حفاظت در روزگار صعب
فاطمه باباخاني
«نقل است كه يكي از او پرسيد: چگونهاي؟ گفت: چگونه بود حال قومي كه در دريا باشند و كشتي بشكند و هر كسي به تختهاي بماند. گفت: صعب باشد. گفت: حال من هم چنان باشد.» (تذكرهالاوليا. ذكر حسن بصري) در زمانه كرونا آن وقت كه ديدارها به ندرت صورت ميگرفت، روزانه 10 تا 14 صفحه از تذكرهالاوليا را ميخوانديم، بعد شال و كلاه ميكرديم و سر كار ميرفتيم. خواندن شرح حال آنها كه زندگي را به نهايت آسان و در عين حال سخت ميگرفتند ما را از روزمره خارج ميكرد و سبكي ديگر از زيستن را پيش روي ما ميگشود. اين روزها يكي در صفحه شخصي خود اين نقل از ذكر حسن بصري را آورده بود در شرح حال خويش. با بسياري كه حرف ميزنم، نگاهي كه به خود و احوال خويش مياندازم، ميبينم پيرامونم كساني هستند كه اين روزها حالي چون حسن بصري دارند، هر كدام به دليلي كه درنهايت به احوال كشور و مردمانش برميگردد. خبر خوش اين روزها تنها بازگشت «اميد» درناي سيبري بوده، خبري كه 26 هزار لايك دريافت كرده و نشاندهنده آن است نام اين پرنده چطور در ذهن تك تك كساني كه آن را پسنديدهاند، جا خوش كرده هر چند كه پهلو به پهلوي آن بيمي در حال حركت است.
در اين روزهاي صعب كه اغلب ما از اين گله ميكنيم دست و دلمان به هيچ كاري نميرود و نميتوانيم بازدهي سابق را داشته باشيم كساني هستند كه ناچارند و البته با عشق همچنان وظايف خود را انجام ميدهند. كساني كه هيچ رويدادي كارشان را تعطيل نميكند و اتفاقا هر چه وضع جامعه سختتر، كار آنها هم سختتر و صعبتر! محيطبانان جزو اين گروه به حساب ميآيند، كساني كه اين روزها بايستي دقت بيشتري را به خرج دهند تا جلوي فرصتطلباني كه در غياب يا حساسيت كمتر افكار عمومي زمان را براي چپاول مناسبتر ميبينند، بگيرند. آنها در اين وضعيت گشتزنيهايشان را افزايش ميدهند مبادا كه شكارچي يا شكارچياني باشند كه به منطقه تحت مديريتشان وارد شده باشند. نجات يك كل، قوچ، آهو آنها را واميدارد در سرماي صبحگاه و عصرگاه از ماشين بيرون بيايند، در منطقه پيادهروي كنند، دوربين بكشند و مراقب هر رفت و آمد مشكوكي باشند. به احترام آنها بايد كلاه از سر برداشت، به احترام آنها كه مراقب زيستمندان اين سرزمين و مناطق آن هستند، حتي زماني در وصف حال خويش چون حسن بصري از عبارت «صعب» استفاده كنند، هم به احترام اين محيطبانان و هم همه كساني كه حفاظت ايران را مديون تلاش آنها هستيم.