• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5308 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۹ شهريور

آسيب‌ها و لقب‌ها

آتوسا راوش

ما عادت كرده‌ايم به شگفتي‌ها. به اعجوبه‌هاي هزاره‌ها. سال‌هاست سخنان شگفتي‌آفرين مي‌شنويم. اوايل رگ گردن‌مان مي‌زد بيرون، فرياد مي‌كشيديم، نعره سر مي‌داديم، اما مدتي است كه عادت كرده‌ايم. سكوت مي‌كنيم، مي‌شنويم شايد لبخندي بزنيم يا سري تكان دهيم همين! چرا؟! چون عادت كرده‌ايم.   به اين يكي هم بايد عادت كنيم. به القاب رنگيني كه به مصيبت‌هاي‌مان مي‌دهند. يكي مي‌گفت ما خوب بلد هستيم به واژه‌ها تجاوز كنيم.  تجاوز! شلير خودش را در پيشگاه نگاه كودكان معصومش و نيروي انتظامي از پنجره ساختماني كه در آن همسايه ديوصفت و درنده‌خويش قصد تعرض به او داشت به بيرون پرتاب كرد و پيش پاي فرزندان به خون كشيده شد و ساعاتي بعد مرگي جانكاه او را در خود كشيد. مرگي از سر استيصال، از سر بي‌پناهي و از سر بي‌فريادرسي. اگرچه مردان نظم و انتظام بيرون ساختمان بودند اما خوب دستور ورود نداشتند. به آنان دستور داده نشد تا زن بي‌پناهي را از چنگال درنده‌خويي نجات دهند. آنان دستورات ديگري دارند. اگر مويي از سر زني به بيرون زده شد اما بي‌حكم و بي‌معطلي اقدام كنند، اقدامي درخور.  شلير مُرد و نديد كه بعد از مرگش چه القاب دهان‌پركني به او مي‌دهند. مُرد و نديد كه قرار است الگوي زناني باشد كه اگر زماني مورد تعرض قرار گرفتند حتما دست به خودكشي بزنند، زيرا فريادرسي ندارند اما به جايش هستند مسوولاني كه شهيد عفاف مي‌نامندشان. هستند مسوولاني كه برنامه‌هاي‌شان براي جلوگيري از آسيب‌هاي زنان شعار است و لقب‌هايي كه عطا مي‌فرمايند، هرچه آسيب كاري‌تر، لقب فاخرتر.  در اينجا لازم است از تمامي مسوولان و دست‌اندركاران محترم كه چنين مدبرانه امور را تدبير كرده و براي پديده‌ها و آسيب‌هاي اجتماعي در حوزه زنان مي‌توانند به اين خوبي نامگذاري نمايند درخواست نمايم به زنان زير هم عناوين و القاب دهان پر كن و مدير خشنود كني عنايت نمايند تا خدايي نكرده اين دسته از زنان كشورمان از مديريت و تدبير ايشان محروم نمانند. آن‌دسته از زنان و دختران جواني را كه روي پل‌هاي عابرپياده، درون تاكسي‌ها، درون اتوبوس‌ها در سطح خيابان و كوچه و حتي در ادارات و دستگاه‌هاي دولتي و غيردولتي مورد ضرب و جرح آزارهاي كلامي و فيزيكي قرار مي‌گيرند و از ترس اينكه از طرف افكاري از جنس شما مسوولان محترم متهم به لاابالي و بي‌بند و باري نشوند، سكوت مي‌كنند. 
آن دسته از زنان و دختران بي‌سرپرست يا بدسرپرست رها شده به حال خود در جامعه، بدون هيچ پشتوانه اجتماعي و مالي كه براي ارتزاق خود و خانواده شب‌ها و روزها با كار سخت و طاقت‌فرسا كه شما مسوولان محترم و فرزندان‌تان، حتي ثانيه‌اي از آن را تاب نمي‌آوريد، روزگار مي‌گذرانند را به چه مفتخر مي‌نماييد؟ آن زناني را كه شب‌ها در لابه‌لاي زباله‌هاي رستوران‌ها يا ميوه‌فروشي‌ها به دنبال قوت لايموتي براي بقاي خود و فرزندان‌شان هستند و تن به فحشا و فساد نمي‌دهند را به چه القابي مفتخر مي‌فرماييد؟زناني كه به خاطر قوانين  اعتياد، فساد، انواع و اقسام آزارهاي فيزيكي و روحي شريك زندگي خود را تاب مي‌آورند تا بتوانند حضانت كودكان خود را داشته باشند، زناني كه بعد از فوت همسر بتوانند حضانت فرزند را از جد پدري گدايي نمايند (چه در قوانين جد پدري با هر شرايطي نسبت به مادر در نگهداري و تربيت فرزندان اولي‌تر است) صبورانه، تنها و بي‌پناه در تنگدستي با تن دادن به انواع و اقسام حرفه‌ها و پيشه‌هاي سخت و جانفرسا پاكدامنانه به بزرگ كردن فرزندان خود مي‌پردازند و اتفاقا من سراغ دارم بسياري را كه فرزندان لايقي هم تربيت مي‌نمايند، به چه لقبي مفتخر مي‌فرماييد؟ به مادر رومينا، مادر مونا، مادر ارغوان و صدها مادري كه شاهد مرگ فجيع فرزندان به اسم ناموس و ناموس‌پرستي و خوش‌خواني و آزادي قاتل به اسم ولي يا سرپرست يا همسر در خود مي‌سوزند و دم نمي‌زنند را چه لقبي عنايت مي‌فرماييد؟ القصه اين ليست بلند و بالاست حالا كه حل مسائل و آسيب‌هاي اجتماعي در دفتر و قاموس شما از مسير شعار و اعطاي القاب مي‌گذرد، آن دسته از زنان كشورمان را هم بي‌نصيب نگذاريد. ايام القاب مستدام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون