سرنوشت معامله گاز با كشور دوست و برادر ناتني
فريدون مجلسي
اين روزها خبري به استناد سخنان يكي از مقامات مسوول پاكستان منتشر شده درباره اينكه پاكستان براي نرنجاندن امريكا تصميم گرفته است به جاي خريد و انتقال گاز از ايران به خريد گاز از تركمنستان با عبور از افغانستان روي آورد. با توجه به اينكه پاكستان از سي يا چهل سال پيش در قالب تفاهمنامه «خط لوله دوستي» متعهد شده بود گاز مورد نياز خودش را از ايران وارد كند و مازاد آن را نيز با ادامه خط لوله به هند ارسال كند، طرف ايراني با اعتماد به ايفاي به تعهدات بينالمللي در اين بخش دنيا، سهم خود را از خط لوله مزبور تا مرز پاكستان به هزينه گزاف اجرا كرد، اما كشور دوست و برادر از ايفاي تعهدات خود طفره رفت.
بايد باور داشت كه اولا روابط خصمانه هند و پاكستان جاي اعتماد و اعتباري براي ادامه خط لوله «دوستي؟» باقي نميگذاشت، ثانيا كشور دوست و برادر نخستين كشوري بود كه بانكهايش تحريم امريكايي در روابط بانكي با ايران را از حدود بيست سال پيش اعمال كردند و ثالثا تا جايي كه به ياد دارم آخرين بار كه جمهوري اسلامي موضوع خط لوله را پيگيري كرده بود، گفتند هزينه خط لوله در بخش پاكستان زياد و بيش از دو ميليارد دلار بوده و اجرا نشده است. اما اگر ايران آن مبلغ را بپردازد، كشور دوست و برادر ميتواند گاز بخرد. همزماني خبر توافق پاكستان و قطر با خبر قرارداد چين و قطر درباره فروش گاز آن هم از منبع دريايي مشترك با ايران، تحليلگران ايراني را به خشم آورده يا متاثر كرده بود كه چرا ايران در جايگاه نخستين يا دومين كشور داراي منابع گاز در جهان حتي از سوي «كشورهاي دوست و برادر» بايد اينچنين در بازارهاي جهاني منزوي بماند. به اينكه چرا ايران به دليل پيروي از اهداف و استراتژيهاي خاص خود از نوع نپذيرفتن دستورالعملهاي رايج در بانكداري بينالمللي يعني منع پولشويي و نقل و انتقال نامشروع يا هزينههاي تروريستي از طريق بانكي، در تجارت بينالمللي خود دچار مشكل است بهطوري كه حتي بار ديگر براي فروش نفت به افراد واسطهها روي آورده است، در اينجا كاري نداريم؛ اما نگارنده از اينكه رابطه فروش گاز با پاكستان اجرايي نشد اتفاقا خشنود است:
۱- پاكستان مشتري مطمئن و دست به نقدي براي خريد گاز ايران نيست و توقع گاز نسيه از ايران دارد.
۲- خوشبختانه ايران سهم خود را خط لوله «صلح» تا مرز پاكستان اجرا كرد، آنها توقع داشتند ۲ ميليارد دلار هزينه بخش پاكستان را هم ايران بپردازد! اما خوشبختانه موجب دستيابي شرق ايران و بلوچستان به گاز شد. و از آن مسير براي توسعه بندر نفتي جاسك نيز استفاده ميشود.
۳- لولهكشي خيالي از تركمنستان از طريق افغانستان و كوههاي مياني بسيار پرهزينهتر و ناامنتر و ناشدنيتر است.
۴- فروش بينالمللي گاز ايران از طريق خط لوله پرهزينه است و بهترين كار مايع كردن گاز و فروش آن در بندر صادراتي ايران (مانند قطر) و رهايي از گروگان شدن سرمايه و خطوط لوله چانهزنيها و باجخواهي كشور يا كشورهاي ترانزيت است. تازه مگر چين و پاكستان قرار است نفت قطر را از خطوط لوله حمل كنند؟
5- هزينه مايع كردن گاز و حملونقل دريايي آن ارزانتر از خط لوله و اتكاي به آن مطمئنتر و مستقلتر است و ايران ميتواند ناوگان گاز خودش را نيز خودش تشكيل دهد.
6- در بازار خطوط لوله ماجراي مسدود كردن خط لوله نورد استريم كه گاز روسيه را با آن سرمايهگذاري عظيم به اروپا، خصوصا به آلمان ميرساند، نمونه بارز بياعتبار بودن وابستگي به خطوط لولهاي است كه شير آن در اختيار ديگران باشد.
7- كشورهاي اروپايي توانمندي ذخيرهسازي گاز در منابع ويژه تنظيمكننده مصرف ايام پيك را دارند، در حالي كه ايران متاسفانه در فصول پرمصرف براي انجام تعهدات نسبت به مشترياني مانند پاكستان و عراق ناچار است صنايع خود را تعطيل كند و توليد برق و سيمان را با نفت كوره آلاينده ادامه دهد!
7- جمهوري اسلامي ايران كه عجالتا توان كافي تدارك مداوم گاز مصرفي صنايع خودش را هم ندارد چرا بايد از اكنون در عزاي خط لوله موهوم تركمنستان به چين و پاكستان از طريق هندوكش و هيماليا يا نگران از دست رفتن بازارهاي پاكستان و چين در رقابت با قطر باشد؟ نياز به گاز در بازار جهاني به حدي است كه در صورت برقراري صلح و آرامش و بازگشت ايران به زندگي متعارف در عرصه بينالمللي، نيازي به بازاريابي گاز و مشتقات آن هم نخواهد داشت!