شهر مادرانه همان آرمانشهر است
در شهر مادرانه خبري از كودك در راه مانده يا انسان بيخانمان نيست، چون شهروندان با اتكا به منابع جمعي و تشكلهاي غيردولتي خود بسترهاي لازم براي حمايت از آنها را فراهم ميكنند. در شهر مادرانه به دنبال خطاكار و... نميگرديم تا او را مجازات كنيم، بلكه بستري ايجاد ميشود كه خطاكار تا حد امكان به وجود نيايد، چراكه شهر مادرانه قوانين مجازات و حمايت و پيشگيري را با هم تعريف ميكند و اولويت را به پيشگيري ميدهد! در شهر مادرانه چالشهاي بد مسكني با حمايت مشترك دولت و مديريت شهري با برنامهريزي بر ارايه خدمات ويژه به بافتهاي ناپايدار حذف ميشود و خانههاي رها شده با كمك صاحبان آنها به بستري براي رونق محلات مبدل ميشود و با تاسيسات فرهنگي و اجتماعي در صورت لزوم به محلي براي خدمت مبدل ميشود تا مكاني رها شده كه ارزش سكونت را در آن كاهش دهد!
شهر مادرانه براي همه شهروندان كه به دلايلي، امكان استفاده از معابر شهري را ندارند همچون سالمندان، كودكان، افراد داراي معلوليت به شبكهسازي مناسب در قالب محلات وارد ميشود و محله را براي آنان خودي ميكند!
شهر مادرانه بر در و ديوارش رنگهاي گرم زندگي كشيده شده و در بناهاي آن معماري مدرن و سنتي تلفيقي زيبا و دلانگيز از هنر ايراني را به نمايش ميگذارد نظير آنچه حسين امانت در ميدان آزادي به كار گرفت يا آنچه در موزه هنرهاي معاصر ديده ميشود! شهر مادرانه فضاي سبز را اختصاصي نميكند، بلكه آن را به بستري براي حيات شهري مبدل ميكند .در شهر مادرانه بيمارستان و آسايشگاه نيايش(3) كه متعلق به بيش از يكصد جانباز اعصاب و روان است در كنار يك باغ متعلق به يك نهاد حاكميتي با كمبود فضا روبهرو نيست، بلكه آن باغ در اختيار بيمارستان گذاشته ميشود.
در شهر مادرانه دو بيمارستان تخصصي بزرگ(4) در يك كوچه محلي كه حدود 600 خانوار در مجموعههاي آپارتماني آنجا ساكن هستند، ايجاد نميشود تا ترافيك و ازدحام و... ساكنين را از زندگي در آن محله خسته كند! در شهر مادرانه امنيت زنان و دختران با كمك نظارت اجتماعي جامعه و بسترسازي كالبدي نظير اصلاح هندسي برخي معابر و روشنايي و حذف فضاهاي بيدفاع از ميان ميرود!
در شهر مادرانه كودكان از خيابان و معابر شهري محلهاي كنار گذاشته نميشوند، بلكه حداقل برخي معابر براي كودكان اختصاصي ميشود تا خودرو به آن وارد نشود و كودكان از حق تردد و بازي و زندگي در معابر محلهاي برخوردار باشند!
شهر مادرانه در هر معبري اعم از محلهاي و منطقهاي فضاي مكث تدارك ميبيند كه عابران با شهر ارتباط برقرار كنند و زندگي در شهر را رنگي تازه بدهند و شهر را از آن خود بدانند! در شهر مادرانه صداي شادي و نشاط از تابلوهاي شهري و لبخند شهروندان با حضور همه زنان و مردان ديده ميشود!
شهر مادرانه شهري است كه صداي آن رنگ زندگي دارد و آن صداي گامهاي پياده و دوچرخه است كه پيادهروها و مسيرهاي دوچرخه را به هويت شهري مبدل كرده تا انسان بيش از خودرو در آن ديده شود! شهر مادرانه از ابزارهاي الكترونيكي و فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي بهره ميگيرد تا خود را معرفي كند و ارتباط ميان شهروندان را از طريق فضاي مجازي و حقيقي متصل نگه دارد . در نهايت شهر را انسان ميسازد، اما بعد از آن شهر انسان را ميسازد پس شهر را مادرانه بسازيم تا بعد شهر مادرانه با ما رفتار كند!
1- اين عبارت از سياستورزي مادرانه كه پيشتر در مورد آن بحث داشتم، وام گرفته شده است.
https: //asrshahrvand.com/
2- https: //womenstudy.ihcs.ac.ir/article 663_09b21d2a2fb9654083ca29298a4dc2dd.pdf
3- منطقه 2 شهرداري تهران
4- منطقه 5 شهرداري تهران بيمارستان عرفان نيايش و اميد