رسانههاي نوين و سبك زندگي
زهرا نژاد بهرام
تصويري كه ما ميسازيم
سبك زندگي بستري است كه بهطور مداوم در حال تغيير و تحول است؛ زندگي جرياني پر تلاطم و در حركت است؛ لذا سبك زندگي در آن نيز با توجه به تحولات اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و سياسي در حال تغيير است. در اين ميان رسانههاي نوين كاركردي متفاوت بر سبك زندگي بر جاي گذاشتهاند. توجه به ابعاد و ساختار آن بستري است كه نقش رسانههاي نوين را براي انسان رسانهاي اين جهان تبيين ميكند. توجه به اين مهم كه توانمندسازي اجتماعي فضايي است كه ميتواند سبك زندگي را تحتتاثير قرار دهد و رسانهها عرصههاي تازهاي از اجتماع و روابط جامعه را به نمايش ميگذارند، بستري است كه نيازمند دقت بيشتر است. تحقيقي در سال 1394 به روي دانشجويان مويد اين امر است كه رسانههاي نوين با به دست گرفتن ابتكار عمل در توزيع و و توليد محصولات رسانهاي سبك نويني از ارتباط را فراهم كردهاند كه قادر است بر رويكرد ما بر زندگي از ورزش تا سلامت از سرگرمي تا مد و لباس مبني بر ذائقه و علاقه فردي فرصتهاي تازهاي را ارايه كند. لذا توجه به نقش رسانهها به ويژه رسانههاي نوين امري جدي است. نكته قابل تامل در اين رويكرد توجه به اين امر است كه اين سبك از زندگي تصويري است كه ما ميسازيم و رسانه در جهت ترغيب و تشويق آن است. انتخاب ماست كه سبك زندگي را طراحي ميكند و به نمايش ميگذارد و اينجا ميتوان از مارپيچ سكوت در نظريههاي رسانهاي نام برد؛ مارپيچي كه ما را وادار به سكوت ميكند اما شايد نتواند سبك زندگي ما را تغيير دهد. در واقع فرد در برابر عناصر مختلفي در زندگي اجتماعي قرار ميگيرد و سبك زندگي خود را تعيين ميكند. اما امروزه به دليل نقش اثرگذار رسانههاي اجتماعي نوع مصرف و گروههاي مرجع براي تغيير سبك زندگي متفاوت از قبل شده است، چرا كه فرد به دليل نوع رابطهاش با رسانههاي نوين و ساختار ويژه آنها در انتخاب سبك زندگي متفاوتتر عمل ميكند. لذا از آنجا كه رسانه در تغيير ذائقه موثر است اما سبك زندگي تصميم منحصربهفردي است كه فرد ميگيرد. با گسترش استفاده از رسانههاي نوين، ويژگيهاي فرهنگي از مكان و زمان خود جداشده و در اختيار همگان قرار گرفته است؛ بهطوريكه در جوامع فعلي رسانههاي اجتماعي توانستهاند مفاهيمي چون دوستي، ارتباط، خانواده، هويت و حتي مسائلي جزيي مانند نحوه احوالپرسي كردن را بازتعريف كنند. به عبارت ديگر رسانههاي اجتماعي عاملي تاثيرگذار در گرايش جوانان ايراني به سبك زندگي نوين است و اين رسانهها با توجه به افزايش و گرايش روزافزون كاربران خود منجر به تغييراتي در شيوه زندگي جوانان در زمينههايي همچون اوقات فراغت، توجه و نگرش به بدن، نحوه پوشش و گرايش به مد يا مدگرايي شدهاند. در واقع رسانههاي اجتماعي با ويژگيهايي چون فراگيري، قابليت دسترسي مداوم، فرامكاني، فرازماني، جهاني بودن، سيال بودن، تشديد شدن واقعيت، چندرسانهاي بودن، تعاملي بودن، امكان تعامل و ارتباط با فاصله و تعامل همزمان و ... زندگي كاربران خود به ويژه جوانان را تحتتاثير قرار داده و آنها را با موج گستردهاي از ارتباطات و اطلاعات در مورد سبكهاي زندگي نوين مواجه ساختهاند. در تحليل نقش رسانههاي اجتماعي در گرايش جوانان به سبك زندگي نوين شايد بتوان گفت كه اين تحولات تكنولوژيك علاوه بر تاثيرگذاري بر ذوق، سليقه و نياز ارتباطي آنها گذران اوقات فراغت آنها را نيز تحتتاثير قرار داده است.
به نظر ميرسد دو فرآيند رسانهاي شدن و خانگي شدن وضعيت امروز مصرفكنندگان رسانهها است. جوانان فراغت خود را بيش از پيش در خلوت سپري ميكنند و براي سرگرم شدن بهطور فزايندهاي به رسانههاي اجتماعي متكي هستند. همچنين رسانههاي جديد توانستهاند همه ابعاد زندگي بشري از جمله تصور ذهني او نسبت به بدن خود را تغيير دهند. با توجه به اين مهم بر اساس نظريه بورديو افراد به واسطه برخورداري از انواع سرمايه (فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي) دست به مصرف فرهنگي مادي ميزنند. اغلب افراد تلاش ميكنند با مصرف نوعي خاص از كالاها يا نوعي خاص از پوشاك، تغيير طبقاتي خود را اعلام كنند و يك هويت طبقاتي و سبك زندگي جديدي را به دست آورند. عادتواره و ميدان كه از مباني نظري او در خصوص سبك زندگي است دو بخش بيرون و درون انسان را به هم پيوند ميدهد و ما را به عرصهاي سوق ميدهد كه سبك زندگي خود را تعريف كنيم. رسانههاي نوين در اين امر دو مفهوم را باهم انتقال ميدهند نخست آنكه فرصت ديده شدن را فراهم ميكنند و دوم آنكه عادتها را به چالش ميبرند. طبقه و گروه و .... كه عاداتوارهها را شكل ميدهند در رسانههاي نوين به دليل خاصيت تعاملي با چالش همراه ميشوند؛ هرچند هر گروه و طبقه بخشي از اين رسانهها را مصرف و كالا توليد ميكنند اما فضا براي نقد و گفتوگو در خصوص آن فراهم است!