكاب جنايت زده و به اتهام قتل عمدي زنداني بوده است كه پس از ورود طالبان به كشور و آشوبي كه حاكم شده از فرصت استفاده كرده وقتي در زندانها را شكستهاند و همه زندانيان فرار كردهاند او هم از زندان گريخته و يك راست روانه ايران شده است. برادر قاتل گفته كه او در افغانستان جزو مخلان امنيت و نظم بوده، جزو اراذل و اوباش بوده به مواد مخدر و شيشه سخت مبتلا بوده و داراي اختلال رواني است و دچار توهمات ميباشد.
سوالاتي كه مطرح ميشود اينها هستند كه:
آيا مسوولان نيروي انتظامي خصوصا بخشهاي اداره امور اتباع بيگانه تا چه اندازهاي اطلاعات راجع به اتباع افغانستان را كه در ايران حضور دارند گردآوري ميكنند؟ ماموران تا چه اندازه بر شخصيت و اوضاع و احوال افاغنه در ايران نظارت دارند؟ چراكه براي حفظ نظم كشوري به هر حال كنترل فكري، رفتاري، سوابق و اوضاع و احوال ميليونها افغاني ساكن ايران ضروري ميباشد. براي ورود افاغنه به كشور چه نوع كنترلي صورت ميگيرد؟ با توجه به وجود خيل كثيري از افاغنه كه تعداد زيادي از آنها بدون داشتن كارت اقامت و بدون داشتن هيچگونه مجوزي در ايران سرگردان هستند بايد پرسيد در مرزها چه خبر است؟ چگونه شخصي كه به اتهام قتل در زندان افغانستان بازداشت بوده است بيهيچ پرس و جويي وارد كشور شده است؟ آيا از هر كجا كه افاغنه بخواهند ميآيند و بعد بدون پرس و جو ميروند و هر كاري كه دلشان بخواهد ميكنند و بعد بر ميگردند؟ وضع افاغنه، وضع ميليونها افغاني كه اين روزها در كوچه و خيابان و در و دشت شاهديم كه سرگردانند اگرچه به خاطر شرايط نابسامان كشورشان غمانگيز است و نياز به ترحم انساني دارد، امّا موضوع نظم كشور ما كه نبايد دستخوش اينگونه وقايع قرار گيرد. اينكه يك نفر با چاقو 11 نفر را هدف قرار داده كه 10 نفر آنها به قتل رسيدهاند و يك نفر هم شديدا زخمي شده كه اينك در بيمارستان بستري است جاي سوالاتي دارد: الف: آيا اين همه افرادي كه كشته شدهاند راست ايستادهاند و هيچ حركتي نكردهاند تا هدف قرار بگيرند و از خودشان هيچ دفاعي نكردهاند. ب: در اينكه متهم يك فرد حرفهاي كامل بوده و ضربات كاري او به نقاط حساس و كشنده وارد شدهاند جاي ترديد نيست كه نشان ميدهد متهم از تبهكاران حرفهاي افغانستان ميباشد. ج: احتمال اينكه متهم از آدمكشهاي حرفهاي و سابقهداران خطرناك بوده و اين شغل او بوده وجود دارد و نميدانيم با وضع امروز افغانستان و حكومت بيقاعده و بينظم طالبان احتمال استعلام وجود دارد يا خير... به هر حال دستگيري اين متهم خطرناك ظرف چند ساعت توسط ماموران جاي تقدير و تشكر دارد. تلاش جدي مسوولان قضايي و انتظامي به خوبي ديده ميشود و الا خدا ميداند اين موجود خطرناك دهها قتل ديگر مرتكب ميشد. س: در منطقه و محل وقوع جرم چه شرايطي حاكم بوده كه يك نفر توانسته فوجي از آدميان را بكشد امّا كسي به دادشان نرسد و اين در شرايطي ميباشد كه قتلها با فاصله طولاني زماني يك روز و چند روز و چند ماه رخ ندادهاند بلكه در عرض چند ساعت يا شايد كمتر، اين همه انسان بيگناه توسط يك مجرم حرفهاي كشته شدهاند. بديهي است در آن نقطهاي كه وقايع جنايي مذكور رخ دادهاند به هيچوجه دوربين مداربستهاي نبوده چون بيابان بوده، باغ و محل كشت و كار بوده امّا به هر حال عدم پوشش امنيتي جاي نگراني دارد.
اين قاتل افغاني و برادرش و بستگانش در منطقه كشاورزي احمدآباد مشغول كار بودهاند. آنها كه از خودشان آبي و ملكي نداشتهاند، بديهي است تحت استخدام مالكان اراضي كشاورزي بودهاند و براي افراد معين كار ميكردهاند، حال بايد به نكته اساسيتري رسيد:
اجراي دقيقتر قوانين راجع به اشتغال
اتباع بيگانه در ايران
اتباع بيگانه براي استخدام و اشتغال در هر نقطهاي از ايران چه ساختمان نيمه كاره باشد، مغازه باشد، زمين كشاورزي باشد، نگهباني و سرايداري باشد هر جا كه كار كنند بايد اولا مجوز اقامت در كشور را داشته باشند، ثانيا بايد مجوز انجام كار و اشتغال را داشته باشند و الا از كشور طرد خواهند شد.
اينجا ممكن است بگوييم در منطقه و مكان وقوع جرم پاسگاهي مستقر نبوده و گشت پليس نداشته كه صحنه را مراقبت كند، اما موضوع استخدام اتباع بيگانه كه مطرح بوده است و مورد توجه ماموران و گشتهاي منطقه قرار نگرفته
و الا اگر قانون اجرا ميشد بلافاصله اين قاتل تبهكار شناسايي و از كشور اخراج ميشد و كار به قتل اتباع ايران و حتي اتباع افعاني هم نميرسيد.
تعريف امنيت اجتماعي چيست؟
براي ايجاد امنيت لازم است كه در مورد ورود اتباع بيگانه بگير و ببند و اجراي مقررات سفت و سخت حاكم باشد، هيچكس نتواند بدون داشتن گذرنامه و اسناد معتبر وارد ايران شود والا افراد ميتوانند با هر هويتي و هر نام مجعول و ساختگي وارد كشور شوند، در صفوف جمعيت افغاني كه ميليونها نفر از آنها در ايران مشغول كار و زندگي هستند گم شوند و كسي آنها را نشناسد تا دست به هر جنايتي بزنند و شب تار از كوه و بيابان عبور كنند و دوباره به افغانستان برگردند.
براي ايجاد امنيت لازم است تمامي اتباع بيگانهاي كه ساكن كشور هستند خصوصا افاغنه كه آمار ميليوني دارند تحت مراقبت نيروهاي انتظامي قرار داشته باشند و اگر سكونت آنها طولاني باشد براي تمديد كارت اقامت بايد خود را معرفي كنند و محل كار و اقامت آنها، وضع روحي رواني آنها و اوضاع و احوال اجتماعيشان تحت بررسي قرار گيرد. همين كه معلوم شد كجا ساكن هستند و محل كار و شغل آنها معلوم شد مجوز اشتغال از كارفرما مطالبه ميشود و تحت كنترل سيستماتيك قرار ميگيرند. به كوچه و خيابانها نگاه كنيد، اين گروه افاغنهاي كه شب و روز در كوچه و خيابانها، در نقاط پرت و دور افتاده ديده ميشوند گرچه از وحشت طالبان به ايران گريختهاند و جاي ترحم انساني دارند امّا براي پاسداشت امنيت اجتماعي لازم است تحت نظارت دقيق قرار داشته باشند و الا هيچ عابري چه زن و چه مرد و چه كودك امنيت عبور از خيابانها را نخواهند داشت. اين قاتل افغاني گفته شده به شيشه اعتياد سخت داشته و در پي مصرف آن مرتكب جرم شده، بايد پرسيد شيشه را كه مواد مخدر صنعتي است از كجا تهيه كرده؟ همينها سرنخهاي ايجاد امنيت اجتماعي خواهند شد. كشور ايران با 80 ميليون جمعيت در شرايطي است كه يك جمعيت در حدود 8 ميليون نفري از افاغنه در اينجا سكونت دارند كه مهمترين چالش اتباع بيگانه است. موج جمعيتي در حركت كه به لحاظ آنكه دستمزدشان پايينتر از كارگران ايراني است نيروي كار ارزان محسوب ميشوند امّا ميتوانند موجب تزلزل امنيت اجتماعي شوند.