ادامه از صفحه اول
صداي اعتراض را بايد شنيد
اهتمام براي تنوير و پاسخگويي به آن - مرحله سوم فرآيند پيشگفته- با حذف يا كمرنگ كردن اين گزاره و مولفه اساسي حكمراني مطلوب، مستقيم سراغ تبيين و شيوههاي عملياتي مواجهه گاها سلبي با اين حوادث رهسپار ميشود و قضيه را از اساس غير مذاكره و تنها قابل خاموش كردن محسوب ميدارد!
متاسفانه اينگونه به نظر ميرسد؛ نظام حكمراني در ايران اينك در مرحله كمرنگ كردن اين اعتراضات و تا حدودي مديريت ميداني امر بوده و با پاك كردن صورت مساله و استفاده از نسخههاي كلاسيك و هميشگي چون تعريف اغتشاشگونه از اعتراضات، پمپاژ رسانهاي گسترده عليه آن، تقليل ابعاد نارضايتي، تعميم ناخواسته مطالبات اعتراضكنندگان به كليت ساختاري نظام (محل هدف مخالفين جمهوري اسلامي ايران)، برگزاري راهپيمايي و كارناوالهاي خياباني به تعبيري متقابل و…قصد خنثيسازي فضاي ايجاد شده را دارد.
حال در فضاي ترسيمي مذكور و جوهر خاموش ناشدني اين اعتراضات در بطن كه گويا نحوه مواجهه حاكميت فقط به شكل موقتي موضوع را كنترل و تكرار دگرباره آن به دلايل محتمل آتي و با مطالبات بيشتر را هموار خواهد كرد؛ بيش از هر زمان ديگر؛ وظايفي به شرح ذيل بر ذمه حاكمان و تصميمسازان و البته تصميمگيران عرصه سياسي جمهوري اسلامي قرار ميدهد:
۱- شناخت اعتراض به عنوان يك كنش رسمي و قانوني و تلاش براي ساماندهي آن و پرهيز از هرگونه رفتارهاي خشونتآور و سلبي
۲- پذيرش فلسفه رفتار حزبي و تقويت بنيادين احزاب و تشكلهاي سياسي، مدني، صنفي و اجتماعي به منظور ايجاد فضاي مانور تشكيلاتي جهت پيدا كردن متولي جنبشهاي اجتماعي و مذاكرات بهنگام با ليدرهاي شناسنامهدار
۳- پوزش و عذرخواهي بدون لكنت، صريح و بدون تعارف بابت آنچه با هر تعبيري و به هرشكلي؛ محل نارضايتي اجتماعي را سبب شده و تلاش براي ارايه پاسخ و توضيح منطقي در قبال آن
۴- پرهيز از امنيتي ديدن موضوعات اجتماعي و پديدههاي مبتلابه موجود با آسيبشناسي دقيق ساختاري
۵- استفاده از ابزار علمي و بررسي جامعهشناختي و رواني اعتراضات با استفاده از نظريات جامعهشناسان و روانشناسان مجرب
۶- بازنگري و اصلاح فوري در قواعد و قوانين متضاد با حقوق شهروندي و تلاش براي جرمزدايي از مفاهيم فاقد پذيرش اجتماعي به خصوص در مقوله حجاب
۷- ارتقاي شأن پليس در جامعه و بازنگري در وظايف نيروي انتظامي خاصه در حوزههاي امنيت اخلاقي و همچنين اداره نظارت بر اماكن عمومي ناجا به نحوي كه كمترين دخالت و مزاحمت در محدوده شخصي و زندگي اجتماعي شهروندان را ايفا كند
۸- باز كردن عيني و واقعي فضاي رسانهاي و اجازه عرض اندام و وجود تريبونهاي منتقد و آزادانديش
۹- پرهيز از نظامي شدن فضا و اساسا جلوگيري از ورود شتابزده دستگاههاي نظامي و ساير تابعين در مبحث برخورد با اعتراضات
۱۰- تمرين فرهنگ استعفا و پذيرش فقد قبح در مقوله كنارهگيري مسوولان حكومتي در بحرانهاي اجتماعي
۱۱- عدم برخورد سخت قضايي با معترضين و تلاش اصلاحي و ترميمي بر محور عدالت با شهروندان
۱۲- پذيرش ضرورت گفتمان آشتي ملي و لزوم فراهمسازي بستر تعامل همهگير و شفاف اجتماعي و احياي اصل ۵۹ قانون اساسي و انجام همهپرسي در موارد داراي اختلاف
۱۳- پذيرش تفاوتهاي بين نسلي و روحيات متفات نسل چهارم انقلاب و بازنگري در ارزشهاي كمرنگ غير مهم در تراز حاكميتي
۱۴- پرهيز از بسط و تكرار افعال جرمانگارانه و جلوگيري از تنوع عناوين مجرمانه و اساسا ممانعت از برچسب زدن به شهروندان
۱۵- عدم قضاوت در جايگاه حكمراني با رعايت اصل بيطرفي حكومت و تقويت و باورپذيري جايگاه قوه قضاييه مستقل
۱۶- تبديل رسانه ملي به تريبون بيطرف و غير جناحي در بزنگاههاي حاد اجتماعي
۱۷- ايجاد فضاي رقابتي براي گروههاي سياسي تعريف شده در داخل نظام و تزريق اميد اصلاح و مطالبهگري با احياي واقعي صندوق راي
۱۸- مديريت مستمر و وسواسگونه رفتارهاي تند و هزينهزا از سوي برخي صاحبان تريبون
۱۹- ايجاد فرصتهاي برابر تحصيلي، آموزشي، شغلي و اجتماعي براي عموم شهروندان با حذف سهميههاي ظرفيتي
۲۰- نگاه متقارن جنسيتي و اتخاذ سياستهاي غيردستوري افزايشدهنده كرامت زنان و دختران ايراني
و شايد دهها آيتم ديگر كه يقينا در وادي عمل و بر پايه تفكر جمعي، اصلاحي و مشفقانه از سوي حكمرانان فرصت رشد و نضج پيدا خواهد كرد.
حتما در برهه حاضر حاميان و دلسوزان حقيقي جمهوري اسلامي ايران؛ با احترام به حق اعتراض و انتخاب ملت ايران و يكان يكان مردمان مظلوم اين ديار با ايفاي نقش صحيح و تاريخي خويش، مسير آرامش را در پي گرفته و با اصلاح رويههاي غلط گذشته و با رويكردي عقلايي و مطالبهگرايانه زمينه و بستر حكمراني خوب و احياي حقوق شهروندي را با تبديل فرصت از ماهيت اعتراضات اخير سبب خواهند شد.
الگوي نوين اشغالگري روسي
ولاديمير پوتين، با خونسردي تمام اين راهبرد را به پيش ميبرد و با نگاهي واپسگرايانه، از چاشني تهديد اتمي نيز عليه مخالفان جهاني چنين سياستي استفاده ميكند. هنوز جهان، بهرهگيري از بمب اتم در جنگ جهاني دوم توسط امريكا را فراموش نكرده و انزجار نسبت به آن اقدام هولناك فروكش نكرده است. با اين وجود، پوتين حاكم مطلق و به ظاهر بلامنازع روسيه، ابزار تهديد اتمي را براي به سكوت واداشتن جامعه جهاني در برابر الگوي نوين اشغالگري خود استفاده ميكند. چنين رويهاي در رويارويي آشكار با اخلاق انساني و حقوق بينالملل به ويژه در زمينه احترام به حق حاكميت ملي، استقلال و تماميت ارضي كشورها است. بنابراين، ما به عنوان كشوري كه داعيه استقلال و آزادي داريم، بايد در روابط و مناسبات خود با چنين كشوري به الگوي رفتاري آن در عرصه بينالملل توجه نماييم. الگويي كه روسيه در برابر اوكراين به كار گرفته است، در صورت سكوت جامعه جهاني و همسايگان، ممكن است در برابر ديگر كشورها نيز پياده شود، آنهم به بهانههاي گوناگون، زيرا به باور پيشگامان كمونيست چنين حاكماني، «هدف، وسيله را توجيه ميكند». بنابراين بهتر است در مناسبات و موضعگيريهاي مان نسبت به روسيه، بازنگري و بازانديشي كنيم.