• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5351 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۴ آبان

ادامه از صفحه اول

عمامه‌پراني و تناقض‌هاي اخلاقي 

 براي مقابله با مرد بايد به زنان خويشاوند او توهين‌هاي جنسي كرد و از جنسيت زن براي مقابله با مردش به عنوان يك اسلحه استفاده كرد. 
2- كاري به نام عمامه‌پراني مشهور شده است. بگذريم از اينكه آن روحاني كه پاي پياده در خيابان مي‌رود و منتظر تاكسي يا اتوبوس است حتما كاره‌اي در سيستم حكومتي نيست و مثل بسياري ديگر از مردم يك زندگي عادي دارد. نيز هم بگذريم از اينكه اين قبيل روحانيون جزاي عمل بخشي از همكسوتان خود را مي‌دهند كه در مقام قدرت به سوي و سود مردم نرفته‌اند. نكته مهم‌تر چيز ديگري است كه مضمون اصلي يا حداقل نقطه آغازين حركت اعتراضي اخير موضوع آزادي پوشش با تاكيد بر آزادي پوشش زنان بوده است. آنچه به نام عمامه‌پراني شهرت يافته نقض صريح و آشكار حق آزادي پوشش است. روحانيون لباسي متفاوت از ديگران دارند. آنها حق دارند آنچه مي‌خواهند بر تن كنند. تعرض به يك روحاني به عنوان عمامه‌پراني به معناي انكار حق آزادي پوشش اوست. اين عمل تعرض به حق آزادي عقيده و آزادي بيان هم محسوب مي‌شود. در همه جوامع لباس روحاني از همه اديان تنها لباسي است كه آشكارا عقايد فرد را بيان مي‌كند. هيچ لباس ديگري نيست كه مانند لباس روحاني به منزله بيان عقيده باشد. وقتي آزادي پوشش، آزادي عقيده و آزادي بيان از اهداف اعتراضات اخير است، چرا اين حقوق در اين مورد رعايت نمي‌شود؟ اين يك تناقض است. تعرض به پوشش يك روحاني عينا تعرض به حق آزادي عقيده و آزادي بيان اوست كه فارغ از مباحث حقوقي، عملي كاملا غيراخلاقي است.
توهين‌هاي جنسي و جنسيتي و عمامه‌پراني، گفتار و رفتاري‌اند كه تناقض‌هاي اخلاقي درون اين اعتراض‌ها را به نمايش مي‌گذارند.  بايد دلايل رفتار معترضان را درك كرد. آنها ستم برده‌اند، معترض و عصباني و خواهان دامنه‌اي از تغييراتند. بايد اين دلايل را جدي گرفت، صداي آنها را شنيد، سخن‌شان را فهم كرد و در ترميم و بهبود وضعيت و كاستن از رنج عمومي همت كرد. اما شناخت دلايل عمل افراد الزاما موجب تاييد اخلاقي يا مشروعيت آنها نيست. اينكه معلوم شد آن فرد تحت چه شرايط سختي بوده و حتي شايسته همدردي است، موجب معافيت از تقبيح اخلاقي نيست. هر حركت فردي يا اجتماعي اهدافي را دنبال مي‌كند. ميزان مطابقت كنش‌ها و گفتارها با آن اهداف نشان دهنده ميزان وفاداري به آنهاست.


سعيد مدني  جامعه‌شناسي براي مردم

چرخه‌هاي دموكراتيك و عدم تحقق مطالبات اجتماعي از يك‌سو و پويايي‌هاي درون جوش جامعه، به جامعه‌اي جنبشي تبديل شده است. بدين معني كه جامعه در مداري از نارضايتي و پويايي هست كه در هر فرصت و بزنگاه تاريخي، ميداني از تحرك اجتماعي را مي‌آفريند و سپهر عمومي را با ديناميزم خود تحت‌تاثير قرار داده و طبقات و اقشار اجتماعي را همراه خود مي‌سازد. شايد بتوان گفت دغدغه اصلي معرفتي دكتر مدني دموكراسي‌سازي و چگونگي تحقق آن است. او نظام تصميم‌سازي در ايران را در بحران مي‌داند و معتقد بود كه حاكميت ديگر با مشكل و مساله روبرو نيست بلكه با بحران‌ها و ابربحراني‌هاي پيچيده‌اي روبرو است كه با رويه‌ها و ساختارهاي كنوني نمي‌تواند به اين بحران‌ها پاسخ بدهد. از ديدگاه او نظم سياسي در ايران بايد در سطح ساختارها تحول يابد و در نتيجه اصلاح ساختاري كه او از آن سخن مي‌گفت از جنس رفرنيزم و اصلاحات انتخاباتي و در حد اصلاح رويه‌ها نيست بلكه تحول در ساختارها از نظر او به مدد و اتكا به جنبش اجتماعي مطالبه‌گر قابل تحقق است. با توجه به نكات پيش‌گفته از منظرگاه دكتر مدني تحول در ساختارها و قوانين در هنگامه‌اي برگشت‌ناپذير است كه در جنبش‌ها، اصناف و سنديكاها و انجمن‌ها و نهادهاي مدني حضوري موثر داشته باشند و مطالبات روشن و پيشروانه خود را طرح و تثبيت نمايند.  دكتر مدني به عنوان جامعه‌شناسي براي مردمان دردمند و مطالبه‌گر، سال‌هاي سال است كه با خيرخواهي و دردمندي، روشني‌بخش گره‌هاي نظري و راهبردي اصناف و جنبش‌ها و اعتراضات صنفي و مدني است. او در ضمن نظريه‌پردازي جنبش‌هاي اجتماعي، كنش‌گري بي‌ادعا و ملي است و طعم محروميت‌ها و زندان‌ها و تبعيدهاي زيادي چشيده است. به اميد روزي كه رهيده از بند همچنان آموزه‌هاي عميق خود را با مردمانش در ميان بگذارد.


فرار سرمايه و نخبگان از ايران

سير انحطاطي و فقر و عقب‌ماندگي و فساد و اختلاس تشديد مي‌شود. آمار نشان مي‌دهد در جامعه كنوني ايران، هم فرار سرمايه انساني و مالي و هم انحطاط سرمايه انساني را به طرز گسترده و نگران‌كننده‌اي ما گرفتار هستيم. و بي‌ترديد كشور با اين روند خسران‌آور، از آينده مادي و فرهنگي مطلوب به شدت محروم و محروم‌تر خواهد بود. واقعيت اين است كه در حوزه عمل سياسي -  اجتماعي، آگاهانه و ناآگاهانه، جناح‌هاي درگير و رقباي قدرت معمولا تمام هم‌و‌غم‌شان در ميدان عمل صرف شناخت و مراقبت رقيبان يا مخالفان قرار مي‌گيرد و از اينكه كل جامعه و كشور و نظام و حاكميت در كدام مسير پيش مي‌رود و چه بر سر ملت و نخبگان جامعه مي‌آيد، غافلند و زماني بيدار مي‌شوند كه كار از كار گذشته و همه چيز با عملكرد دنيازدگي و انحصارگري جريان تندرو و خودحق‌پندار تنگ‌نظر تازه از راه رسيده و بي‌راهه رفتن خودشان، فرو ريخته است و ملك و ملت ظرفيت‌ها و فرصت‌ها و توانمندي‌هاي تاريخي و موجود فعلي بسياري را از دست داده است. منابع ملك و ملت ايجاب مي‌كند، به جاي برخوردهاي تنگ‌نظرانه و بي‌تفاوتي‌ها و دافعه‌ها، همه صاحب‌منصبان و علاقه‌مندان و دلسوزان بقا و ترقي و اقتدار سرزمين ايران و ملت ايران، اذهان خود را متحول كنند و حافظ نخبگان و دانشجويان و عموم سرمايه‌هاي ارزشمند مالي و انساني بوده و تصحيح رفتار و عدالت اجتماعي را در بطن تفكرات و جريانات و اقدامات خويشتن قرار داده و ببينند و در حد امكان، زمينه مهاجرت معكوس اين سرمايه‌هاي نفيس كشور را فراهم آورند. با اين سياست و اهتمام و رفتار صاحب‌منصبان كشورمان، مردم و شهروندان نيز مي‌توانند از اطمينان، اميد و نخبگان و كارآفرينان از دلخوشي و سرزندگي در ايران برخوردار باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون