در بيانيه جمعي از سفرا و ديپلماتهاي ارشد پيشين مطرح شد
تعامل سازنده با جهان
ضامن امنيت، توسعه و منافع ملي است
جمعي از سفرا و ديپلماتهاي ارشد پيشين جمهوري اسلامي ايران در بيانيهاي خواستار تجديدنظر در سياست و شيوه حكمراني، توازن در سياست خارجي و تعامل سازنده با همه كشورهاي جهان به ويژه همسايگان، با تاكيد بر محوريت منافع ملي شدند.
به گزارش اعتمادآنلاين، مشروح اين بيانيه با امضاي جمعي از سفرا و ديپلماتهاي پيشين به شرح زير است:
بسم الله الرحمن الرحيم
تامين منافع ملي و مصالح شهروندان اولويت سياست خارجي هر كشور است. دولتها با بهرهگيري از تمام ظرفيتها و فرصتها، موانع را از ميان برداشته و دستيابي به آن را ميسر ميسازند؛ اين امر در واقع تحقق ارزشهايي همچون ثبات سياسي، امنيت و افزايش قدرت ملي، ارتقاي جايگاه بينالمللي كشور، رفاه اقتصادي و تامين آيندهاي روشن و با ثبات براي مردم و ارتقاي كرامت آنها در تعامل با جهان است. از آنجا كه سياست خارجي تداوم سياست داخلي بوده و همواره با شرايط محيط سياسي و اجتماعي در تعامل است و همچنين با توجه به اثرپذيري متقابل اين دو، يك سياست خارجي منسجم و كارآمد كه بر اساس منافع ملي تدوين شده باشد، حامي امنيت و ثبات نظام بوده و روند پيشرفت و توسعه كشور را تسريع ميكند، در حالي كه دخالت و حضور افراد و نهادهاي غيرمرتبط و ناآشنا در اين جايگاه، كشور را با مشكلات عديده، تهديدات امنيتي و تحريمهاي جدي مواجه ميكند. جمهوري اسلامي ايران با بهكارگيري تمام ابزارهاي قدرت و بازدارندگي و استفاده از همه ظرفيتها و فرصتها و ارزيابي هزينه در مقابل فايده، ميتواند با تنظيم چارچوبي از همكاري، مشاركت و رقابت با دولتها، رويكردي واقعي و عملگرايانه را به منظور كاهش تنشها و پيشبرد منافع ملي در مشاركت با دولتها و جامعه جهاني، بهويژه همسايگان در پيش گيرد. تاكنون هيچ كشوري قادر نبوده با سياست خارجي بحرانزا در مسير توسعه و پيشرفت گام بردارد. توجه به موارد و نكات زير، تا حدي آسيبپذيري سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را نمايان ميسازد و تصميمگيران را به اهميت و جايگاه منافع ملي در سياست خارجي آگاهي ميدهد:
۱- امريكا و غرب در يك اقدام جمعي با تحريك روسيه، اين كشور را به گرداب جنگ اوكراين كشاندهاند. اين سوال كه برنده اين جنگ ويرانگر، كدام يك از طرفين منازعه خواهد بود، موضوعي قابل بحث است. اگرچه دولت ايران به لحاظ حقوقي، بيطرفي را نقض نكرده، ولي سوال اينجاست كه آيا در رويكرد كنوني ايران به جنگ اوكراين، به مصالح نظام و كشور توجه كافي مبذول شده است؟ همچنين جمهوري اسلامي ايران كه از ديرباز پرچمدار مبارزه با استكبار و حمايت از مردم مظلوم و سركوب شده در اقصي نقاط جهان بوده، اكنون با اين سوال از سوي افكار عمومي در داخل و خارج مواجه است كه در شرايطي كه مردم اوكراين مورد تجاوز قرار گرفتهاند، جايگاه اخلاقي نظام اسلامي در كجاي اين منازعه قرار دارد. ادعاي اخير مقامات اوكرايني درباره ارسال پهپاد و تسليحات موشكي از سوي ايران براي تقويت جبهه روسيه در جنگ اوكراين با واكنشهاي بيشمار از جمله تاييد روسيه، امريكا، دبيركل سازمان ناتو، اتحاديه اروپا و اظهارات متناقض از سوي مسوولان عاليرتبه ايراني مواجه شده است؛ اين در حالي است كه مسكو رفتاري دوگانه در قبال ايران در همكاري نزديك با عربستان سعودي، تركيه و كشورهاي عربي رقيب يا دشمن ايران در فروش تسليحات پيشرفته به آنها و همكاريهاي نفتي و گازي در مقابل جمهوري اسلامي ايران در پيش گرفته كه با انتظارات ايران از اين كشور همخواني ندارد. بيم آن ميرود كه جمهوري اسلامي با جهتگيريهاي خود در موضوع جنگ اوكراين، مرتكب اشتباهي فاحش در اين برهه تاريخي شود و عزت نظام اسلامي و كرامت مردم ايران در جهان مورد خدشه قرار گيرد و آيندگان، ما را مورد قضاوت و شماتت قرار دهند.
در وضعيت فعلي كشور، ورود مستقيم در جنگي ناخواسته كه در طرف ديگر آن، ناتو بزرگترين ائتلاف نظامي جهان قرار دارد، رويدادي به شدت نگرانكننده است. اين در حالي است كه وزراي خارجه روسيه و امريكا با يكديگر گفتوگو داشته و براي كاستن از شدت تنش ميان دو كشور با ايجاد يك خط تلفن اضطراري موافقت كردهاند.
۲- تيم جديد مذاكرهكننده هستهاي ايران در مذاكرات احياي برجام، با وجود ماهها مذاكره، هنوز نتوانسته است نتيجه ملموسي در اين حوزه داشته و به دستاوردي در كاهش تحريمها برسد، موضوعي كه دولت را در حل مسائل و رفع مشكلات ناتوان نشان ميدهد و بازخورد اين ناتواني را ميتوان در انباشت مطالبات مردم و نارضايتي عمومي از وضعيت اقتصادي مشاهده كرد. بدون نتيجه رها شدن مذاكرات هستهاي در كنار طرح ادعاي فروش پهپاد و تسليحات موشكي ايران به روسيه در جنگ اوكراين، بازي خطرناكي را براي ايران به وجود آورده و اروپا و امريكا را در موقعيتي قرار داده تا علاوه بر تحريمهاي جديد عليه ايران، اقدام جمهوري اسلامي را به عنوان نقض آشكار قطعنامه ۲۲۳۱، در دستور كار شوراي امنيت سازمان ملل متحد قرار دهند و احتمالا مكانيسم ماشه را عليه ايران فعال و مجموع تحريمهاي بينالمللي را باز گردانند.
۳- معضلات اقتصادي، تورم، بيكاري، انفجار قيمتها و كاهش ارزش پول ملي در كنار فشارهاي اجتماعي و سوءمديريت و ناكارآمدي، ناشي از رويكردهاي مغاير با منافع ملي است كه استمرار آن بياعتمادي عمومي به ويژه قشر جوان را افزايش داده است؛ نسلي كه آينده روشني را پيش روي خود نميبيند، اعتماد به كارگزاران و مشروعيت نظام را مورد پرسش قرار ميدهد كه لاجرم بيثباتي در داخل، تضعيف سياست خارجي و فرصت بهرهبرداري بيگانگان را فراهم ميسازد. در مقطع كنوني، جهتگيري جهاني به ويژه امريكا و اروپا عليه جمهوري اسلامي ايران و در حمايت از معترضان پيش ميرود و رسانههاي خارجي اخبار تحولات داخلي را با بزرگنمايي مورد نظرشان به صورت مداوم پوشش ميدهند كه خود تبعات سنگيني عليه منافع ملي ايران در پي دارد، موضعگيري همزمان مقامات رسمي سياسي آن كشورها بر شدت نگراني از رويكرد سياست خارجي ميافزايد. شنيدن سخن نخبگان، دلسوزان و معترضان و تعامل با آنها از سوي دولتمردان، از شدت نگراني ميكاهد و امكان حل مسائل و رفع معضلات به طريق مسالمتآميز را ميسر ميكند.
ما، امضاكنندگان اين بيانيه، جمعي از سفرا و ديپلماتهاي ارشد پيشين جمهوري اسلامي ايران، با كولهبار تجاربي كه طي دههها در كوران حوادث در سنگر خارجي اندوختهايم، در مقطع حساس و سرنوشتساز كنوني وظيفه و مسووليتي خطير در برابر كشور و مردم فهيممان به ويژه جوانان عزيز اين مرز و بوم كه به حق آيندهسازان ايران فردا هستند احساس كرده و خواستار تجديدنظر در سياست و شيوه حكمراني، توازن در سياست خارجي با همه دولتهاي كوچك و بزرگ و تاثيرگذار، تعامل سازنده با همه كشورهاي جهان به ويژه همسايگان، با تاكيد بر محوريت منافع ملي هستيم. به باور ما اصلاح امور تنها از طريق قانونگرايي و شفافيت، مردمسالاري و شايستهسالاري، پاسخگويي و شنيدن سخنان دلسوزان با هر گرايش و عقيده در چارچوب مصالح كشور، مبارزه جدي و قاطع با فساد و رانت، اجراي قوانين و مقررات معطل مانده، اعتماد به جوانان و التزام به نقش و جايگاه نخبگان در برنامهريزي و تصميمسازيها عملي خواهد شد؛ تنها از اين طريق است كه ميتوان كشور را از گزند سختي و بحران خارج كرده و اميد و نشاط و عزت و كرامت را به ملت و كشور باز گرداند و به نارضايتي و ناآراميهايي كه سيل بنيانكن مهاجرت و فرار مغزها و سرمايههاي ملي را به همراه دارد، خاتمه داد.
امضاكنندگان:
مسعود ادريسي، جواد آسايش، كورش احمدي، مصطفي اعلايي، سيد همايون اميرخليلي، جواد انصاري، نعمتالله ايزدي، مرتضي بانك، محمد بختياري، نصرتالله تاجيك، مرتضي توسلي، بهمن حسينپور، عباس حقيقت، مرتضي خلج، ابوالقاسم دلفي، محمد رييسي، طاهر رباني، ابراهيم رحيمپور، سيد جلال ساداتيان، ناصر سرمدي، محسن شريفخدايي، حميدرضا شيرخدايي، محمود صدري، حسن طاهريان، رضا طباطبايي، جاويد قربان اوغلي، اصغر قريشي، وحيد كريمنيا، علي اشرف مجتهد شبستري، سيد مهدي محبي، منصور معظمي، سيدحسين موسويان، حسين نصيري، علي نعمتاللهي، سيد موسي هاشميگلپايگاني.