تخريب محيط زيست
به قيمت هيچ
اما نظريهپردازاني كه از توسعه پايدار سخن ميگفتند از ارتباط نزديك بهبود شاخصهاي محيط زيست و رشد اقتصادي سخن ميگفتند. روند توسعه كشورهايي مثل ژاپن و كره جنوبي از يك طرف و كانادا و استراليا كه دسته اول، فاقد منابع قابل توجه طبيعي و زيست محيطي بودند و دسته دوم دامنه وسيعي از منابع، جنگلها، معادن و... را داشتند، مشخص كرد كه كشورهايي كه رابطه معقولي بين استفاده بهينه از منابع طبيعي با رشد اقتصادي را ايجاد كردهاند از توسعه پايدارتري بهرهمند شدهاند. در نقطه مقابل در سالهاي ابتدايي قرن جديد ميلادي مشخص شد آن دسته از كشورهايي كه نميتوانند استفاده درستي از منابع طبيعي خود داشته باشند در حوزه توسعه نيز توفيق چشمگيري را كسب نخواهند كرد. پس ارتباط معناداري ميان توسعه تكنولوژيكي، محيط زيست و بحث اقتصاد توسعه يافته وجود دارد.در كشور ايران، استفاده از منابع طبيعي به بدويترين شكل ممكن جريان دارد و براي يك حركت عمراني ساده، بخش قابل توجهي از منابع كشور بر باد ميرود. اين روزها بسياري از ايرانيان خبر قطع درختان خيابانهاي تهران و ساير كلانشهرها را ميشنوند؛ صاحب يك ساختمان در خيابان وليعصر تهران به اين بهانه كه درختان تاريخي خيابان وليعصر جلوي اين ساختمان قرار گرفتهاند، اقدام به قطع درختان اين خيابان كرده، چرا؟ چون احساس ميكند كه اين حق را دارد.اين روند را در سطوح كلان در پروژههاي بزرگ عمراني دولتي نيز ميتوان ديد. براي ساخت يك جاده، يك كارخانه پتروشيمي يا فولاد و...تمام منابع زيرزميني يك شهر بر باد ميرود. يا يك تالاب هزاران ساله خشك ميشود يا اينكه مراتع از بين ميرود. يعني هنوز سياستگذاران ايراني متوجه ارتباط توسعه با محيط زيست نشدهاند. در حوزه خودروسازي نيز ما خودروهايي را توليد ميكنيم كه بيشترين ميزان آلودگي را دارند و بيشترين خسارتها را به جسم و جان و طبيعت ايران و ايراني وارد ميسازند. در ساير نمونههاي اينچنيني براي فروش زمين، ساخت ويلا و خانه، اقدام به آتش زدن تالابها، مراتع و... ميكنند تا بهزعم خود سوداگري كنند. اين مسير هم روند توسعه در كشور را به تاخير مياندازد و هم محيط زيست ايران را نابود ميكند.