ادامه از صفحه اول
چند توصيه به سياستمداران
سياستمداري موفق است كه حلقههاي اوليه از اطرافيان خود را بيش از همگان همراه كند، مشروط بر اينكه انسانهاي مستقلي باشند. سياستمداران نبايد اجازه دهند كه اطرافيان نسبت به آنان حالت افراد شيفته را پيدا كنند و به جاي اينكه مشاوران و همراهان امين باشند تبديل به بله قربانگوهاي بيخاصيتي شوند كه نه در پي كمك به سياستمدار مزبور، بلكه در پي حفظ جايگاه خود هستند. سياستمداراني كه بدون همراهي و مشورت و مشاركت همفكران و حاميان خود سياستورزي كردند، هنگامي كه به مشكل برميخورند، احساس تنهايي ميكنند، زيرا همان اطرافيان حاضر به حمايت از او نيستند. يكي از نمونههاي مشهور اين ماجرا شاه بود كه در سال آخر حكومت خود، احساس ميكرد كه بسيار تنهاست و سعي كرد از افراد جديدي مشورت بگيرد. او حتي انتقادات دوست قديمياش اسدالله علم را نيز نپذيرفته بود و او را به خرفتي متهم كرد. علت تنهايي شاه اين است كه قبلا هم تنها بود، خودش را تنها و ابرمرد تعريف كرده بود، در مدت محدودي كه ايام به كامش بود، همه موفقيتها را به پاي خودش مينوشت و سرمست از پيروزي و غرور بود. روزي هم كه شكستها از راه رسيدند، تنها شد و بار همه آنها بر دوش نحيف خودش سنگيني كرد.
توصيه سوم، يك توصيه محافظهكارانه است. بيش از آنكه سخن بگوييد، بنويسيد. سخنان خود را پيشتر تمرين كنيد. اگر در اتخاذ موضعي يا اظهار مطلبي شك و ترديد داريد، از بيان آن پرهيز كنيد. به قول امام علي(ع)، تا حرفي را نزدهاي سخن در بند توست؛ هنگامي كه آن سخن را زدي، تو در بند سخن خواهي بود. براي همه ما پيش آمده كه از گفتن حرفي نادرست يا نابجا پشيمان ميشويم. ولي بازگرداندن آب رفته به جوي بسيار سخت و پرهزينه است. در امر سياست بايد محتاطانهتر رفتار كرد، زيرا در امور فردي هزينههاي اشتباه را خود فرد ميپردازد، ولي در امور سياسي سخن اشتباه موجب هزينه عمومي و جمعي ميشود و بالطبع بايد محتاطتر بود.
سياستمداراني كه اعتماد به نفس كافي و واقعي دارند بهطور معمول بينياز از اين توصيهها هستند، چون به صورت غريزي چنين رفتارهايي را دارند، مشكل در سياستمداراني است كه در عمق وجودشان فاقد اعتماد به نفس هستند ولي در ظاهر خود را داراي اعتماد به نفس فراوان نشان ميدهند، در حالي كه حتي آمادگي و توانايي اقناع يا كسب مشورت از اطرافيان خود را ندارند.
رسانه های نوین و افکار عمومی
ميتواند در شكلگيري افكار عمومي در فضاي مادي معنادار شود البته به دور از تنشهاي متداول در عرصه غيرمجازي!
از نگاه هرنگ(3) «افكار عمومي چيزي نظير ابر و دود است كه در حالت تراكم و از دور، مشهود و محسوس و از نزديك نامحسوس است»، در اين تعريف دو نكته قابل تامل است؛ نخست آنكه افكار عمومي جنسيت مادي ندارد و دوم آنكه افكار عمومي شكلي متراكم و به هم پيوسته از اشتراكات است!
از اينرو شكلگيري افكار عمومي نيازمند آگاهي، وسيله ارتباطي، توافق بر امري مشترك و اعتبارسازي رسانهاي دارد كه بستر رسانههاي نوين بر اين مهم قابليت لازم را دارد و به عبارتي با طرح دغدغهها، در اين رسانهها، به آن موضوعات منزلت اجتماعي داده و آنها را در بين مردم برجسته و مهم ميكنند.
شايد از اينرو است كه امروزه دولتها بستر فضاي مجازي و رسانههاي نوين را فرصتي براي نظرسنجيها قرار ميدهند و از آنها براي سنجش افكار عمومي كسب خبر ميكنند. در واقع رسانههاي نوين فرصت و امكان لازم براي شكلگيري و سنجش افكار عمومي(4) هستند به شرط آنكه فضاي عمومي ايجاد شده در آنها مورد وثوق تصميمسازان و تصميمگيران باشد.
در نهايت به نظر ميرسد فضاي رسانههاي نوين تصوير عرصه عمومي با همان شاخصهاي هابرماسي است كه امكان گفتوگو و حاكميت عقلانيت را تعريف ميكند، اما تمرين در اين عرصه ميتواند آثار بيروني نيز داشته باشد! موضوعي كه بايد نسبت به آن با تامل بيشتري پرداخت!
با اين وجود، واكنشهاي تقابلي، ناباوري و... قادر به ايجاد تعامل با اين رسانهها نيست! بايد آنها را به عنوان عضوي موثر در خانواده رسانه باور كرده و بستر ايجاد ارتباط دموكراتيك و مبتني بر عقلانيت را در آن جستوجو كنيم و فضاي لازم براي شكلگيري كنش ارتباطي مبتني بر عقلانيت را در آنها بپذيريم! آنها قادرند در شكلدهي به افكار عمومي و برآيندسازي از آن گامهاي بلندي را بردارند! نسبت به كاركرد آنها باورپذير باشيم!
پينوشت:
1- هابرماس، يورگن (1384) نظريه كنش ارتباطي، كمال پولادي، تهران، روزنامه ايران، 1384، چاپ اول، ج1.
2- فريزر، نانسي (1382)، باز انديشه عرصه عمومي شركت در نقد دموكراسي واقعا موجود، ترجمه شهريار وقفيپور، تهران: مطالعات فرهنگي.
3- هرنگ، مايكل و ديگران (1376) دموكراسي و آرمانشهر، گفتوگو با يورگن هابرماس، ترجمه صداقت، پرويز. فصلنامه معماري و شهرسازي، دوره ششم، شماره 8 و9
4- خانيكي و خجير، (1397) نقش شبكههاي اجتماعي مجازي در توسعه جامعه مدني ايران. فرهنگ ارتباطات،99-71.