پرسه شبانه در ميان معترضان و پليس
پرسه شبانه در ميان معترضان و پليس
گروه سياسي| «رويارويي روايتها»؛ تركيببند مناسبي است كه براي تحليل بخشي از رخدادهاي روزهاي اخير ميتوان از آن بهره برد. روايتهايي متفاوت و متناقضي كه از جانب كنشگران دو سوي معادله مطرح و هر كدام تلاش ميكنند اين روايتها را به عنوان واقعيت محض در ناخودآگاه جمعي جامعه ثبت و ضبط كنند. از يك طرف برخي افراد و جريانات با انتشار برخي برخوردهاي خشن پليس و لباس شخصيها و... به دنبال رسوب اين طرز فكر در فضاي عمومي هستند كه سياستگذاران حاضر به شنيدن صداي اعتراض مردم نيستند و از سوي ديگر نيز نهادهاي رسمي و دولتي و رسانههاي همسوي قرار دارند كه با اشاره به برخي رفتارهاي خشن در ميان مردم اعلام ميكنند كه نميتوانند نسبت به اين تحركات بيتفاوت باشند. تصاويري كه اين روزها در صدا و سيما، خبرگزاري فارس و تسنيم و بسياري ديگر از رسانههاي اصولگرا در خصوص آتش زدن بانكها، اتوبوسها، آمبولانس و... منتشر ميشود در تلاش براي القاي چنين طرز تفكري است.
اين روايتها اما گاهي فرسنگها با هم فاصله دارند و انگار از دو جهان موازي و توسط نسلهاي مختلف تعريف ميشوند. در يك بخش از اين معادله، مردم، جوانان و معترضان رخدادهاي اخير به خصوص منتقدان برخوردهاي گشت ارشاد قرار گرفتهاند كه خواستار تغيير، تحول و تغيير وضع موجود و بازخواني دوباره مطالباتشان توسط سياستگذاران هستند. در نقطه مقابل نيز طيفها و جريانات نزديك به حاكميت قرار گرفتهاند كه خواستار تداوم وضع موجود هستند و منتقدان وضع موجود را با صفت خشن معرفي ميكنند. رويارويي اين دو طرز تفكر طي يك هفته گذشته در بسياري از استانهاي كشور جريان داشته و بر اساس برخي آمارها باعث كشته شدن تعدادي از ايرانيان و دستگيري صدها تن ديگر شده است . اما به نظر ميرسد، روايت ميانهاي نيز وجود داشته باشد كه دو طرف چندان اعتنايي به آن ندارند. طبيعي است كه در هر جريان اعتراضي ممكن است برخي افراد و جريانات به دنبال سوءاستفاده باشند، اما اطلاق اغتشاشگر به مجموعه افرادي كه به دنبال استيفاي مطالبات خود هستند، فايدهاي جز افزودن بر مشكلات نخواهد داشت. از سوي ديگر نيز هر دو طرف بايد قبول كنند كه ارتكاب رفتارهاي خشن و تند با هر عنوان و دليلي، نه نسبتي با «دفاع از ارزشها» دارد و نه ارتباطي با تحقق «آزادي»هاي بيشتر ذيل قانون اساسي كشور ميتواند پيدا كند.
در مسير يافتن حقيقت
اما خبرنگار «اعتماد» با حضور ميداني در صحنه تجمعات مردمي به دنبال ارايه تصويري بيطرفانه، شفاف و واقعي از زير پوست رخدادهاي اخير در روزهاي پاياني هفته گذشته است. از عصر روزهاي پنجشنبه و جمعه هفته گذشته نيز بسياري از معترضان و جوانان با حضور در خيابانهاي مركزي و جنوب و شرق و غرب و شمال تلاش ميكردند تا به صورت مسالمتآميز مطالبات خود را به گوش متوليان امر برسانند. در اين ميان هر اندازه معترضان در خيابانهايي همچون نازيآباد، ستارخان، ميدان و چهارراه وليعصر، محله تهرانپارس، خيابان فاطمي، چهارراه پاركوي، ميدان تجريش و تقاطع زعفرانيه و وليعصر شعارهايي در مخالفت با رفتارهاي تند پليس، نيروهاي امنيتي و لباس شخصيها سر ميدادند، رفتارهاي مقابلهاي نيروهاي دولتي هم تندتر و خشنتر ميشد. در شرايطي كه بسياري از مردم معترض تلاش ميكردند از طريق روشهاي مدني و غير خشونتآميز مطالبات خود را پيگيري كنند، اما به نظر ميرسد، جرياني در كشور وجود دارد كه در بزنگاهها به دنبال افزايش رفتارهاي راديكال در چنين تجمعاتي است. رفتارهايي كه نه تنها كمكي به تحقق مطالبات مردم نميكند، بلكه اين فضا را در اختيار پليس قرار ميدهد كه با برخوردهاي تند، مردم را به عقب براند. پيدا كردن اين جريانات فرصتطلب و سوءاستفادهچي در چنين تجمعاتي براي نيروهاي انتظامي و اطلاعاتي كشور نبايد كار سختي باشد. خبرنگار «اعتماد» در جريان گفتوگو با يكي از جوانان دهه هشتادي حاضر در تجمعات تلاش ميكند درباره بروز برخي رفتارهاي خشن در تجمعات گفتوگو كند. ميترا 19 ساله كه دانشجوي سال دوم مهندسي صنايع دانشگاه شريف است در پاسخ به اين پرسش كه آيا موافق رفتارهاي خشن در پيگيري مطالبات مدني است به «اعتماد» ميگويد: «من همراه با دوستان و همكلاسيهايم از ابتداي رخداد در تجمعات اعتراضي حاضر بودم. مطمئن باشيد كه مردم از خشونت بيزارند و رفتارهاي خشن از سوي مطالبهكنندگان واقعي نيست. اصلا مگر ميشود كه براي نفي خشونت از رفتارهاي خشن استفاده كرد. ما به خيابان آمدهايم كه جلوي رفتار خشن را سد كنيم، چطور ممكن است با خشونت بشود خشونت را كنار زد.» او در ادامه گفت: «پليس و نيروهاي اطلاعاتي به راحتي ميتوانند مسببان رفتارهاي خشن مثل آتش زدن آمبولانس، بانك و... را شناسايي كرده و از صفوف معترضان واقعي جدا كند. بدون شك اين افراد ربطي به مردم ندارند. هر زمان كه جوانان به پيگيري مطالبات خود نزديكتر ميشوند، اين رفتارهاي خشونتآميز مانند مانعي فرصت را در اختيار خشونتطلبان قرار ميدهد كه اصل مطالبات و اعتراضات مدني را به انحراف بكشانند.» از ميترا جدا ميشوم و خود را به مناطق جنوبيتر شهر ميرسانم. طبق مشاهده «اعتماد» از تقاطع خيابان آزادي - نواب، علاوه بر تعداد بيشمار ماموران ضربت كه مجهز به باتوم، سلاح گرم و سپر بودند اضافه ميشد، در برخي مناطق پليس از معترضان ميخواهد كه از ارتكاب رفتارهاي غيرقانوني پرهيز كنند و به خانههاي خود بازگردند. يكي از نيروهاي انتظامي كه در ميان جمعيت تلاش ميكند مردم را به آرامش دعوت كند، سروان نيروي انتظامي است كه بعد از اصرار دامنهدار من براي گفتوگو چند كلام درباره نحوه تجمعات اخير صحبت ميكند. او در پاسخ به اين پرسش كه چه اتفاقي رخ ميدهد كه يك تجمع آرام مردمي براي پيگيري مطالبات، بدل به يك صحنه رفتارهاي خشن ميشود؟ ميگويد: «به هر حال براي پليس خطوط قرمزي وجود دارد كه تخطي از آنها منجر به برخورد ميشود. شما اين روزها صحنههايي را ديدهايد كه در آن پليس در ميان جماعت كتك ميخورد. يا بانوي قمي كه چادر از سرش برداشته شد و سرباز مشهدي كه سوزانده شد. طبيعي است در برابر اين نوع رفتارهاي خشن، پليس بايد برخوردهاي مقابلهاي داشته باشد.» اين سروان نيروي انتظامي در ادامه در اين خصوص كه آيا فكر نميكنيد، اين نوع برخوردها برآمده از رفتارهاي غلط قبلي و راهبردهاي اشتباه باشد؟ گفت: «هميشه پليس قرباني اين تصميمات اشتباه است. تصميم اشتباه را دستگاه ديگري ميگيرد، كتكش را پليس بايد بخورد. اما اون آقا و خانومي كه تصميمات اشتباه را ميگيرند، هيچ وقت پاسخگوي اشتباهات خود نيستند. گشت ارشاد اشتباه است، من خودم دختر جوان دارم، نميتوانم تصور كنم كه كسي به او تعدي كند و به زور در ون سوارش كند. ولي وقتي دستگاههاي مسوول تصميمي را ميگيرند، پليس چارهاي جز اجرا ندارد.» برخي ديگر نيز بودند كه با كوبيدن باتوم بر كاپوت خودروها، كوبيدن باتوم بر شيشههاي بغل و جلوي خودروها و لگد زدن به در خودروها رانندگان و سرنشينان خودروها را تهديد ميكردند و با الفاظ زشت و ناشايست از آنها ميخواستند بوق زدن را متوقف كنند. در پايان يك روز دشوار در جمع مردم و ماموران انتظامي به نظر ميرسد، امروز بيش از هر زماني به يكي شدن روايتها و درك مشترك براي افزايش اعتماد عمومي نيازمنديم، هم مردمي كه در خيابانها فرياد اعتراض و تغيير سر ميدهند و هم ماموران نيروي انتظامي كه تلاش ميكنند از قانون و نظم و هنجارها حفاظت كنند، معتقدند كه ايرادات فراواني در برنامهريزيها، تصميمسازيها و دستورالعملها وجود دارد كه باعث بروز تكانههاي اعتراضي فراواني در فضاي عمومي شهر ميشود. قوانين و رويكردهايي كه هر چه سريعتر بايد زمينه اصلاح آنها را فراهم كرد تا ديگر شاهد تكرار فاجعه رخداده براي مهسا و ساير جوانان ايران از يك سو و فشار زياد بر نيروي انتظامي و ساير نهادهاي نظارتي ميداني نشويم... .