سراب
زمستاني
عباس عبدي
پيشتر درباره برجام نوشته بودم كه به نظر بنده ايران يا بهتر است گفته شود اكثريت قاطع صاحبان قدرت تصميم خود را براي امضاي برجام گرفتهاند، البته با اين توضيح كه مسائل فني و پادماني با آژانس و نيز سياست ايالات متحده در اين باره را نميدانم و معتقد بودم كه اگر اختلالي در امضا و احياي برجام رخ دهد، بيش از آنكه از جانب ايران باشد، ناشي از مشكلات پادماني و خواست امريكاييها است كه طبعا اسراييل نيز در اين ميان آتشبيار معركه است، ولي طي چند هفته اخير تحولاتي در ايران رخ داده كه ماجرا را قدري تغيير داده است. در اين يادداشت به تاكتيك جديد يك گروه بسيار كوچك ولي پرنفوذ و البته غيرمسوول در ساختار قدرت پرداخته ميشود كه همسو با اسراييل مخالف توافق برجام هستند. هرچند آنان به ظاهر از موضع ضديت با اسراييل مخالف برجام هستند، ولي درنهايت آب اين سود مخالفتخواني در يك جوي مشترك با اسراييل روان خواهد شد.
اين گروه كوچك، مدتي است كه در كنار مخالفت گاه و بيگاه خود با برجام مسير جديدي را ريلگذاري كردهاند. مسيري كه ميتوان آن را «سراب زمستاني» ناميد. هدف آنان اين است كه با به تاخير انداختن توافق برجام، مدعي شوند كه توافق بهتري در زمستان در انتظار ايران است و اين سرابي بيش نيست. خودشان هم ميدانند كه اين سراب و دروغ است، ولي آنان گمان ميكنند كه با گذشت زمان منافع برجام براي هر دو طرف ايران و امريكا كمتر ميشود و اگر به زمستان برسد و انتخابات كنگره نيز برگزار شود، عملا دو طرف به ويژه طرف امريكايي انگيزه خود را از دست ميدهد، به علاوه ممكن است كه دموكراتها با وضعيت ضعيفتري در كنگره و سنا مواجه بشوند و كفه مخالفان برجام قويتر شود و اين آقايان به هدف اصلي خود كه لغو نهايي برجام است ميرسند و ايران را وارد يك چالش بسيار مهم كنند و قطعنامههاي شوراي امنيت را دوباره برقرار نمايند و الي آخر... گرچه اين هدف اصلي است ولي ادعاي آنان اين است كه به علت جنگ اوكراين، اروپا با بحران انرژي مواجه شده و براي عبور از اين وضع امتيازات بيشتري در مذاكرات خواهد داد. اين تحليل به كلي نادرست است. چرا؟ اولا فرض كنيم كه اروپا با بحران انرژي مواجه شود، ايران چه كمكي ميتواند به آن بنمايد؟ ايران خودش هم در زمستان گاز ندارد و گاز صنايع را قطع ميكند تا مردم اعتراض نكنند. سال گذشته حدود ۷۰۰ ميليون دلار خسارت صنايع ناشي از قطع گاز زمستاني بود. حتي در صادرات گاز متعهد شده خود نيز دچار مشكل ميشود. به علاوه مگر ايران ميتواند به اروپا گاز صادر كند؟ با كدام لوله؟ ايران كه تكنولوژي مايع كردن گاز را ندارد كه گاز مايع صادر كند.
حالا فرض كنيم كه همه اينها حل شود كه حل شدني نيست، اين آقايان كه متاسفانه گرايشهاي روسي دارند، چگونه مجاز خواهند شد كه عليه منافع روسيه و به سود اروپا وارد اين چالش شوند؟! اين ادعا شوخي است. شايد بگويند فروش نفت ايران آزاد ميشود و مشكل انرژي اروپا حل ميشود. اروپا مشكل نفت ندارد كه با آزاد كردن نفت ايران حل شود. از همه اينها گذشته، اروپا در اين ماجرا كجاي معادله قرار دارد؟ مگر اروپاييها ميتوانند عليه سياستهاي امريكا اقدامي كنند؟ اگر ميتوانستند جنگ اوكراين اينقدر ادامه نمييافت و روابط آنان با روسيه متشنج نميشد. اكنون چگونه ميخواهند به امريكا فشار آورند كه زير بار توافق بهتري به سود ايران برود؟
اتفاقا امريكاييها دنبال اين هستند كه اروپا روابط و وابستگيهاي خود به روسيه را كم كند، لذا از اين وضعيت استقبال ميكنند نه اينكه بخواهند مشكل اروپا را حل كنند. اگر چنين قصدي داشتند در ماجراي اوكراين چنين ميكردند.
آقاي رييسي و دولت تحتتاثير اين تحليلهاي فريبكارانه و بولتننويسان فريبكار قرار نگيرند. حتما يادتان است كه ميگفتند كسي جرات تحريم نفت ايران را ندارد چون نفت به ۲۰۰ دلار ميرسد. تحريم كردند ارزان هم شد و خسارات ماند براي مردم و تورم ۵۰درصدي. شما حتي اگر قصدي براي تصويب و احياي برجام ندارند، اين را مستقل از اين «سراب زمستاني» پيش ببريد. اروپاييها به مسائل خودشان بهتر از ما واقف هستند و اگر چنين خطري آنان را تهديد كند و توان تاثيرگذاري داشته باشند، حتما اكنون آن را انجام ميدهند و نميگذارند براي زمستان.