تبيين جامعهشناسانه اعتراضات اخير
مديرعامل ايسپا: علت انباشت خشم، بيتوجهي به مطالبات است
ايرنا| با اعلام خبر فوت «مهسا اميني» بعد از فراخواني در گشت ارشاد، ناآراميها در نقاط مختلف كشور شكل گرفته و در بسياري از نقاط به اغتشاش و درگيري كشيده شده است. اما منشا اين اعتراضها، عوامل گسترش ناگهاني آن و راهكارهاي درست رويارويي با آن، موضوعهاي مهم و پيچيدهاي است كه بررسي آنها، نيازمند دريافت نظر نخبگان است.
مهدي رفيعيبهابادي؛ رييس مركز افكارسنجي دانشجويان ايران (ايسپا) ميگويد كه اعتراضهاي شهريور ۱۴۰۱ فقط مساله حجاب و گشت ارشاد نيست. او معتقد است هر اعتراضي يك كاتاليزور دارد. بهطور مثال در آبان ۱۳۹۸ كاتاليزور، مساله بنزين بود. در ۱۴۰۱، بحث كشته شدن مهسا اميني و مساله گشت ارشاد است، اما اينها فقط علت قريب هستند و بايد دنبال علل اصلي بود.
مردم يك روزه خشمگين و عصباني نميشوند
رييس مركز افكارسنجي دانشجويان ايران به ارايه گزارشي از فعاليت علمي خود در اين حوزه پرداخته و ميگويد: «در يك بررسي پيمايشي كه در ۶ شهرستان جنوب تهران در تير ماه ۱۴۰۱ انجام داديم، ۲۴ متغير موثر بر پتانسيل اعتراض را بررسي كرديم.۶ شهرستان مورد بررسي در اين تحقيق شامل ۴ شهرستاني بود كه در سال ۹۸ اعتراضهاي سنگيني را تجربه كرده بودند، يعني شهر قدس، شهريار، بهارستان و اسلامشهر و دو شهرستاني كه در اين سال اعتراضي تجربه نكرده بودند، يعني ري و پاكدشت.از بين ۲۴ متغير مورد بررسي بيش از همه متغير «خشم نسبت به حكومت» متغير پتانسيل اعتراض را تبيين ميكند. يعني اين متغير از همه عوامل روي پتانسيل اعتراض تاثيرگذارتر است؛ متغيري كه اكنون از نظر عددي وضعيت خطرناكي دارد. به نظرم مردم يك روزه خشمگين و عصباني نميشوند. در طول كمتر از ۵ سال گذشته جدا از اعتراضهاي صنفي متعدد، سه اعتراض گسترده و فراگير در كشور داشتيم. هر بار كه اعتراض گسترده ميشود، بالاخره بعد از چند روز يا نهايت چند هفته فروكش ميكند، اما اين فروكش كردن ظاهري است و بهطور عمده به دليل بيتوجهي به مطالبات، اين خشم انباشته ميشود و دليل اينكه هر دفعه خشونت نسبت به دفعه پيش بيشتر ميشود، همين است.طبق نتايج پيمايش اگرچه اكثريت قابل توجه مردم در شرايط كنوني عصباني هستند، اما نيمي از مردم نيز معتقدند اعتراضها نفعي ندارد. دلايلشان هم متعدد است. يكي اينكه به اعتراضها توجهي نميشود.به نظرم همين يك عامل، دليل روشني بر اين است كه هر بار اعتراضها خشنتر ميشود؛ يعني عصبانيتي كه التيام پيدا نميكند و تبديل به خشم فروخورده ميشود. برخلاف نظر كساني كه معتقدند اگر جايي براي اعتراض امن وجود داشته باشد، اعتراض از اغتشاش جدا ميشود؛ بنده هر چند در اين كار ضرري نميبينم، اما علاج اصلي اين درد را هم اين مورد نميدانم.اگر عصبانيت التيام پيدا كند، ريشه آن شناسايي و درمان ميشود، اگر هم جايي براي اعتراض درست شود و مردم هر چند وقت يكبار جمع شوند و اعتراضي كنند و فايدهاي نبينند، مساله تفاوتي نخواهد كرد. اگر راهي براي تاثيرگذاري واقعي بر رفتار حكومت (و نه فقط نمايش اعتراض) از طريق رويههاي مشروع وجود داشته باشد، كار به اعتراض خياباني نميكشد. اگر الان اعتراض خياباني وجود دارد، دليلش اين است كه اين رويهها يا مسدود است يا مردم فكر ميكنند مسدود است.نكته بسيار مهمي كه بايد به آن توجه شود اينكه، گستره نارضايتي و خشم را نبايد محدود به همين تعدادي دانست كه در تجمعهاي اعتراضي شركت ميكنند. اينها درصد بسيار اندك از كل كساني هستند كه عصبانياند. بسياري اعتراض را به دلايل متعددي اثربخش نميدانند كه شركت نميكنند يا متغير مهم ديگر كه در پيمايش نيز جزو متغيرهاي مهم تاثيرگذار بر پتانسيل اعتراض است، «ترس از هزينههاي شركت در اعتراض» است. اين متغيرها اكنون عمل ميكنند اما قابل پيشبيني نيستند و ممكن است روزي عمل نكند و باعث اعتراضهاي بسيار گستردهتر شود. طيف سني شركتكننده در تجمعها را مانند ديگر اعتراضها، افراد با سن پايين تشكيل ميدهند. اگر چه داده متقني وجود ندارد، با اين حال مشاهدهها نشان ميدهد ميانگين سني شركتكنندگان در سالهاي اخير و به ويژه اين اعتراضها، بسيار پايين آمده است؛ يعني جوانان زير ۲۰ سال يا حتي نوجوانان.بايد توجه كرد بيشتر پيمايشها نشان دادهاند نسل متولدان دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد كه در پيمايشها مورد بررسي قرار ميگيرند، بسيار متفاوت از نسلهاي ديگر ميانديشند و بديهي است حاكميت نميتواند آن مواجههاي را كه بهطور مثال با متولدان دهه ۵۰ و ۶۰ داشته با اين نسل هم داشته باشد. حضور زنان در سالهاي اخير در اعتراضها گستردهتر است كه اين وضع در اعتراضهاي سال ۹۸ هم به چشم ميآمد، اما در اعتراضهاي اخير چشمگير است.يافتههاي پيمايشهاي چند سال اخير هم نشان ميدهد كه پتانسيل اعتراض در زنان نزديك به مردان شده است. به لحاظ طبقاتي نيز، اين اعتراضها را فقط طبقه متوسطي نميدانم. همانگونه كه در آبان ۹۸ هم طبقه پايين و متوسط همزمان حضور داشتند، در اين اعتراضها هم همينگونه است؛ چون نه اعتراض آبان ۹۸ فقط اقتصادي بود و نه اعتراض كنوني فقط اجتماعي و فرهنگي و سياسي است.از طرف ديگر طبقه پايين مانند گذشته مطالبه فقط اقتصادي ندارد، زيرا بر اثر گسترش تحصيلات و آگاهيهاي سياسي اجتماعي كه پيدا كرده مطالباتي از جنس طبقه متوسط يافته و از طرف ديگر طبقه متوسط نيز فقط مطالبه سياسي اجتماعي ندارد و بر اثر فشار معيشتي كه در طول دو دهه گذشته به مردم وارد شده است، طبقه متوسط هم فقيرتر شده و مطالبات اقتصادي دارد. به عبارت ديگر طبقه پايين و متوسط به هم نزديك شدهاند.»