جايگاه هنري موسيقيدان، آهنگساز و نوازنده فقيد ويولن در گفتوگو با بهرنگ آزاده
رسيدن به مقام «ياحقي»
آرزوي هر نوازنده است
سيمين سليماني
پرويز صديق پارسي (ياحقي) در سال ۱۳۱۵ در تهران زاده شد؛ ماموريتهاي پدر باعث شد كه او بسياري از وقت خود را در كنار دايياش -حسين ياحقي- سپري كند. بيراه نيست اگر بگوييم منزل حسين ياحقي، سنگ بناي پرورش هنري پرويز بود؛ خانهاي كه بزرگان موسيقي ايران از جمله صبا، شهنوازي، تهراني، نيداوود و... به آن آمد و شد داشتند. پرويز ياحقي از همان كودكي قطعاتي را اجرا ميكرد و كمكم به آهنگساز و تكنوازي كم نظير بدل شد. او كه قطعات ماندگاري را به خصوص در برنامه «گلها» از خود به يادگار گذاشت، بهمنماه سال 85 در 70 سالگي درگذشت. 31 شهريور ماه زادروز پرويز ياحقي اعلام شده است. به اين بهانه با بهرنگ آزاده، نوازنده ويولن و دانشآموخته موسيقي و نوازندگي موسيقي ايراني از دانشكده هنر دانشگاه تهران درباره نقش و جايگاه ياحقي در موسيقي دهههاي 30 و 40 و ويژگيهاي او در نوازندگي ساز ويولن گفتوگو كردم. آزاده، علاوه بر اينها سابقه نوازندگي ويولن در اركستر ملي ايران به رهبري فرهاد فخرالديني را هم در كارنامه خود دارد.
در ابتداي اين گفتوگو از شما ميخواهم درباره نقش و جايگاه آقاي پرويز ياحقي در موسيقي دهههاي پيشين بگوييد.
بدون ترديد استاد پرويز ياحقي از نوابغ موسيقي ايران زمين بوده و هستند. ايشان از كودكي زير نظر دايي خودش استاد حسين ياحقي كه در نوازندگي ويولن و كمانچه سبكي شيرين و مليح داشتند، آموزش ديد و به توصيه و معرفي ايشان، نزد استاد مسلم موسيقي ايران ابوالحسن صبا به يادگيري رديفها و قطعات تكنيكي ايشان پرداخت. نبوغ شگرف پرويز ياحقي با آموزشهاي اين دو استاد بزرگ، از او اعجوبهاي ساخت كه ويولن ايراني را متحول كرد و سبكي نو و بديع پديدار شد كه جامعه و از جمله نوازندگان جوان را شيفته خود كرد كه اين جذابيت تا به حال نيز ادامه داشته است. ميزان نبوغ و استعداد پرويز ياحقي به قدري بالا بود كه در 9 سالگي اولين تكنوازي خود را در راديو اجرا كرد و در ۱۸ سالگي آهنگي ساخت كه با اركستر راديو به رهبري خودش ضبط و اجرا شد. ناگفته نماند كه در اين اركستر پيشكسوتان آن دوره نظير مرتضي محجوبي، ابوالحسن صبا و غلامحسين بنان حضور داشتند.
همانطور كه اشاره فرموديد، پرويز ياحقي با هنرمندان بزرگي همچون بنان سابقه همكاري داشت؛ اوج فعاليتهاي آقاي ياحقي چه زماني و با چه آثاري بود؟
اوج فعاليتهاي پرويز ياحقي به دهههاي 30 و 40 برميگردد كه با هنرمندان و شاعراني نظير منوچهر همايونپور، غلامحسين بنان، بيژن ترقي و بانوان خوانندهاي نظير مرضيه، دلكش، الهه و پوران، مهستي و حميرا همكاري كرده و حاصل اين همكاريها هم خلق آثار ماندگاري نظير «طاووس»، «اي اميد دل من»، «سراب آرزو»، «بيداد زمان»، «به زماني كه محبت شده همچون افسانه»، «نه كسي آيد به برم»، «بهار نو رسيده»، «به كنار لاله و گل»، «مي زده» و بسياري ديگر از آثار كه به گوش دوستداران موسيقي آشناست، بود.
نوازندگي پرويز ياحقي بيشتر تاثير پذيرفته از چه كساني بود و در ادامه اينكه ايشان بر چه كساني تاثير گذاشت؟
همانطور كه اشاره كردم، پرويز ياحقي تحت تعليم استادان حسين ياحقي و ابوالحسن صبا رشد كرد و قطعا تاثيرات بسياري در سبك و لحن نوازندگي از ايشان گرفته است. علاوه بر اين دو استاد، خود من شخصا از ايشان به دفعات شنيده بودم كه به سبك نوازندگي استادان مهدي خالدي، مرتضي محجوبي و رضا محجوبي علاقه ويژهاي داشتند. درباره تاثير سبك نوازندگي پرويز ياحقي بر نوازندگان نيز بايد بگويم كه هم در دوره خود ايشان و هم دورههاي بعد تا به امروز، كاملا واضح و مشخص است به گونهاي كه آرزوي هر نوازندهاي هست كه همچون پرويز ياحقي بنوازد هر چند كه در عمل فاصله زيادي وجود دارد.
و دليل اين تفاوت و فاصله زياد را در چه ميبينيد؟
علت اين اختلاف در نبوغ پرويز ياحقي و استاداني همچون حسين ياحقي و ابوالحسن صباست و البته شرايط و جو هنري آن دوره نيز بر اين موضوع بسيار موثر بوده است، شرايطي كه در حال حاضر آنچنان مهيا نيست.
در نوازندگي ايشان طي دورههاي مختلف تحولاتي هم ديده ميشود، درباره سبك و سياق ايشان و احيانا تحولات رخ داده در نوازندگي او، براي مخاطبان ما توضيح دهيد.
در نوازندگي پرويز ياحقي سه تحول يا دوره ديده ميشود. من در اينجا به ويژگيهاي دورههاي مختلف اشاره ميكنم. ايشان در دوره اول نوازندگي، بيشتر از رديف و سبك نوازندگي استادان خود تاثيرپذيري داشتند؛ نوازندگي با سرعت و متري بالا در اجراي تكيهها و تحريرها و تمايل بيشتر به استفاده از آرشههاي كوتاه و درابها از جمله اين ويژگيهاست. در دوره دوم نوازندگي، سبك اختصاصي خودشان تبلور پيدا كرد و اين موضوع به همراه خلق ملوديهاي نو و چهارمضرابهاي خاص در بداههنوازيهايش بود كه البته پختگي بيشتر در نوازندگي او را اثبات ميكرد. در اين دوره شاهد ابداع انواع كوكهاي خاص - راست كوك چپ كوك - براي اجراي مايههاي مختلف موسيقي ايراني هم توسط ايشان هستيم. دوره سوم نوازندگي پرويز ياحقي با انتزاعيتر شدن ملوديها همراه بود و همچنين در اين دوره ايجاد فضاهاي خاص صوتي كه حالتي خاص و منحصربهفرد در موسيقي ايراني ايجاد كرد. در اين دوره پايين آمدن متر و سرعت نوازندگي و در عين حال نوازندگي در اوج قدرت در آثار ايشان بارز است. ايشان در اين دوره بيشتر به استفاده از آرشههاي بلند و نتهاي كشيده متمايل شده بودند.
ايشان آهنگهاي ماندگاري هم ساختهاند كه همچنان زمزمه ميشود. از نگاه شما وجه آهنگسازي آقاي ياحقي پررنگتر بود يا وجه نوازندگي؟
وجه نوازندگي ايشان به نظر من پررنگتر بود؛ هر چند كه در آهنگسازي هم صاحب سبك بودند به صورتي كه آهنگهايي كه ميساختند، كاملا قابل تشخيص بود و اين موضوع به معناي آن است كه پرويز ياحقي اسلوب خاص خود را در آهنگسازي داشت كه باعث ماندگاري اكثر آهنگهاي او شد.
درباره بداههنوازي ايشان هم بسيار گفته شده، در اين رابطه برخي نام ياحقي را كنار استاداني همچون جليل شهناز ميآورند. بداههنوازي ايشان چه متر و معياري دارد كه مورد توجه است؟
ايشان از معدود نوازندگاني هستند كه در بداههنوازي، جملات تكراري ندارند. يعني از تمام حالتهاي مختلف، ريتمهاي متنوع و لحنهاي متفاوت در بداههنوازيهاي خود استفاده ميكردند كه همين موضوع باعث خلق بداههنوازيهاي بديع ميشد و از اينرو نوازندگان و بداههنوازان قدري چون جليل شهناز، فرهنگ شريف، فضلالله توكل، رضا ورزنده و... با اشتياق و رغبت زيادي با ايشان همنوازي ميكردند كه حاصل همان همكاريها ضبط برنامههاي بسيار شنيدني و ارزشمندي بود كه همچنان طرفداران خود را دارد.
سپاسگزارم آقاي آزاده، در ادامه اين گفتوگو از آشنايي خودتان با آقاي ياحقي بگوييد؛ ارتباط شما با ايشان چگونه شكل گرفت؟
از سال ١٣٦٨ كه با ايشان اولين تماس تلفني را داشتم، ارتباط ما شروع شد. سال ١٣٧٠ هم ديدارهاي حضوري من با ايشان آغاز شد كه تا چند سال قبل از فوت ايشان ادامه داشت. در تمام اين ديدارها بسيار خوش صحبت بودند، محور صحبتها حول موسيقي و نوازندگي بود و ميان صحبتها گاهي با ويولن مينواختند و بيشتر ضبطهاي جديدشان را با بهترين كيفيت صوتي كه من شنيده بودم، برايم پخش ميكردند و در مورد اجراها و مسائلي از اين دست صحبت ميكردند و من هم با شوق و ذوق بيحد و مرز سراپا گوش بودم. هميشه برايم تعجبآور بود كه نوازندهاي در اين سطح و مقام و شهرت، با اين حالت فروتنانه، من كه آن دوره يك نوجوان بودم و در آغاز راه، به حضور ميپذيرفتند و براي من صبورانه وقت ميگذاشتند.
در سالهاي آخر عمر ايشان هم اين ارتباط ادامه داشت؟
متاسفانه در سالهاي آخر بر اثر يك تصادف با ماشين، مچ دست چپ ايشان آسيب جدي ديد و توسط پروفسور رحمانزاده تحت عمل جراحي قرار گرفتند ولي با اين وجود ديگر نتوانستند مانند گذشته ساز بزنند و همين موضوع باعث افسردگي و انزواي ايشان شده بود. در اين سالهاي آخر ارتباط ما ادامه يافت، اما اين ارتباط بيشتر به صورت تلفني شده بود.
شما كه از هنرجويان آقاي تجويدي بوديد و با ايشان ارتباط نزديكي داشتيد، براي ما بگوييد كه ارتباط ايشان -علي تجويدي- با آقاي ياحقي چگونه بود؟
در يكي از ديدارهاي من با استاد ياحقي در منزلشان، با استاد مرتضي ورزي از نوازندگان مطرح كمانچه آشنا شدم كه بسيار دلسوزانه من را راهنمايي كردند و همانجا با استاد تجويدي تماس گرفتند و از ايشان خواهش كردند كه من را به شاگردي بپذيرند و خوشبختانه استاد تجويدي هم پذيرفتند. در تمام اين سالها شاهد رابطه صميمانه استاد تجويدي و استاد ياحقي بودم و استاد ياحقي هميشه ايشان را با لقب استاد خطاب ميكردند و ارزش هنري و علمي بالايي براي ايشان قائل بودند. متقابلا استاد تجويدي هم ايشان را خيلي دوست داشتند و با اينكه حدود ١٧ سال از ايشان بزرگتر بودند ارتباط خالصانهاي بين آنها وجود داشت.
سپاسگزارم و در پايان اگر بخواهيد مهمترين بُعد هنري پرويز ياحقي را بگوييد كه او را در موسيقي ايران مانا كرد، چه هست؟
از نظر من مهمترين بُعد هنري استاد پرويز ياحقي نبوغ ايشان در بداههنوازي و ملوديپردازي بود كه اين باعث ماندگاري آثار ايشان در سپهر موسيقي ايران بود.
ايشان از معدود نوازندگاني هستند كه در بداههنوازي، جملات تكراري ندارند. يعني از تمام حالتهاي مختلف، ريتمهاي متنوع و لحنهاي متفاوت در بداههنوازيهاي خود استفاده ميكردند كه همين موضوع باعث خلق بداههنوازيهاي بديع ميشد. بداههنوازان قدري چون جليل شهناز، فرهنگ شريف، فضلالله توكل، رضا ورزنده و... با اشتياق و رغبت زيادي با ايشان همنوازي ميكردند.
اوج فعاليتهاي پرويز ياحقي به دهههاي 30 و 40 برميگردد كه با هنرمندان و شاعراني نظير منوچهر همايونپور، غلامحسين بنان، بيژن ترقي و بانوان خوانندهاي نظير مرضيه، دلكش، الهه و پوران، مهستي و حميرا همكاري كرده و حاصل اين همكاريها خلق آثاري ماندگار است.