يادي از مظاهر مصفا و آثار ماندگارش
محمود فاضلي
مظاهر مصفا استاد دانشگاه، شاعر و مصحح برجسته معاصر ايران سالهاي متمادي به عنوان استاد تمام رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه تهران به خدمت مشغول بود. وي در سال 1384 به دستور رياست دانشگاه كنار گذاشته شد و پس از آن مدتي استاد تمام وقت دورههاي دكتراي دانشگاه آزاد بود. مظاهر مصفا، فرزند اسماعيل مصفا در سال 1311 در اراك و در خانوادهاي با فرهنگ از اهالي تفرش به دنيا آمد.
مصفا دوران تحصيلات اوليه خود را در مدرسه حكيم نظامي قم سپري كرد و سپس دوران متوسطه را در دارالفنون گذراند و به دانشسراي عالي رفت و به تحصيل در رشته ادبيات مشغول شد و تحصيلات خود را در رشته زبان و ادبيات فارسي تا اخذ درجه دكتري از دانشگاه تهران ادامه داد. با تاييديه بديعالزمان فروزانفر به پاياننامه وي با عنوان «تحول قصيده در ايران»، موفق شد مدرك دكتري خود را اخذ كند. مصفا همزمان با ادامه تحصيل، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و مدتي هم رييس اداره فرهنگ قم بود و چندي هم رياست مدرسه عالي قضايي قم را به عهده داشت. از سوابق علمي و اجرايي وي ميتوان به رياست پرديس فارابي دانشگاه تهران (پرديس قم) و دبيري دبيرستانهاي تهران، رياست انتشارات و مديريت مجله آموزش و پرورش، دانشياري دانشگاه شيراز و رياست دبيرخانه مركزي دانشگاه شيراز اشاره كرد.
شعار تاريخي و مشهور «يا مرگ يا مصدق» برگرفته از بيتي از يكي شعرهاي مظاهر مصفا بود كه در آن سروده بود: «آزادگان به راهت، از جان خود گذشتند/ با خون خود نوشتند، يا مرگ يا مصدق» دكتر مصفا در جزوهاي كه در سال 1357 منتشر كرد، در حاشيه يكي از شعرهايش با موضوع «مصدق» در اين باره چنين توضيح داده بود: «اشاره است به شعار معروف «يا مرگ يا مصدق»... اين همان قصيده است كه گوينده در مجلس درس استاد فقيد شادروان بديعالزمان فروزانفر بعد از 28 مرداد 1332 و آن را به خواند و خشم و خروش استاد را برانگيخت. اشاره او به اختلافنظر او در مقام دانشجوي دكتري با بديعالزمان فروزانفر در مقام استاد دانشگاه بر سر موضوع پاياننامه و نيز جدل لفظي با او بر سر شعر گفتن در ستايش «مصدق» است كه باعث ميشود فروزانفر با او قهر كند و در نتيجه اخذ درجه دكتري مصفا 9 سال عقب بيفتد. مظاهر مصفا يكي از قصيدهسرايان شاخص ايراني بعد از ملكالشعرا بهار است كه در كشورهاي افغانستان و هند و ديگر كشورهاي فارسيزبان نيز شهرت دارد. قصيده «هيچِ» او يكي از شعرهاي اوست كه دكتر غلامحسين يوسفي در كتاب چشمه روشن به بررسي آن پرداخته است. تاكنون چند مجموعه شعر از او به چاپ رسيده كه از آن جمله ميتوان به «ده فرياد، سي سخن، پاسداران سخن، توفان خشم، سپيدنامه (مجموعه شعر)، سيپاره و... همچنين تصحيحات وي بر ديوان ابوتراب فرقتي كاشاني، مجمعالفصحاء رضاقليخان هدايت، نزاري قُهستاني، سنايي، سعدي، نظيري نيشابوري و جوامعالحكايات عوفي» اشاره كرد.
اسماعيل اميني از شاگردان دكتر مصفا خاطره خود از استادش را چنين به ياد ميآورد: «20 سال گذشته است از آن روزهايي كه دانشجوي دانشگاه تهران بودم و در محضر استادان بزرگ، مينشستم، ميآموختم و تجربه مياندوختم. استاد مظاهر مصفا، شاهنامه تدريس ميكرد و داستان سياوش را ميخواند و ميخوانديم. ميگريست و ميگريستيم به مظلوميت سياوش و به اندوهان آن همه عظمت و پاكي و والايي كه به خاك قربانگاه حسادت و سنگدلي افتاد. مظاهر مصفا، وقتي كه درس ميداد و ميپرسيد و تكليف مشخص ميكرد؛ ميگفت قول بدهيد يك بار شاهنامه را از آغاز تا انجام به دقت بخوانيد. نه براي درس پس دادن و امتحان، براي شناخت اهميت شاهنامه و براي آموختن شعر و زبان فارسي. كسي كه شاهنامه را بخواند هر سخن سست را شعر نخواهد پنداشت. او از آخرين بازماندگان نسلي از استادان ادب فارسي بود كه با عشق به زبان فارسي و با دلدادگي به آثار بزرگان شعر و نثر فارسي، ميراثدار آن گنجينه عظيم بودند و به عشق ايران خواندند و نوشتند و اندوختند و آموختند.»
مصفا سالهاي متمادي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول تدريس بود، اما در زمان دولت نهم در رديف اساتيدي قرار گرفت كه به طور اجباري آنان را بازنشسته كردند و با آزرده خاطري از دانشگاه تهران رفت. مدتي خلوتگزيني و سركشي به زادگاهش، تفرش را بر كار ترجيح داد و در 8 آبان 1398 در سن 87 سالگي درگذشت.