• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5324 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۳ مهر

چرايي و چگونگي گفت‌وگو

حسين مسعودنيا

 وقوع برخي اعتراضات خياباني در جامعه ايران طي يك‌ماه اخير از سوي برخي نيروهاي اجتماعي سبب شد تا از سوي برخي فعالين سياسي و كنشگران اجتماعي براي برون‌رفت از اين چالش و تحكيم انسجام ملي راهكار گفت‌وگو ميان دولت و نيروهاي اجتماعي ازيك‌طرف و ميان خود نيروهاي اجتماعي و سياسي از سوي ديگر پيشنهاد شود. طرح چنين موضوعي به‌صورت ناخودآگاه دو پرسش اساسي را مطرح مي‌كند: اول اينكه چرا گفت‌وگو و سوال؟ دوم اينكه اگر بنا است اين مهم انجام شود ابزارهاي انجام گفت‌وگو چيست؟ در خصوص چرايي ضرورت گفت‌وگو بايد ريشه‌هاي آن را در مفاهيمي چون همبستگي ملي، ثبات. نظم، كارآمدي مشروعيت و تداوم يك نظام سياسي جست‌وجو كرد. يكي از مهم‌ترين موضوعات براي جوامع چندفرهنگي در عصر جهاني شدن مساله حفظ انسجام ملي و اجماع در آن جوامع است. همبستگي ملي به مفهوم ساده آن به ‌معناي باور مردم يك جامعه به يك سلسله‌ارزش‌ها و اصول مشترك است كه اين اعتقاد چون ريسمان نامريي همدلي و همفكري ميان افراد آن جامعه را فراهم مي‌آورد. در كنار موضوع همبستگي، وفاق و اجماع نيز براي يك جامعه ضروري است. اجماع به‌ معناي توافق نسبي ميان نخبگان سياسي حاكم در يك جامعه با مردم بر سر اصول كشورداري است. البته لازم به يادآوري است كه آنچه امروز براي جوامع ضرورت دارد اجماع تعميم‌يافته و نه اجماع كاذب است...

چراكه در صورت تحقق اجماع تعميم‌يافته و واقعي است كه يك جامعه از مرحله من بودن به مرحله ما بودن گام گذاشته و داراي هويت مشترك و به بيان دقيق‌تر روح همبستگي مي‌گردد. وجود همبستگي و وفاق در يك جامعه سبب برقراري ثبات و نظم مي‌‌شود كه مهم‌ترين پيامد آن كارآمدي، مشروعيت و تداوم حيات آن نظام سياسي است. تامل در وقايع سياسي و اجتماعي ايران در مقطع كنوني همراه با بررسي نوع كنشگري برخي نيروهاي اجتماعي و سياسي بيانگر اين مهم است كه رفتار سياسي آنها مبتني بر نوعي كنشگري نامتعارف يا به تعبير دقيق‌تر اعتراض سياسي و اجتماعي است كه هرازگاهي به بهانه‌اي در عرصه اجتماع و سياست بروز مي‌كند. اين كنشگري‌هاي غيرمتعارف معمولا چند ويژگي دارند كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به فقدان رهبري، ائتلافي بودن، عدم برخورداري از رهبري مشخص، تاثير‌پذيري از شبكه‌هاي اجتماعي، عدم انسجام و نداشتن هدف مشخص و معين اشاره كرد مضافا اينكه به دليل استفاده برخي از گروه‌هاي معاند و دولت‌هاي مخالف جمهوري اسلامي از اين اعتراضات، گاه كنشگري‌هاي اعتراض‌آميز از مسير قانوني خود منحرف و رفتار خشونت‌آميز و تخريبي در پيش گرفته‌اند؛ نوعي كنشگري كه نتيجه منفي به دنبال داشته است و سبب امنيتي‌تر شدن فضاي سياسي شده است. اما در خصوص اينكه چرا در جامعه ايران بستر براي بروز چنين رفتاري از سوي برخي از نيروهاي اجتماعي و سياسي فراهم شده است بايد ريشه‌هاي آن را در تحولات جامعه ايران به‌خصوص از دهه 1370 به بعد جست‌وجو كرد. بررسي جامعه‌شناختي تحولات ايران از زمان پس ‌از پايان جنگ تحميلي تا به امروز بيانگر وقوع برخي دگرگوني‌ها در ساختار اجتماعي ايران از قبيل رشد طبقه متوسط جديد، گسترش شهرنشيني، افزايش جمعيت همراه با بالا رفتن آگاهي سياسي مردم، گسترش آموزش به‌ويژه در سطح آموزش عالي، افزايش مشاركت زنان در اداره جامعه همراه با پيامدهاي جهاني شدن بوده است. مهم‌ترين پيامد وقوع اين تحولات تغيير انگاره‌هاي ارزشي نسل سوم به بعد و طرح خواسته‌هاي جديد از سوي نيروهاي اجتماعي و سياسي در جامعه مانند نهادسازي، جايگزيني مشاركت مبتني بر مهندسي اجتماعي به جاي مشاركت توده‌اي همراه با انجام توسعه سياسي در جامعه بوده است. وقوع اين دگرگوني‌ها در سطح جامعه زمينه را براي شكل‌گيري و تشديد برخي شكاف‌هاي ساختاري در جامعه ايران فراهم ساخت كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به شكاف سنت و تجدد، شكاف نسلي، شكاف جنسيتي و شكاف طبقاتي اشاره كرد. در چنين شرايطي وضع مطلوب در يك جامعه بايد انسجام و سازماندهي شكاف‌ها ازيك‌طرف همراه با فراهم‌سازي بستر براي كنشگري نمايندگان اين شكاف‌ها در ساختار سياسي باشد اما عدم وقوع اين تحول در جامعه ايران به دلايل مختلف سبب شد تا هرازچندگاهي نمايندگان شكاف‌ها به كنشگري غيرمتعارف پرداخته و حتي گاه عده‌اي با سوار شدن بر اين موج، رفتار ساختارشكنانه و خشونت‌آميز اتخاذ كنند. با توجه به چنين پيشينه‌اي به ‌نظر مي‌رسد كه بهترين راهكار براي برون‌رفت از اين چالش راهكار گفت‌وگو و تعامل است. براي نيل بدين ‌منظور نيروهاي اجتماعي و سياسي ازيك‌طرف و ساختار سياسي از سوي ديگر بايد از برخي ويژگي‌ها برخوردار باشند. نيروهاي اجتماعي و سياسي بايد به نمايندگي از شكاف‌هاي ساختاري انسجام‌يافته و نهادسازي كنند و از طرف ديگر ساختار سياسي هم بايد امكان كنشگري براي نيروهاي اجتماعي و سياسي نماينده شكاف‌ها را فراهم كند. به ‌نظر مي‌رسد چنين تحولي در جامعه ايران صورت نگرفته چراكه در صورت وقوع آن نبايد عرصه اجتماع و سياست ايران هرازگاهي شاهد چنين كنشگري‌هاي نامتعارف همراه با خشونت باشد. شايد ريشه اين مهم يكي در ماهيت و نوع رفتار نيروهاي اجتماعي و سياسي و ديگر در عدم بودن فرصت براي كنشگري آنها از سوي نظام سياسي باشد. در خصوص نيروهاي اجتماعي و سياسي واقعيت اين است كه اين نيروها نتوانستند انسجام‌يافته و نهادسازي كنند و صاحب يك ايدئولوژي سياسي شوند لذا كنشگري آنها نه بر اساس يك فكر سياسي بلكه تحت‌تاثير نخبگان سياسي، نيروهاي خارجي و گاه هيجانات تصادفي بوده مضافا اينكه رفتار سياسي آنها در قبال يكديگر يك رفتار حذفي همراه با عدم رعايت قاعده بازي سياسي بوده است؛ ويژگي‌هايي كه امكان كنشگري متعارف را از سوي نيروهاي اجتماعي و سياسي سلب كرده است. از سوي ديگر ساختار سياسي هم از يك طرف همسو با تحولات به‌وقوع‌پيوسته در ساختار اجتماعي تحول نيافته و فرصت را براي نيروهاي اجتماعي و سياسي جهت كنشگري فراهم نكرده است و از سوي ديگر جابه‌جايي نخبگان سياسي در سطح حاكميت نيز به دليل همراه بودن با رفتار حذفي نسبت به گروه رقيب سبب شده است تا امكان كنشگري از نيروهاي اجتماعي و سياسي جناح مقابل در هر مقطع به حداقل برسد. 
خلاصه كلام اينكه تامل در وقايع سياسي و اجتماعي ماه‌هاي اخير ايران بيانگر اين مهم است كه دگرگوني‌هايي در سطح جامعه ايران به وقوع پيوسته كه شايد مهم‌ترين آنها تغيير انگاره‌ها و باورهاي ارزشي نسل جديد به‌خصوص نسل دهه هشتاد باشد. نياز و خواسته‌هاي اين گروه ايجاب مي‌كند تا براي جلوگيري از رفتار غيرمتعارف از سوي آنان در قالب گفت‌وگو ميان قدرت سياسي و قدرت اجتماعي اين معضل برطرف شود اما لازمه تحقق اين مهم در مرحله اول سازماندهي، نهادسازي، واقع‌بيني و خودداري نيروهاي اجتماعي و سياسي از رفتار غيرمتعارف و ساختارشكنان و ازسوي ديگر ضرورت توجه به اين تحول از سوي حاكميت همراه با فراهم‌سازي بستر جهت ايجاد نيروهاي اجتماعي و سياسي از طريق فاصله‌گيري نخبگان سياسي حاكم از رفتار حذفي و اتخاذ رويكرد هم‌افزايي در اداره امور كشور است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون