صداي دهه هشتاديها در تلويزيون
ابراهيم عمران
حاليه جامعه شرايطي را تجربه ميكند كه به حتم در ذهن خواهد ماند؛ بد نيست نقبي دوباره بزنيم به اينكه گفتوگو و شنيدن صداي دو طرف، فينفسه ميتواند پارهاي از احساسات را كنترل كند. البته مراد از گفتوگو فقط در چنين ايامي نيست. و به گفته همه صاحبنظران بايد تبديل به رويهاي اساسي در تريبونهاي مختلف شود. همگان آگاهند خيل عظيم افرادي كه در اعتراضها شركت ميكنند «دهه هشتادي» نام گرفتند. آنسان كه ما «دهه شصتي» لقب گرفته بوديم. دهه شصتيهايي كه در اواخر دهه هفتاد و اوايل هشتاد، با مفاهيم بسياري در سپهر سياسي و اجتماعي ايران آشنا ميشديم. آن زمان هم بسان الان كمتر تريبوني براي نسل ما بود. و اگر مشتاقي و مهجوري خودمان نميبود؛ هيج آگاه به امور نميشديم. مشكل آن دوره ما اين بود كه جايگاهي نداشتيم تا بگوييم و بشنويم و بنويسيم. هرچه بود براي دو نسل بالاتر بود. ادبيات آنان را بايد دنبال ميكرديم. به نحوي پيرو گفتهها و نوشتههاي آنان ميبوديم. نه اينكه لزوما ايرادي بر آن باشد؛ بلكه از آن رو كه دريافتهاي ذهنيمان تفاوت داشت. نبودند افرادي كه با كمي اختلاف سن بتوانيم ديالوگ موثري با هم داشته باشيم. نشريه و روزنامه و مجلهاي هم برايمان وجود نداشت. اينبار نيز نسل جديد جايگاهي در مناسبات پيش روي جهاني و بالمال ايراني نداشت. آموزههايش برگرفته از زندگي مدرن جهاني بود و هست. آن هم نه از راهي درست؛ بلكه از سويه گفتاري و شنيداري و تصويري. گناهي هم نميتوان بر آنان نوشت. چه سبكي آموخته بودند براي زندگي پيش رو؟ حاليه اين دو گروه جوان هشتادي و حاكميت چگونه ميتوانند به ديالوگ مشتركي برسند. بدون اينكه آسيبي متوجه طرفين شود. يكي از اين جايگاههايي كه ميتواند صداي اين دهه باشد؛ راديو و تلويزيون است. آن هم برنامههايي كه از صدر تا ذيل آن با اين سن و سال بسته شود. جوانان مومن به ادبيات خاص و دلخواه حاكميت و اين سو هم افراد داراي حرفي ديگر. باور كنيم ميشود كمي با سعه صدر و دورانديشي صداي اين نسل را شنيد. صدايي كه به حتم فقط در خيابان توان و ياراي بيان آن نيست. ديگر بس است كارشناساني كه چند دهه به تفسير و تحليل ميپردازند در رسانهها. چه از اينور بام و چه آن سمت بام. چهرههاي تكراري با ادبياتي قابل حدس. اوايل اين مسائل امروز، تلويزيون دعوت از برخي افراد كرد. فينفسه بد نبود و نيست و «شيوهاي» درست است. كه كم و بيش ادامه دارد. ولي دست همين جوان كم و سن و سال را گرفتن و آوردن به جام جم و كمي با او گپ و گفت كردن؛ به دنيايي ميارزد. امتحانش كنيد. تحول اساسي در نگرش ميتواند از امور كوچك آغاز شود. از اجراي آن نهراسيم و نهراسيد. اين نسل گوش شنوا ميخواهد. در زمان مناسب بايد گوش سپرد.