داستانهاي توماس برنهارد با ترجمه ناصر غياثي
«مقلد صدا» نوشته مجموعه داستان به تازگي با ترجمه ناصر غياثي منتشر شد. اين مجموعه را نشر نو راهي بازار كتاب كرده است. اين كتاب يكي از عناوين مجموعه «كتابخانه ادبيات داستاني معاصر» است كه اين ناشر چاپ ميكند و مجموعهاي از داستانكهاي نويسنده نامبرده را شامل ميشود. توماس برنهارد نويسنده اين كتاب اهل اتريش و متولد سال ۱۹۳۱ است كه سال ۱۹۸۹ درگذشت. او از نويسندگان مهم ادبيات آلمانيزبان محسوب ميشود و ميخواست ابتدا عنوان كتاب مجموعه داستانكهاي پيشرو را «محتملنامحتمل» بگذارد اما در ادامه به نام «مقلد صدا» رسيد. داستانهاي اين كتاب درباره مرگ هستند كه البته چاشني طنز دارند. بيشتر داستانكهاي «مقلد صدا» در شهرهاي اتريش جريان دارند؛ شهرهايي كه جهت پيكان حمله و نيش و نوش توماس برنهارد به سمت آنها بود. البته داستانهاي ديگري هم در اين كتاب هستند كه مكان رخدادشان كشورهاي ديگري چون ايران است. يكي از ويژگيهاي زباني داستانكهاي اين كتاب، طولاني بودن جملات و پيچ در پيچبودنشان است. نسخه اصلي كتابي كه ترجمه فارسي پيشرو از آن انجام شده، سال ۱۹۷۸ در فرانكفورت چاپ شده است. يكي از داستانهاي اين كتاب را با عنوان «يك نويسنده خودراي» ميخوانيم: نويسندهاي كه فقط و فقط يك نمايشنامه نوشته بود كه به نظرش ميبايست فقط و فقط يكبار در بهترين تئاتر دنيا و باز به نظرش دقيقا به كارگرداني بهترين كارگردان دنيا و باز به نظرش دقيقا با بهترين هنرپيشههاي دنيا اجرا ميشد، پيش از آنكه پرده اجراي اول كنار برود، در بهترين جاي مناسب بالكن اما كاملا پنهان از ديد تماشاچيها مستقر شد و مسلسل مخصوص خودش را، طراحيشده به همين منظور در شركت سوييسي وترلي، آماده شليك كرد و پس از اينكه پرده كنار رفت، مدام يك گلوله مرگبار در سر آن تماشاچياش خالي كرد كه به نظر او در جاي نادرست ميخنديد. در پايان اجرا فقط تماشاچيهاي به دست او كشته شده و جانباخته در تئاتر نشسته بودند. در طول تمام اجرا هنرپيشهها و مدير تئاتر يك لحظه هم نگذاشته بودند اين نويسنده خودراي مزاحم كارشان و نيز مزاحم اتفاقاتي بشود كه باعث و بانياش نويسنده خودراي بوده است. اين كتاب در ۱۲۵ صفحه با قيمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.