قصاص قاتل چه شرايطي دارد؟
ازجمله شرايط قصاص قاتل، آن است كه قتل، عمدي بوده و اولياي دم مقتول، درخواست اعدام قاتل را داشته باشند.
تفاوت قصاص با اعدام آن است كه اعدام، سلب حيات از قاتل است، اما قصاص، گاها ناظر بر قصاص عضو است. ازجمله شرايط قصاص قاتل، آن است كه قتل، عمدي بوده و اولياي دم مقتول، درخواست اعدام قاتل را داشته باشند و در برخي موارد، همچون مقتول بودن زن و قاتل بودن مرد، پرداخت تفاضل ديه، شرط اعدام شدن قاتل است. در شرايطي، ممكن است كه فردي، سهوا يا به عمد، بر تماميت جسماني ديگري، آسيبي وارد كند. به اين صورت كه يا اعضاي بدن ديگري را دچار نقص كرده يا اينكه حتي جان يا نفس ديگري را گرفته و او را بكشد. براي تمامي اين حالات، مجازات تعيين شده است كه براساس قانون مجازات اسلامي، ارتكاب جرم عليه اعضاي بدن يا جان ديگري، در مواردي، مشمول پرداخت ديه يا حتي قصاص و اعدام مرتكب است كه بسته به عمد يا غيرعمدي بودن ارتكاب جرم، دادگاه، حكم مقتضي صادر ميكند. بر اين اساس، قاتل، در مواردي، ممكن است به قصاص و اعدام محكوم شده يا اينكه، ملزم به پرداخت ديه قتل شود. اما قصاص كردن قاتل يا مرتكب قتل، در همه موارد امكانپذير نيست؛ بلكه در قانون مجازات اسلامي، قصاص كردن يا اعدام قاتل، شرايطي دارد كه بايد مدنظر قرار گيرد؛ در غير اين صورت، به جاي قصاص، ديه پرداخت ميشود. براساس قانون مجازات اسلامي، مرتكبان جرايم مختلف، ممكن است برحسب مورد، به يكي از مجازاتهاي حدود، قصاص، ديات و تعزيرات محكوم شوند كه هر يك، شرايط و احكام ويژه و خاص خود را دارند و در ارتباط با جرايم خاصي، قابل اعمال هستند. حدود، مجازاتهايي هستند كه در قانون، مقدار و ميزان آن تعيين شده است؛ مثل تعيين حد براي جرم قذف يا تهمت جنسي به ديگران كه ۸۰ ضربه شلاق حدي است. در مقابل، تعزير، مجازاتهايي هستند كه ميزان آنها، توسط قاضي تعيين ميشود و خفيفتر از مجازاتهاي حدي هستند. علاوه بر اينها، دو مجازات ديگر نيز تحت عنوان قصاص و ديه وجود دارد. قصاص، همانطور كه در عرف نيز مرسوم است، به معناي تلافي كردن عملي است كه مرتكب، انجام داده است. به معناي اينكه اگر فردي، عليه تماميت جسماني ديگري، آسيبي وارد كند، ميتوان دقيقا همين امر را روي او انجام داده و با تلافي كردن عمل انجام شده، او را قصاص كرد. ديه نيز، به معناي آن است كه اگر به هر دليل، امكان قصاص يا تلافي عمل ارتكابي وجود نداشته باشد، از مرتكب، مالي با عنوان ديه، براي جبران آسيب وارده، گرفته شود. آنچه در عرف مرسوم است، اين است كه قصاص كردن، به معناي به قتل رسانيدن يا اعدام قاتل است. در حالي كه قصاص، علاوه بر كشتن قاتل، در موارد ديگري هم كاربرد دارد. به عنوان نمونه، در صورتي كه در جرم ضرب و جرح، فردي دچار نقص عضو شود، تحت شرايطي، ميتوان مرتكب را قصاص كرده و بر همان عضو از بدن او همان آسيب را وارد كرد. بر اين اساس، قصاص، بر دو نوع است؛ قصاص نفس و قصاص عضو؛ لذا در پاسخ به اين سوال كه تفاوت قصاص قاتل با اعدام چيست، بايد گفت كه اعدام كردن قاتل، همان قصاص كردن يا كشتن او است. در حالي كه قصاص، در حالت كلي، ميتواند به صورت قصاص عضو يا قصاص نفس باشد. به همين لحاظ، قصاص كردن، گستردهتر از اعدام است. اين تفاوت قصاص قاتل با اعدام، اين ثمره را دارد كه قصاص مجرمان، همواره به معناي اعدام نيست و در صورتي كه مرتكب، آسيبي بر اعضاي بدن ديگران وارد كرده باشد، قصاص عضو انجام ميشود، نه قصاص نفس. علاوه بر اين، تفاوت ديگر قصاص با اعدام، آن است كه قصاص، صرفا در جرايمي اتفاق ميافتد كه مستوجب قصاص هستند. اما ممكن است برخي جرايم حدي يا تعزيري نيز، منجر به صدور حكم اعدام شوند؛ مانند مجازات اعدام در جرايم مربوط به مواد مخدر كه تعزيري هستند. قبل از اينكه شرايط قصاص قاتل براساس قانون را ذكر كنيم، بايد نكاتي در ارتباط با آن، بيان كنيم. يكي از مهمترين شرايط قصاص كردن قاتل، آن است كه قتل، به صورت عمدي انجام شده باشد. جرم قتل عمد، به قتلي گفته ميشود كه شخص، اعمالي كه منجر به كشته شدن ديگري ميشود، بدون مجوز قانوني، انجام داده و قصد كشته شدن مقتول را داشته باشد؛ يعني هم قصد فعل و هم قصد نتيجه را داشته باشد. در اين شرايط، اولياي دم، اين اختيار را دارند كه قصاص قاتل را تقاضا كنند. بر اين اساس است كه در ارتكاب جرم قتل شبه عمد، امكان قصاص مرتكب، وجود نخواهد داشت. در قتل شبه عمد، مرتكب، قصد انجام فعل را دارد؛ اما قصد نتيجه، يعني كشتن مقتول را ندارد. مثل اينكه شخصي، تيري شليك ميكند و به ديگري اصابت كرده و منجر به قتل او ميشود. در اين شرايط، به جاي قصاص يا اعدام قاتل، حكم به پرداخت ديه و حبس مرتكب صادر خواهد شد. در مورد قتل خطاي محض هم به همين ترتيب است و در اين نوع از قتل نيز، شرايط قصاص قاتل وجود ندارد. در اين نوع از قتلها، مرتكب يا قاتل، نه قصد انجام فعل منجر به قتل را داشته و نه قصد نتيجه فعل، يعني كشته شدن مقتول. بر اين اساس، اگر شخص نابالغ يا ديوانه، ديگري را بكشد، قتل از نوع خطاي محض است و مرتكب، قابل قصاص نيست و يكي از اعضاي خانواده او بايد ديه قتل را پرداخت كند. علاوه بر شرايط ذكر شده، اگر دادگاه، پرونده قتل را بررسي كرده و قتل را از نوع قتل عمد تشخيص دهد، اولياي دم مقتول، اين اختيار را دارند كه قصاص كردن قاتل را تقاضا كنند. بنابراين، يكي از مهمترين شرايط قصاص قاتل، آن است كه ولي دم مقتول، بخواهد كه قاتل، قصاص شود؛ لذا اگر اولياي دم، اقدام به گذشت از قصاص كرده باشند، قصاص يا اعدام قاتل، موضوعيت ندارد، چراكه حق قصاص، صرفا متعلق به اولياي دم است. همچنين، ممكن است كه اولياي دم مقتول، به جاي قصاص قاتل، قصد داشته باشند كه از قاتل، ديه بگيرند و از قصاص يا اعدام او صرفنظر كنند. البته، در صورتي كه ولي دم وجود نداشته باشد يا اينكه به آنها دسترسي وجود نداشته باشد، حاكم شرع يا ولي امر نيز ميتواند از جانب اولياي دم شخص كشته شده، تقاضاي قصاص يا اعدام قاتل را داشته يا تقاضاي ديه كند. اجراي قصاص نيز با استفاده از طناب دار يا حلقآويز كردن انجام ميشود؛ يا با هر شيوه ديگري كه كمترين آزار را براي شخص داشته باشد.