يادي از محمد حسن لطفي
افلاطون خودش مرا به دنبال خود ميكشانيد
محمود فاضلي
آشنايي با ترجمه محمدحسن لطفي از كتاب «تاريخ جنگ پلوپونزي» برايم آغاز شد اما وقتي كتاب «مرگ سقراط» نوشته «رومانو گوارديني» ترجمه لطفي را ميخواندم، به ترجمه ماندگارش پيبردم و زماني كه خود با زبان سخت يوناني آشنايي پيدا كردم به اين همه تلاش و همت لطفي درود فرستادم. او عمر خود را وقف خواندن، نوشتن و ترجمه آثار فلسفي كرد و با تسلطي كه به زبانهاي آلماني، انگليسي و فرانسه داشت و طي مدت نزديك به چهل سال در زمره بهترين مترجمان آثار كلاسيك و فلسفي قرار گرفت كه زندگي و آثار افلاطون، دوره آثار افلاطون، فرهنگ رنسانس و خاطرات سقراط از آن جملهاند.
لطفي خود چهار سال پيش از مرگش در گفتوگويي گفته بود: «من هيچوقت قصد اينكه همه نوشتههاي افلاطون را ترجمه كنم، نداشتم، افلاطون خودش مرا به دنبال خود ميكشانيد، بهطوري كه ساعاتي كه مشغول ترجمه نوشتههاي افلاطون بودم، لذتبخشترين ساعات زندگي من بود. نوشته افلاطون خاصيت عجيبي دارد. نزديك شدن به افلاطون آسان است، از افلاطون جدا شدن و دور شدن مشكل است. كسي كه يك دفعه در بند افلاطون افتاد، به اين زودي نميتواند خودش را خلاص كند. به اين ترتيب افسون افلاطون واقعا طوري بود كه رها نميكرد. در ميان آثار فلسفي كه از فيلسوفان و متفكران ۲۵۰۰ تا ۲۶۰۰ سال پيش وجود دارد تنها يك نفر هست كه در عين حال كه بزرگترين فيلسوف دوران باستان و بزرگترين فيلسوف جهان به شمار ميآيد، نوشتههاي فلسفياش هم شعر است و هم افسانه و داستان و هم نمايشنامه و همه اينها چارچوبي را تشكيل ميدهد كه هسته فلسفي نوشته را در بر ميگيرد و اين مزيت خارقالعاده خاص افلاطون است.»
دكتر محمدحسن لطفي مترجم آثار فلسفي و محقق بنام آثار افلاطون، در سال ۱۲۹۸ در تبريز به دنيا آمد و پس از گذراندن دروس ابتدايي و متوسطه راهي تهران شد و پس از اخذ ليسانسِ حقوق از دانشگاه تهران، در سال ۱۳۲۱ عازم آلمان شد و در دانشگاه گوتينگن آلمان به تحصيل در رشته حقوق كيفري پرداخت. در دوران جنگ آلمان با متفقين و پس از سقوط آلمان نازي، تحصيلاتش را نيمه تمام گذاشت و به كمك افسران صليب سرخ ارتش انگليس توانست زندگي خود را نجات دهد. مدتي دستيار برتولد اشپولر (شرقشناسي آلماني) بود و با حمايت او توانست تحصيلات خود را به اتمام رسانده و دكتراي حقوق كيفري بگيرد. لطفي نه تنها دو سال آخر جنگ جهاني دوم، بلكه سه سال پس از آن را نيز در آلمان در عسرت و سختي گذرانيد. بعد از ازدواج با يك آلماني كه دانشجوي ادبيات روسي بود به ايران بازگشت و در جريان مليشدن صنعت نفت ايران به فعاليت سياسي روي آورد و ضمن ورود به دنياي فرهنگ به ترجمه و نگارش پرداخت.
با وقوع كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲و دستگيري و محاكمه دكتر مصدق از كار سياسي دلسرد شد و به فعاليتهاي فرهنگي روي آورد. همزمان با محاكمه مصدق در دادگاه نظامي تهران، به ترجمه رساله «آپولوژي» افلاطون اقدام كرد و آن را به عنوان «محاكمه سقراط» كه
در واقع اعتراضي به جريان دكتر مصدق بود، منتشر كرد، ترجمهاي كه سرآغاز ترجمه آثار فلسفي بود.
لطفي در زندگي مديون همسر كمحرف و پروقار خود خانم «زيگريد» بود. همسر لطفي، به زندگي وي نظم و انضباطي آلماني داد. اين دوست همدل و مشفق ايام دانشجويي كه روزها مدير دفتر وكالت او بود و شبها برايش كتاب ادبيات جهان ميخواند، نقش مهمي در موفقيتهاي لطفي داشت. پس از بازگشت از آلمان به ايران كه مقارن با خاتمه جنگ جهاني دوم بود كار وكالت را آغاز كرد اما چون رونقي نداشت آن را رها ميكند و به دانشگاه تبريز ميرود و به تدريس تاريخ ميپردازد.
پس از سال ۱۳۵۷ دفتر وكالتش را ميبندد و همه نيروي خود را وقف كار ترجمه و به بازخواني و اصلاح ترجمههاي سابق خود كرد. دو ترجمه لطفي در دورههاي شانزدهم و هجدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي، به عنوان كتاب سال برگزيده شدند. مهمترين ترجمههاي لطفي «دوره آثار افلاطون (۴ جلد)، متفكران يوناني (۳جلد)، پايديا (۳جلد)، دوره آثار فلوطين (۲جلد)، رسالههاي منسوب به افلاطون، گفتارها، متافيزيك، اخلاق نيكوماخس، سماع طبيعي، فرهنگ رنسانس در ايتاليا، تاريخ جنگ پلوپونزي، خاطرات سقراطي، زندگي و آثار افلاطون، سقراط، آغاز و انجام تاريخ، آگوستين، اسپينوزا، مرگ سقراط و مابعدالطبيعه» است.
او در مصاحبه با مجله كلك (شماره ۶۰) تنها راه اصلاح جامعه ايراني و تغيير طرز فكر ايراني و نجات از اوهام و خيالات را استقبال از تعقل عميق و تلاش در عرصه فلسفه ميداند و توسل به بزرگاني چون سقراط، افلاطون، كانت، ژان ژاك روسو و ديگر بزرگان انديشهورز فرهنگي و اجتماعي را جداي از شخصيت تاثيرگذار آنان در انديشه و حيات بشري آنان، دعوت مردم به ديالوگ و گفتوگو ميداند تا ابناي بشر از خواب غفلت برخيزند و براي اصلاح جامعه بشري و ازجمله كشور ايران انديشهورزي و تعقل و فعاليتهاي اجتماعي مشترك همراه با مبناي اساسي گفتوگو و خود را از صغيري و محجوري خودخواسته نجات دهند. معتقد بود اين ملت براي جبران عقبماندگيها و پيمودن راه ترقي و تعالي، چارهاي جز بهرهمندي از دانش و دل سپردن به كار و كوشش ندارد.اين بزرگمرد علم و دانش در تمدن اسلامي- ايراني درحالي كه عمري را به خدمات ارزشمند علمي سپري كرده بود در دوم آذر 1378 در 80 سالگي ديده از جهان فروبست و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.