فهم نسلي با ستارگان رنگارنگ
در آسمان اين نسل، ستارههاي مختلف با تلألوهاي گوناگون يافت ميشوند. يك رنگ نبوده و رنگين كماني از رنگها را در بين آنها ميتوان ديد. تشويق و ستايش يكي و تمسخر يا ناديده گرفتن آمال و آرزوهاي ديگري و مقايسه چشمداشتها و انتظارات آنها با نيازها و خواستههاي نسلهاي پيشين، خطايي بزرگ است.
بايد دانست همه آنها فرزندان اين سرزمين بوده و توسط نهادهاي مختلف اين جامعه، جامعهپذير شدهاند. چه آنهايي كه سرود سلام فرمانده ميخوانند و چه ديگراني كه در خيابان اعتراض كرده و فرياد ميزنند، همه فرزندان ايران زمينند. هم آن سرود سلام فرمانده و هم اين فرياد اعتراضي را بايد به بانگ و آواز پويايي اين جامعه تعبير نمود. اين نسل نه به نصيحت، بلكه به فهميدن نياز دارند. متوليان جامعه بايد خواستهها و انتظارات آنها را بفهمند و براي آن پاسخي قانعكننده داشته باشند. بانگ و فريادهاي اين نسل را بايد شنيد. براي شنيدن خواستههاي آنها بايد گوشها را تيز كرد و از موضعي برابر با آنها سخن گفت. گفتوگو با اين نسل و توجه به نيازهاي آنها، نياز ضروري اين جامعه است. نبايد به بخشي از اين نسل ميدان داد و برخي ديگر را به عنوان حاملان فروپاشي مجازات نمود.
جامعه پويا و زنده، جامعهاي است كه تبلور خواستهها و انتظارت همه افراد آن باشد. چتري را بايد گستراند تا همه افراد اين سرزمين در زير سايه آن قرار گيرند. رنگينكمان تفاوتهاي ارزشي و هنجاري در ايران را بايستي پذيرفت. سكوت و سكون يك جامعه، بيشتر آن را به سمت فروپاشي ميكشاند تا طرح خواستهها و نيازها توسط اعضاي آن؛ جامعه ايراني در طول ادوار مختلف، هر وقت دچار رخوت و سكوت بوده، به زوال سياسي نزديكتر شده است. ناديده نگرفتن خطاهاي كوچك فرزندان ايران زمين و تعبير خواستهها و تحليل فريادهاي آنها به عنوان كارگزاران و مزدوران بيگانه، خطاي بزرگ ديگري است كه نياز به اصلاح دارد.