درنگي بر ماجراي «موزه هنرهاي معاصر اهواز»
پرسشهايي كه تمامي ندارند
دينا قاليباف
يكي بود يكي نبود، روزي روزگاري كشوري به نام ايران كه هنر نزد مردمانش است، مكانهايي براي نمايش آثار هنر مدرن و معاصر داشت. موزه هنرهاي معاصر تهران، اصفهان، اهواز و...؛ در بين اين مكانها يكي از آنها اما قصه تلخي پشت خود دارد: «موزه هنرهاي معاصر اهواز».اين مكان فرهنگي و هنري كه در جاده ساحلي اهواز است، ديرزماني محل رفت و آمد هنرمندان، اساتيد و نمايش آثار هنري بود. مكاني كه شايد امروز بتوان از آن به عنوان دستهگلِ دولتهاي قبلي و كنوني در حوزه فرهنگ و هنر ياد كرد؛ اما صبر كنيد. هنوز براي قضاوت كردن زود است. بياييد با مرور قصه اين موزه، يك دل سير عزاداري كنيم.سال 1388 و در تب و تاب مسائل سياسي كشور، موزه «هنرهاي معاصر اهواز» در دو طبقه و با پنج گالري در استان خوزستان تاسيس شد كه كورسوي اميدي را از جنس هنر در دلِ آسمان غبارآلود شهر به خوزستانيها هديه ميداد. شايد اين موزه به مدد گنجينه گرانبهايش ميتوانست پايگاهي براي برگزاري همايشها، نمايشگاههاي گروهي و انفرادي و سمينارهاي هنري باشد تا به دومين قطب فرهنگي و هنري كشور در كنار موزه هنرهاي معاصر تهران تبديل شود، اما واگذاري اين مكان به بخش خصوصي و سوءمديريت در كنار آن، امروز از موزه هنرهاي معاصر اهواز تجربه شكستخوردهاي ساخته است.اين موزه دستكم 70 اثر ارزنده داشته كه از وضعيت كنوني آنها اطلاعات موثقي در دست نيست. بيش از 90درصد آثار آن متعلق به هنرمندان استان خوزستان است كه از هنرمندان خوزستاني خريداري و گردآوري شدهاند.در گنجينه هنرهاي معاصر اهواز آثاري از هنرمندان نام آشنا يي چون هانيبال الخاص، پرويز كلانتري، كوروش شيشهگران و... ديده ميشود.15 مرداد ماه ۱۴۰۰ بود. آتش گرماي تابستان اهواز دامن گياهان خشك مرتعي و نيزارها و محوطه موزه هنرهاي زيبا را گرفت و اتاقك مجاور موزه كه ترانسهاي برق ساختمان در آن تعبيه شده بود، دچار حريق شد. اين آتشسوزي اما شايد آخرين تيري بود كه پس از واگذاري بر بدنه كمرمق موزه وارد شد. در كنار آن برگزاري مراسم عروسي، نمايشگاه كيف و كفش، نمايشگاه گل و گياه و نمايشگاه كتاب پيش از وقوع آتشسوزي، اين مكان را هر چه بيشتر از شمايل يك موزه دور كرد. چشم بر فهرست بلندبالاي خرابيها كه ببنديم، نوبت به طرح پرسش درباره چند مساله ميرسد.اولا؛ چرا وزارت ارشاد طبق مفاد قرارداد و درست زماني كه وعده وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره بازپسگيري اين مكان فرهنگي و هنري رسانهاي شد، اقدامي براي لغو قرارداد با پيمانكار نكرد؟طبق متن صريح قرارداد طرف دوم يا متعهد ملزم به اداره امور مركز با حفظ كاربري برابر قوانين و دستورالعملهاي ابلاغي طرف اول است، اما با زير پا گذاشتن علني اين ماده، هيچ اقدام عملياي براي لغو قرارداد از سوي اداره كل ارشاد استان خوزستان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آن زمان صورت نگرفت.ثانيا؛ چطور زماني كه خبر خروج آثار از موزه هنرهاي اهواز تكذيب ميشود، رسيد تحويل اثري وجود دارد كه نشان ميدهد موزه هنرهاي معاصر اهواز اثري از كوروش شيشهگران به گالري شيرين در تهران تحويل داده است؟درحالي كه پيشتر محمد منوچهري، پيمانكار موزه هنرهاي معاصر اهواز خروج چند اثر از گنجينه موزه را تكذيب كرده بود، رسيدي وجود دارد كه نشان ميدهد اثري از كوروش شيشهگران به صورت «اماني» در اختيار گالري شيرين قرار گرفته است....و اما مهمترين و آخرين سوالي كه به نظر ميرسد درباره قرارداد واگذاري موزه هنرهاي معاصر اهواز بايد پاسخ داده شود، در مورد شبهات موجود درباره امضاي متعهد، علي منوچهري پاي قرارداد است.بعضي از هنرمندان خوزستاني معتقدند امضاي شخصي كه پاي قرارداد است و احتمال ميرود كه منتسب به علي منوچهري باشد، با امضاي مرقوم پاي نامههاي ارسال شده از سوي او، كاملا متفاوت است.از قضا گفته ميشود كه محمد منوچهري، برادر علي منوچهري بدون حضور او اقدام به امضاي اين قرارداد كرده است. قراردادي كه الزاما طرف متعهد بايد براي امضا كردن حضور پيدا ميكرده يا فرآيند قانوني از طريق وكالتنامه انجام ميشده كه گمانهزنيها حكايت از آن دارد كه هيچ كدام اين موارد رعايت نشده است.درباره موزه هنرهاي معاصر اهواز، قرارداد واگذاري آن و نظارت اداره كل ارشاد استان خوزستان سوالهاي ناتمامي وجود دارد كه به نظر ميرسد در وهله نخست پاسخگويي مديران سابق و كنوني ارشاد را طلب ميكند. در كنار اين سوالهاي ناتمام و لزوم پاسخگويي درباره آنها، قصه موزه هنرهاي معاصر اهواز شايد يادآور نقدي باشد كه همواره به تغيير مديريتهاي ناگهاني با عوض شدن دولت، مطرح ميشود.