بيماري شاه، روايت امريكايي (2)
مرتضي ميرحسيني
بنجامين كين يكي از چند پزشك امريكايي بود كه شاه را در مكزيك معاينه كرد. او از طريق ارتباطاتي كه داشت با پزشكي در وزارت خارجه امريكا تماس گرفت و شرايط وخيم جسمي و پيشرفت بيماري محمدرضا پهلوي را براي او تشريح كرد. وي گفت در مكزيك هم ميتوانيم كار درمان را ادامه بدهيم، اما بهتر است بيمار در يكي از بيمارستانهاي مجهز نيويورك بستري شود. پزشك وزارت خارجه پرسيد «چقدر زمان داريم؟» و كين پاسخ داد «شايد چند روز تا حداكثر چند هفته، اما قطعا نه چند ماه.» آنچه كين تلفني گفته بود در جلسه دولت امريكا كه با حضور كارتر برگزار ميشد مطرح شد و ميان اعضاي كابينه نوعي حس همدلي با بيمار رو به مرگ را - كه زماني بزرگترين متحد امريكا در آسياي غربي بود - برانگيخت.
كارتر اما همچنان مخالف بود. ميگفت پذيرش شاه خلاف منافع امريكاست و آخرين رشتههاي ارتباط با ايران انقلابي را پاره ميكند و كارمندان سفارت ما در آن كشور را به خطر مياندازد. رييس كاركنان كاخ سفيد، هميلتون جردن استدلال ديگري را پيش كشيد و گفت اگر شاه كه سالهاي طولاني رابطه نزديكي با ايالات متحده داشته، به خاطر مخالفت ما در مكزيك بميرد، جمهوريخواهان به سركردگي كيسينجر بهانههاي بيشتري براي هجوم به شما به دست ميآورند، بهويژه اينكه آنان خطاهاي ما دموكراتها را باعث سقوط پهلوي ميدانند. روايت ميكنند كه كارتر عصباني شد و گفت «كيسينجر به درك! من رييسجمهور اين كشور هستم!» اما رييسجمهور امريكا عملا تنها مانده بود و به تنهايي با پذيرش شاه مخالفت ميكرد. او استدلال قابلاعتنا و آيندهنگرانهاي براي رد درخواست پناهندگي محمدرضا شاه داشت، اما در حال و هواي حاكم بر كابينهاش، مخالفتهاي او در نظر همكارانش به لجاجت شبيه شده بود. باز كمي مخالفت كرد، ولي درنهايت تسليم شد. گروهي را مامور تحقيق درباره حال جسمي محمدرضا شاه كرد و به وزارت خارجه هم دستور داد احتمال پذيرش شاه را به سفارتشان در ايران اطلاع دهند. او جلسه را با اين جمله تمام كرد كه «اگر آنها سفارت ما را اشغال كنند و شهروندان ما را به گروگان بگيرند، آنوقت شما آقايان توصيه انجام چه كاري را به من خواهيد كرد؟» اواخر اكتبر گزارشي محرمانه را روي ميز كارتر گذاشتند كه در آن آمده بود «شاه به سرطان لنف بدخيم مبتلا شده و يك انسداد داخلي نيز در بدنش تشخيص دادهاند كه در نتيجه باعث يرقان شديد شده است و نياز به آزمايشهاي تشخيصي اساسي دارد. دكتر كين به ما اظهار داشته است كه اين آزمايشهاي تشخيصي با هيچ يك از تسهيلات پزشكي مكزيكي انجامپذير نيست و توصيه كرده كه اين آزمايشها در ايالات متحده انجام بگيرد. ديويد راكفلر تقاضا كرده كه ما به شاه اجازه بدهيم به منظور تشخيص و درمان بيمارياش در بيمارستان اسلون ـ كترينگ نيويورك بستري شود. مشاور طبي وزارت خارجه، توصيه دكتر كين را تاييد ميكند.» كارتر مطمئن شد كه شاه رو به مرگ است و ميدانست همه دنيا ميدانند او از امريكا درخواست پناهندگي كرده است. همچنان نگران پيامدهاي پذيرش شاه بود، اما نميخواست اين متحد قديمي در مكزيك بميرد، آنهم فقط به اين دليل كه دولت امريكا با درخواست پناهندگي او در اين كشور مخالفت كرده است. سرانجام كارتر - كه تصميمگير نهايي بود - به شرط آنكه شاه بعد از معالجه، دوباره به مكزيك برگردد با ورود او به ايالات متحده موافقت كرد.