• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5336 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۷ آبان

نشر

انتشار «تابلو»ي اوژن يونسكو
به گزارش خبرنگار مهر، نشر ني از مجموعه جهان نمايش خود نمايشنامه «تابلو» اثر اوژن يونسكو و ترجمه ساناز ساعي ديباور را در ۶۴ صفحه و بهاي ۴۵ هزار تومان منتشر كرده است.
تابلو نمايشنامه‌‏اي تك‌‏پرده‌‏اي است كه در آن نقاش مي‌خواهد تابلويش را به مرد چاق كه تاجري رند و نابكار است، بفروشد. شخصيت‌ها عمق روان‌شناختي ندارند و بُعد اجتماعي كه يونسكو به آنها مي‌دهد كاملا تصادفي است. آدم‏‌هاي اين نمايش اراده‏‌اي از خود ندارند و صحبت و رفتار و احساسات‏‌شان براي تحقق آرمان مرد چاق است. از اين رو مدام عقايدشان سركوب مي‌شود.
مرد چاق نماد تنهايي انسان است كه بين دو حد نهايي نهايت و بي‌نهايت به دام افتاده است و نه التيام مي‏‌يابد و نه تسكين. او در پي ارزش مطلق در زندگي خويش مي‌گردد و ناخودآگاه دنبال بُعد گمشده‌‏اي است كه هرقدر پيش مي‏‌رود بيشتر از آن دور مي‌شود. براي رهايي از بُعد محدود و ناخواسته‌‏اي كه در خود سراغ دارد دست به دگرگوني در جهان اطراف خود مي‌زند ولي اين جست‌وجوي خوشبختي به هيچ مي‏‌انجامد و بهشت گمشده او هميشه باقي مي‏‌ماند. تنها چيزي كه مي‌تواند نارضايتي را از او دور كند جست‌وجوي آرماني برتر در زندگي است: زيبايي. اما هميشه در حاشيه جهان به بيگانه‌‏اي مي‏‌ماند و دستش به زيبايي آرماني‏‌اش نمي‌رسد. اوژن يونسكو يكي از مهم‌ترين شخصيت‌هاي جهان نمايش در عصر جديد است. او مليتي فرانسوي داشت، اما اصالتا اهل روماني بود. به سال ۱۹۷۰ به عضويت فرهنگستان فرانسه درآمد. او از جمله شاخص‌ترين چهره‌هاي تئاتر ابزود است. يونسكو با بن‏‌مايه قراردادن خلأ هستي و اضمحلال وجود آدمي و با نمايش گسيختگي كلام در آثار نمايشي‏‌اش چهره نويسنده‏‌اي ابزود به خود گرفت و به يكي از نمايشنامه‌نويسان سرآمد تئاتر آوانگارد فرانسه در قرن بيستم بدل شد.  بيشتر آثار يونسكو به پارسي ترجمه شده است. مترجمين آثار يونسكو اغلب از نويسندگان و هنرمندان مشهور ايراني بوده‌اند كه از آن ميان مي‌توان به بهمن محصص، جلال آل‌احمد، داريوش مهرجويي، احمد كاميابي مسك و پري صابري اشاره كرد. 
مشهورترين نمايشنامه يونسكو «كرگدن» است. اين نمايشنامه را نخستين‌بار جلال آل احمد ترجمه كرد. از مترجم‌هاي ديگر اين اثر به فارسي مي‌توان به پري صابري مديا كاشيگر اشاره كرد.از جمله مهم‌ترين آثارش مي‌توان به «كرگدن»، «صندلي‌ها»، «آوازه‌خوان طاس»، «بداهه‌گويي آلما»، «مردي با چمدان‌هايش»، «شاه مي‌ميرد» و... اشاره كرد.


«قتل به روايت پو» از جفري هچر
نمايشنامه «قتل به روايت پو» اثر جفري هچر منتشر شد. به گزارش «اعتماد» اين كتاب را كه اقتباسي از داستان‌هاي ادگار آلن‌پو است، نشر ني به تازگي با ترجمه كاوه بلوري منتشر كرد.
در معرفي اين نويسنده آمده است كه شهرتش بيشتر به خاطر داستان‌هاي كوتاه اوست. داستان‌هايي با درون‌‌مايه گوتيك. از لحاظ ژانر شايد بتوان داستان‌هاي كوتاه پو را به دو مقوله اصلي تقسيم كرد: داستان‌هاي كارآگاهي/ جنايي و داستان‌هاي وحشت. داستان‌هاي ژانر وحشت پو معمولا حول شخصيت‌هايي مي‌‌چرخند كه دچار ناهنجاري‌هاي رواني‌اند، از جمله جنون و اضطراب و اختلال مشاعر. به علاوه، پو در اين داستان‌ها به مسائل ماوراي طبيعي نيز اشاره مي‌كند. همين‌ها سرآغازي است براي ژانر علمي - ‌تخيلي و تريلر روان‌‌شناختي. اما داستان‌هاي ژانر كارآگاهي/ جنايي پو درباره جنايت‌هايي فوق‌العاده عجيب و غيرقابل توصيفند كه پليس از حل آنها عاجز مي‌‌ماند و خواننده احساس مي‌كند كه نمي‌توان پرده از راز اين جنايت‌‌ها برداشت. به‌طور كلي مي‌توان گفت داستان‌هاي كوتاه پو مجموعه‌‌اي است از داستان‌هاي كارآگاهي، پليسي، جنايي، علمي - ‌تخيلي و وحشت. 
اين ميراثي است كه پو براي نسل‌هاي بعد از خود به جا گذاشت؛ به اعتقاد زندگينامه‌نويسان، پو يكي از بنيانگذاران اين ژانرهاست. جفري هچر در نمايشنامه خود بر هفت داستان كوتاه پو متمركز مي‌شود كه عبارتند از: «سقوط خانه آشر»، «ويليام ويلسن»، «قتل‌هاي كوچه مورگ»، «معماي ماري روژه»، «قلب افشاگر»، «گربه سياه» و «نامه ربوده‌ شده». جفري هچر شخصيت‌ها، تم‌‌ها، پيرنگ‌‌ها و ديالوگ‌هاي اين داستان‌ها را با عناصر و آدم‌‌هاي زندگي پو تركيب مي‌كند و با دستكاري در جزييات داستان‌ها و نيز اندكي چاشني طنز، داستان و تفسيري تازه از پو و آثارش ارايه مي‌دهد. اين نمايشنامه را مي‌توان تركيبي از اقتباس، گران گينيول، نقد ادبي، مدرنيسم و بررسي روان‌شناختي خود شخص پو تلقي كرد. نويسنده ما را به ناخودآگاه ذهن پو مي‌‌برد و دنياي متلاطم ذهن او را به تصوير مي‌‌كشد. در بخشي از نمايشنامه «قتل به روايت پو» مي‌خوانيد: 
«چيزي نيست، تب داري. فقط تب، بايد برگردي به تختخوابت. اتاق بالا.
- چي؟
-‌ اتاقت. تو اتاق داري، مي‌داني؟
- من اتاقي در قلب تو دارم...»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون