زهرا نژادبهرام، سياستمدار اصلاحطلب
با بازخواني حوادث اخير از اصلاحات ضروري براي عبور از چالشها ميگويد
فهم حق اعتراض شهروندان
نسل جديد پس از انقلاب اينترنتي، تحولات جديدي را براي نوانديشي و دوبارهانديشي و بازانديشي در خصوص همه اتفاقات پيراموني ايجاد ميكند. دهه هشتاديها در بستر اين تحولات رشد كرده و باليدهاند. شايد در نسلهاي دهه 60 و 50 و 40، چنين رويكرد مطالبهگري مشاهده نشود و اين نسلها بيشتر پذيرا بودند. دهه هشتاديها اما مطالبهگرند. در خانوادهها مطالبهگري اين نسل به عينه مشاهده ميشود. امروز هم اين رويكرد مطالبهگري به عرصه عمومي كشيده است. يعني جوانان خواستههاي خود را پيش ميبرند، ابزارهاي نوين ارتباطي را ميخواهند، اينترنت را تنفس ميكنند، خودروي باكيفيت ميطلبند، شادي را خواستارند و نشاط را ميخواهند. اين نسل به جواني رسيده و خواستار پيگيري مطالبات خود در فضاي اجتماعي و عمومي جامعه است. از اين مطالبهگري نيز گريزي نيست.
تصميمسازان و سياستگذاران در برابر اين مطالبهگري، چه عكسالعملي نشان دادهاند. آيا به نظر شما واكنشهاي مديران مبتني بر واقعيتهاي اين نسل است؟
به نظرم به مقوله ضرورت پاسخگويي به مطالبات اين نسل بيتوجهي شده است. سياستگذاران به تحقيقات، نظرسنجيها، نيازسنجيها و... بيتوجهي ميكنند و بدون دادههاي اطلاعاتي مستند اقدام به سياستگذاري و برنامهريزي ميكنند. بعد از جان باختن مهسا اميني، انرژي فراواني در جامعه آزاد شد كه از مدتها قبل شكل گرفته بود. يعني زماني كه سيستم به صورت مداوم نسبت به مطالبات اين نسل بيتوجهي كرده، اين مطالبات فروخورده جمع شدند تا در نهايتا بر اثر يك تكانه ظهور پيدا كردند. من خودم را در شكلگيري اين پديده مقصر ميدانم، يعني هر فردي در جايگاه خود در شكلگيري اين شرايط اثرگذار بوده است. كمتوجهي به مطالبات شهروندان باعث شكلگيري نوعي تعارضات نهفته در نسلها شد و آنها در برابر نظام تصميمسازي مقاومت، همراه با نوعي خشم را بروز دادند. اين در حالي است كه كشور با مشكلات ريشه متعددي روبهرو است. از بحران آب گرفته تا آلودگي هوا، از مشكلات برآمده از آزادسازي قيمتها تا بيكاري و روشن نبودن آينده و... اين شرايط را شكل دادهاند. به نظرم نياز است تا سيستم يكبار ديگر خودش را واكاوي كند و نگاهي از بيرون به خودش بيندازد تا از بروز تنشهاي اجتماعي و عمومي جلوگيري كند. اگر به نيازهاي نسل جديد كه آينده را قرار است بسازند، بيتوجهي شود، آينده كشور تحتالشعاع قرار ميگيرد.
فكر نميكنيد بخشي از مشكلات ناشي از فرسوده شدن ساختار تصميمساز كشور است. نسل اول مديران انقلابي، هنوز در ساختار سياستگذاري حضور دارند. اين ساختار مديريتي با مطالبات نسل جديد همخواني دارد؟
به نظر ميرسد مسوولان فقط در حال و گذشته زندگي ميكنند و تصويري از آينده در ذهن ندارند. اين براي جامعهاي كه بيش از 80درصد جمعيت آن را جوانان زير 35سال تشكيل ميدهند، نگرانكننده است. ما به بازنگري مجدد در سياستگذاريها نياز داريم. سياستهايي مانند گشت ارشاد و حجاب اجباري به مطالعات جديد نياز دارند. سال96 مطالعاتي در خصوص حجاب در مركز پژوهشهاي مجلس در گفتوگو با نخبگان و صاحبنظران صورت گرفت. اما آيا به اين نظرات در تصميمات بعدي توجهي شد؟همچنين مركز نظرسنجي ايسپا در خصوص اعتماد و تعارض اجتماعي و خشم موجود در جامعه و... تحقيقات فراواني صورت داد كه همگي از نگرانيهاي فزاينده در جامعه حكايت داشتند، اما به اين نظرسنجيها و تحقيقات نيز بيتوجهي شد. نتيجه اين عدم توجهها امروز باعث شكلگيري شكاف عميقي ميان سياستگذاران و نسلهاي جوان شده است.
زماني كه مشكلي بروز ميكند، ذهن متوليان امر مستقيما به سمت ايجاد محدوديت سوق پيدا ميكند. اينترنت را مسدود ميكنند. دانشگاهها را تعطيل ميكنند و... اين رويكردها تا چه زماني اثربخش است؟
بايد به دنبال توافق اجتماعي بود. بر اساس اعلام آمارها، بيش از 10ميليون شغل در بستر اپليكيشنهاي ارتباطي جريان دارد. بسياري از زنان و دختران در بستر اينستاگرام درآمد كسب ميكنند. وقتي به راحتي اين شبكهها مسدود ميشوند، اعتراضات عميقتر ميشوند. اين در حالي است كه همه مديران و مسوولان بدون استثنا در اينستاگرام حضور دارند. از سوي ديگر توييتر فيلتر ميشود، اما در همان حال رييس مجلس، سخنگوي دولت، رييسجمهور و... همه در حال پست گذاشتن در توييتر هستند اين تعارضات با هيچ توجيهي براي جامعه قابل قبول نيستند. اگر اين اپليكيشنها بد است، چرا مسوولان از آن استفاده ميكنند، اگر خوب است، چرا به مردم و جوانان اجازه فعاليت داده نميشود. در خصوص طرح صيانت نيز شاهد هستيم كه كارشناسان اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... نظراتي را مطرح و طرح صيانت را زيانبار ارزيابي كردند. موضوع از مجلس خارج ميشود، راهي شوراي عالي فضاي مجازي شده و بعد بدون تصويب مجلس بدل به دستورالعملهاي اجرايي ميشود. طبيعي است كه اين تعارضات از ميان نميروند؛ بلكه در ناخودآگاه جمعي جامعه در جايي لانه ميكنند تا در فرصت مناسب به شكل تكانههاي اعتراضي بروز كنند.
مسوولان كشورمان به گونهاي عمل ميكنند انگار موضوع اعتراض يك پديده هولناك، عجيب و خسارتبار است، در حالي كه در همه جاي جهان اين اعتراضات وجود دارد. چرا رويكردهاي معقول در خصوص اعتراضات اجتماعي انديشيده نميشود؟
ايران نه نخستين كشوري است كه در آن اعتراض ميشود و نه آخرين كشور. جليقه زردها ماهها در فضاي عمومي و اجتماعي كشور فرانسه حضور داشته و تمام شنبهها و يكشنبه در خيابان بودند، بهرغم همه اعتراضات نهايتا مطالبات آنها مطرح شد و با مسوولان به توافق رسيدند. در خصوص هواپيمايي انگليس، خروج انگليس از اتحاديه اروپا و... نيز تعارضات و مخالفتها و موافقتهاي فراواني شكل گرفت، اما در نهايت از طريق همهپرسي موضوع حل و فصل شد و موافقان و مخالفان نظر اكثريت را پذيرفتند. حل تعارضات در همه دنيا روشهاي علمي دارد.يا بايد به تفاهم رسيد، يا بايد چشمپوشي كرد يا بايد دچار مشكلات عديده شد. طبيعي است كه روش معقول گفتوگو و مسالمت است. روسو از قراردادهاي اجتماعي سخن ميگويد كه تحولات را شكل ميدهند. بر اساس ارزشها، فرهنگها و ويژگيهاي كشور ميتوان از چالشها عبور كرد.
در حوادث اخير به نظر ميرسد، هيچ دستگاهي حاضر به عذرخواهي نيست. آيا به نظر شما اين استقامت در عدم عذرخواهي از سوي دولتمردان در افزايش خشم مردم اثرگذار است؟
دولت سيزدهم بحث گشت ارشاد را دنبال كرد و آن را افزايش داد. امروز دولت بايد پاسخ دهد. ما منكر تلاشهاي دولت نيستيم. همه خواستار پيشرفت كشورند. بارها به معاونت زنان رييسجمهوري در خصوص اين روشهاي سلبي و نامناسب تذكار داديم اما توجهي نكردند. قانون حفظ كرامت و عدم خشونت عليه زنان بيش از يكسال است در مجلس خاك ميخورد. امروز دولت بايد پاسخ دهد، چرا اين لايحه كه 10سال توسط قوه قضاييه و دولت و... روي آن كار شده است، مورد بيمهري قرار گرفته است. زنان تحت تاثير خشونتهاي گسترده خانگي، اجتماعي و عمومي هستند، اما نظام تصميمسازي توجهي به حفاظت از زنان در برابر خشونت نميكند. به جاي اين نقشه راه قانوني، اقدام به افزايش گشتهاي ارشاد كردند. معاون رييسجمهوري در امور زنان و خانواده هم اشاره كرد كه اساسا گشت ارشاد وجود خارجي ندارد. پاسخگويي نه تنها شأن مسوولان را نازل نميكند، بلكه ارزش بيشتري به آنها ميبخشد.
بحث ديگر اين روزها كه كارشناسان روي آن تاكيد ميكنند به رسميت شناخته شدن حق اعتراض شهروندان است. شما در مجلس پنجم در اين زمينه تلاشهايي كرديد، اما با مخالفت وزارت كشور اين روند مسكوت گذاشته شد. چقدر اين موضوع را در بروز مشكلات اخير موثر ميدانيد؟
بسياري از مسوولان فكر ميكنند، حق اعتراض فقط براي دانشجويان و... است. اين حق براي آحاد ملت فارغ از سطح مالي، سواد و... است. بر اساس قانون اساسي، ما در شوراي پنجم شهر تهران، تصميم گرفتيم خيابان مردم طي تفاهمي ميان شهردار قبل با مجلس براي اعتراض تخصيص پيدا كند. اين تصميم شورا در هيات تطبيق كه متشكل از فرماندار تهران، نماينده قوه قضايي و يكي از اعضاي شورا بود، وتو شد. حرف ما اين بود كه اشكالات طرح ما برطرف يا طرح جايگزين ارايه شود. اما اين راهكار جايگزين ارايه نشد. اگر به اين ضرورتها توجه و حق اعتراض مردم محترم شمرده ميشد، شك نكنيد رخدادهاي اخير در اين سطح و وسعت به وقوع نميپيوست.
در اين شرايط دولت و ساير سياستگذاران براي عبور از بحران چه بايد بكنند؟
آقاي رييسجمهوري اعلام كردند، آماده اصلاح نارساييهاي قانوني و اجرايي هستند. اين اتفاق مثبتي است و بايد آن را به فال نيك گرفت اين روند البته نه فقط در حرف بلكه در عمل بايد اتفاق بيفتد.
اما در عين حال برخي ديگر از افراد سياسي نيز هستند كه معتقدند، هر نوع اصلاح به معناي عقبنشيني است و تبعات منفي فراواني دارد.
نبايد فراموش كرد كه ما در خصوص مردم صحبت ميكنيم. مردمي كه انقلاب كردند، در جنگ 8ساله، كشور را حفظ كردند و در تمام دورانهاي تحريم، صبر و مقاومت كردند. اصلاح هرگز به معناي عقبنشيني نيست، بلكه به معناي درك بالاي متوليان است. اطلاق عنوان عقبنشيني عين بيسليقگي و عدم شناخت است. اين تفاهم و پيشرفت و بازآوري است ما بايد مسائل داخلي را حل كنيم تا بتوانيم در برابر دشمنهاي بيروني مقاومت كنيم.
اگر به مجموعه نظرات كارشناسي شما و ساير تحليلگران توجهي نشود، بايد توقع چه شرايطي را داشته باشيم.
من مايل نيستم، رويكردهاي نااميدانه ارايه كنم. معتقدم بايد چشمانداز اميدبخشي را تصويرسازي كرد. رييسجمهور هم از اصلاح وضع موجود و نارساييها صحبت كردند. بنابراين نميخواهم حتي در خصوص تداوم وضع موجود فكر كنم. معتقدم عقلاي قوم نيز به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد اصلاحات لحاظ شود. برخوردهاي پليسي با زنان و جوانان هرگز نتيجهبخش نخواهد بود.
جليقه زردها ماه ها در فضاي عمومي و اجتماعي كشور فرانسه حضور داشته و تمام شنبه ها و يكشنبه در خيابان بودند، به رغم همه اعتراضات نهايتا مطالبات آنها مطرح شد و با مسوولان به توافق رسيدند. در خصوص هواپيمايي انگليس، خروج انگليس از اتحاديه اروپا و ...نيز تعارضات و مخالفت ها و موافقت هاي فراواني شكل گرفت، اما در نهايت از طريق همه پرسي موضوع حل و فصل شد و موافقان و مخالفان نظر اكثريت را پذيرفتند.حل تعارضات در همه دنيا روش هاي علمي دارد.يا بايد به تفاهم رسيد، يا بايد چشم پوشي كرد و يا بايد دچار مشكلات عديده شد.