حال تيم ملي خوب است اما باور نكنيد
روح هالك ايراني در كالبد تيم ملي!
اميررضا احمدي
تيم ملي فوتبال ايران در حالي در نخستين بازي خود در جام جهاني مقابل انگليس شكستي سنگين را تجربه كرد كه پيش از شروع بازي هم ميشد چنين نتيجهاي را پيشبيني كرد؛ جز آنان كه به سبك مكتب هالك ايراني چشم خود را روي حقيقت اين تيم بسته بودند و با ادعاهاي بزرگ طوري وانمود ميكردند كه گويي ايران قرار است تخته گاز تا فينال پيش برود!
حقيقت اين است كه تيم ملي ايران در اين دوره هيچ نشاني از تيم دورههاي قبل ندارد و تنها نامهايي از آن تيمها ديده ميشود، اما جز سايهاي از آن تيم، هيچ وجه تشابه ديگري نميتوان در تيم حاضر در قطر پيدا كرد. باختهاي تيم ايران نه در بازي با انگليس كه از همان روزي شروع شد كه حواشي و دودستگي عملا نفس سفيدپوشان را گرفت؛ ابتدا حواشي خوبان عالم و جادوگري، بعد از آن دودستگي در تيم اسكوچيچ و بر هم خوردن تمركز بازيكنان كه زنگ خطري بزرگ براي تيم بود، در ادامه هم كودتاهاي مختلف براي تعويض يا ابقاي سرمربي، بازگشت كيروش و نهايتا حواشي ديدار با رييسجمهور باعث شد اين تيم كاملا در باتلاق حاشيه برود و هيچ تمركزي بر مسائل درون زمين نداشته باشد.
از سوي ديگر بازگشت كيروش به تيم ايران در فاصله كمتر از دو ماه تا جام جهاني، مطمئنا با هيچ متر و معيار علمي و منطقي نميتوانست براي ايران شقالقمر كند، بلكه اين بازگشت تنها ميتوانست يك شوك مقطعي باشد و نهايتا بتواند دودستگي تيم را جمع كند. اما مطمئنا سپردن تيم به دست مربي جديد در فاصله كوتاه يك و نيم ماهه و دو فيفادي، نميتوانست ضامن هيچ موفقيتي باشد و ميشد پيشبيني كرد كه با توجه به دوري كيروش از فضاي فوتبال ايران، تغيير شرايط بازيكنان و زمان كوتاه آمادهسازي، او نتواند كار بزرگي انجام دهد؛ با اين وجود سوال اصلي اينجاست با وجود چنين حقيقتي، چرا كادر فني، بازيكنان، اطرافيان و خيليهاي ديگر سعي در القاي اين تفكر داشتند كه حال اين تيم خوب خوب است و آنها ميتوانند بالاخره طلسم ايران در مرحله گروهي جام جهاني را بشكنند و مقابل انگليس هم مانند اسپانيا يا آرژانتين قد علم كنند؟ چرا رييس فدراسيون اصرار داشت اين بهترين شرايط تيم ملي است كه تا به حال ديده است؟ چرا اطمينان ميداد موفقيت در دسترس است؟
شرايط امروز تيم ايران فاصله زيادي با آن روزها دارد و نبايد اين توهم در اطراف تيم ايران به وجود ميآمد اما همين توهم كه كاربران مجازي آن را توهم به سبك هالك ايراني ناميده بودند، باعث شد ايران در اولين بازي خود با واقعيت روبهرو و شربتي تلخ در كام فوتباليها ريخته شود؛ مطمئنا سوا از نتايج بازيهاي آينده ايران، نميتوان به هيچوجه اين تيم را با دورههاي قبل قياس كرد و از آن انتظار موفقيت داشت، چراكه حواشي ريز و درشت اين تيم و آمادهسازي نامناسب، قبل از سوت آغاز بازي با انگليس پروندهاش را بسته بود.