مشكلات نيروي كار و خط فقر
حميد حاج اسماعيلي
واقعيت آن است كه كارگران ايراني از منظر معيشتي اين روزها با چالشهاي عديدهاي مواجهند. در ارزيابي وضعيت معيشتي كارگران در شرايطي كه وزارت كار هنوز متولي رسمي خود را نشناخته، بايد به ماده 41 قانون كار مراجعه كرد و از اين طريق تصويري از وضعيت كارگري به دست آورد. چون از طريق مكانيسم ماده 41 است كه اين ارزيابيها صورت ميگيرد. سال گذشته سبد معيشتي براي كارگران 9ميليون تومان در نظر گرفته شد، يعني فردي كه زير 9ميليون تومان درآمد داشت، فقير محسوب ميشد. در بحث خط فقر كه هنوز شاخص آن به درستي تعريف نشده، رقمهاي متفاوتي از سوي نهادهاي مختلف ارايه ميشود؛ كارشناسان حدود 10ميليون تومان را به عنوان خط فقر براي پايان سال قبل اعلام كردند، اما بخش رفاهي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي براي اولينبار در يك گفتوگوي رسانهاي اين رقم را حدود 5 ميليون تومان براي پايان سال قبل اعلام كرد. اين اعداد را بايد با اتفاقات اقتصادي موجود در جامعه مقايسه كنيم تا ببينيم چقدر با واقعيت تناسب دارند. مركز پژوهشهاي مجلس يكي از نهادهايي است كه در اين زمينه بررسيهايي دقيقي انجام داده و نرخ خط فقر را براي يك خانواده متوسط در سال قبل، 9ميليون و 500 هزار تومان اعلام كرده بودند. نبايد فراموش كرد، يكي از شاخصهاي مهم در حوزه فقر ضريب جيني است؛ ضريب جيني ايران از 45 دهم درصد به 47دهم دصد افزايش پيدا كرده است، آماري كه نشان ميدهد، كشور در حال فقيرتر شدن بيشتر است، اما شاخصهاي ديگري هم وجود دارد كه دولت اعلام ميكند و اعداد و ارقامي درباره آن مطرح ميكند.
در دولت دوازدهم زماني كه قيمت بنزين افزايش پيدا كرد؛ دولت از طريق آمارهاي وزارت كار متوجه شد كه حدود 60 ميليون نفر از جمعيت 80ميليوني ايران واجد دريافت يارانه هستند.وقتي خود وزارت كار در دولت سيزدهم خط فقر را حدود 5 ميليون اعلام ميكند، نشان ميدهد، تعاريفي كه بخشهاي ديگر مثل شوراي عالي كار، مركز پژوهشها و...در خصوص نرخ خط فقر اعلام ميكنند، درست است، چون خط فقر دولت، خط فقر مطلق است . در حالي كه بايد خط فقر نسبي را محاسبه كرد. از سوي ديگر سازمانهايي مثل كميته امداد و بهزيستي و... كه خدمات حمايتي ارايه ميكنند از افزايش حجم مددجويان خود طي سالهاي اخير خبر ميدهند. مددجويان اين مراكز از فقيرترين اقشار جامعه هستند. بر اساس آمارهاي اين مراكز طي سالهاي اخير مددجويان اين مراكز حدود 7برابر افزايش پيدا كرده است. يعني قبل از آمارهاي اخير، حدود 5 ميليون و 400هزار نفر در اين سازمانها عضو بودند، افزايش 7برابري، يعني حدود 35ميليون نفر به اين سازمانها مراجعه كردهاند. اينها دچار فقر مطلق هستند و از سر ناچاري به اين سازمانها مراجعه كردهاند. در مجموع اين شاخصها كه افزايش ضريب جيني، افزايش فقر مطلق؛ آمارهاي مراكز پژوهشي، نرخ سبد معيشتي و آمارهاي دولت در خصوص واجدان دريافت يارانه از جمله آنهاست نشان ميدهد كه كشور در حال فقيرتر شدن است . امروز دولت سيزدهم از حدود 74ميليون يارانه بگير خبر ميدهد؛ يعني طبقه متوسط در حال نابودي و طبقه فقير و محروم در حال افزايش است. اين نشان ميدهد كه نظام طبقاتي كشور نيز در حال تغيير و اضمحلال است. اين وضعيتي كه امروز دچار آن شدهايم در تاريخ معاصر بيسابقه است. چون موتور محركه كشور نيروي كار، كارمندان، كارگران و...است و دست و پنجه نرم كردن اين طبقات با فقر معاني فراواني را در بر دارد. اين طبقات بايد از نيازهاي معيشتي، تفريحي، آموزشي، درماني و...صرف نظر كنند و خود را دلخوش به سير شدن شكم كنند. اين يك زنگ خطر براي كشور است كه مسوولان بايد هرچه سريعتر نسبت به آن واكنش نشان دهند و اوضاع را ساماندهي كنند. اقشاري كه ميتوانند روند توسعه را تحقق بخشند، درگير فقر شدهاند. براي اين منظور لازم است، موضوع برجام براي لغو تحريمها هرچه سريعتر احيا شود تا اثرات فقر در اجتماع كاهش پيدا كند.