«اعتماد» از مشكلات هنرمندان موسيقي براي استفاده از بيمه صندوق هنر گزارش ميدهد
قرار بر حمايت بود، حالا بيمه ناقص هم نداريم
هنرمندان از مسووليت افراد بيگانه با هنر در صندوق و مشكلات عضويت در آن ميگويند
سيمين سليماني
پيداست و ميدانيم كه بيمه از نيازهاي اساسي افراد در صنفهاي مختلف است اما همين نياز ساده براي هنرمندان ايراني به مشكلي در زيست روزمره آنها تبديل شده. هنرمندان - و چنانكه در اين گزارش بنا داريم به آن بپردازيم- هنرمندان موسيقي براي بهرهمندي از امكان بيمه با كشوقوسهاي اداري بسياري مواجه ميشوند؛ پيچيدگيها و موانعي كه خيلي وقتها سبب ميشود كه هنرمند عطاي اين حق طبيعي را به لقايش ببخشد. شما اگر يك هنرمند موسيقي باشيد، حتي اگر مخاطبان اين هنر در اقصينقاط كشور شما را بشناسند، باز هم گريزي از فرآيند طاقتفرساي اداري براي گرفتن نامهاي مبني بر تاييد هنرمند بودنتان نداريد. بايد مداركي ارايه كنيد كه انتشار آثارتان يا برگزاري كنسرتهايتان را گواهي دهد. حال پرسش اين است كه در سه سال گذشته كه كشور درگير كرونا بوده و بعد اعتراضات و جو ناآرام اجتماعي، طبعا فضا و انگيزه لازم هم براي ارايه رسمي كار هنري وجود نداشته است؟ اين در حالي است كه به كرات شاهد اعتراضاتي از سوي هنرمندان بودهايم مبني بر اينكه عدهاي كه هيچ ارتباطي با كار هنري ندارند، رزومه جعل ميكنند و از امكان بيمه هنرمندان بهرهمند ميشوند. در اين گلايهها حتي از تحميل افرادي از سوي اصناف ديگر به صندوق هنرمندان هم گاهي سخن به ميان ميآيد. در اين گزارش پاي حرفهاي چند هنرمند موسيقي كه با اين مشكل روبهرو بودهاند، نشستيم.
فلسفه صندوق حمايت است، نه فقط بيمه ناقص
امين هنرجو، مدرس، نوازنده و نماينده انجمن صنفي موسيقي در صندوق اعتباري هنر به «اعتماد» ميگويد: «متقاضيان بيمه هنرمندان، الزاما بايد در صندوق اعتباري هنر عضو باشند. عضويت در صندوق اعتباري هنر منوط به داشتن معرفينامه از خانه موسيقي يا اداره كل ارشاد استانها يا معاونت هنري است. هم سه مركز نامبرده و هم صندوق اعتباري هنر زير نظر ارشاد هستند. آنها متاسفانه هنرمندي را كه به صورت مستقل و آزاد كار ميكند و تاكنون تحت نظر ارشاد مجوزي براي فعاليت خود دريافت نكرده، قبول ندارند. افراد براي بهرهمندي از امكانات صندوق، بايد كنسرت، آلبوم يا تك ترك داشته باشند يا موسسه و آموزشگاهي كه تحت نظر ارشاد فعاليت كند. ما موزيسينهايي داريم كه هيچوقت از ارشاد مجوز نگرفتهاند اما فعاليتهاي جدي دارند و شناختهشده هستند. در اين بين، مشكلات خوانندگان و نوازندگان خانم بيشتر هم هست، چون آنها براي اجرا و ارايه اثر هم با محدوديتهاي فراواني روبهرو هستند.»
از هنرجو ميپرسم آيا اقدامي براي رفع اين مشكل انجام شده؟ ميگويد: «ما با تيم مستقلي كه جزو فعالان صنفي موسيقي هستند، دو نامه پژوهشي در اين باره به همين دولت جديد به صندوق اعتباري هنر ارايه داديم اما آنها بخش بسيار كمي از آن را لحاظ كردهاند؛ در نهايت موضوع اينجاست كه آنها در جامعه موسيقي و در معيشت موزيسينها نيستند كه بخواهند مشكلات آنها را درك كنند و فقط تاييد ميكنند كه اين مشكلات وجود دارد. براي حل آن اقدامي نميكنند. اكنون نيز ورود به صندوق اعتباري هنر را بسيار سخت ميگيرند و متوجه نيستند كه يك موزيسين در حال حاضر با وجود هزينه بالاي سالنها اساسا نميتواند كنسرتي برگزار كند. كوچكترين سالن كه سالن رودكي است، شبي 18 ميليون است! چند هنرمند در اين شرايط امكان پرداخت اين هزينه را دارند. انتشار تك ترك و آلبوم هم به همين شكل هزينه بالايي دارد. بماند كه ما مساله مجوز را هم داريم. با وجود گزارشهايي كه داده شده، متاسفانه تغييري در سيستم صندوق اعتباري هنر نميبينيم.»
او درباره تسهيلات حداقلي صندوق ميگويد: «صندوق اعتباري هنر براي حمايت از هنرمندان حدود 15 سال است كه تاسيس شده و بيمه بخشي از اين حمايتها بوده؛ حال تنها خدماتي كه ميدهند، همين بيمه است كه آن هم حداقلي است. آن هم با همه سختگيريهاي شديد. به شأن اجتماعي و انساني قضيه هم توجه كنيم. چرا فردي بايد ماهها و گاه سالها براي بيمهاي كه حداقلي است تلاش كند و نتيجهاي نگيرد؟ كسي كه كار فرهنگي و هنري ميكند، بايد حمايت مالي شود. اينها بيزينس كه نميكنند، هنرمندند؛ حالا در هر ژانري! حقششان نيست كه اينطور با آنها رفتار شود. صندوق حدود ۸۰ يا ۱۰۰ هزار عضو دارد و از اين اعضا فقط حدود ۱۵ هزار نفر هستند كه بيمه شدهاند.»
او در پايان ميگويد: «مهمترين مسالهاي كه در چند سال اخير به خصوص براي حمايت و بيمه هنرمندان كه با آن درگير هستم و در جايجاي مملكت ما وجود دارد كه صرفا مربوط به موسيقي هم نيست، حضور افراد بيربط در مسووليتهاي مربوطه است. مسوولي كه حداقل سواد، تحصيلات يا سابقه لازم را در آن شاخه هنري ندارد، طبعا درد هنرمند را هم درك نميكند. مساله فقط بيمه نيست؛ خيلي از جاهاي دنيا سالن رايگان است يا هزينه اندكي براي در اختيار گرفتن سالن ميپردازند؛ ولي ما بايد پول ماليات، اماكن، سالن و مجوز را بدهيم؛ آنهم اگر هفتخوان رستم را براي دريافت مجوز بتوانيم از سر بگذرانيم. با چنين شرايطي هنرمند هيچوقت اجرا نميكند! اينهمه هزينه، وقت و انرژي، چه صرفهاي ميتواند داشته باشد؟ صندوق اعتباري هنر ميتواند سالنهايي را بسازد، سوبسيد دهد، تبليغات كند و در حقيقت ميتواند هزينهها را براي اجرا و توليد آثار جبران كند. هنرمند صدقهبگير نيست كه صندوق اعتباري هنر هرچند وقت يك بار به كارت اعتباري او يك ميليون تومان كمكمعيشتي واريز كند! به جاي آن بروند همان مبلغ را براي توسعه كار بگذارند. اين سطحينگريها صدمات زيادي به هنرمندان وارد كرده است.»
مشقتهاي عضو شدن در صندوق
تعداد كساني كه براي عضويت در صندوق با مشكل مواجه هستند، زياد است و طبعا مشكلاتشان هم گاهي با هم فرق دارد. سراغ چند نفر از آنها رفتم تا به نمايندگي از سايرين مشكلاتشان را به «اعتماد» بگويند.
عماد عامري، نوازنده و خواننده، اگرچه تحصيلات موسيقي هم دارد، براي عضويت در صندوق هنرمندان حدود دو سال با مشكلات مختلف روبهرو بود. او از تجربه خود براي طي اين روند ميگويد: «با اينكه مدارك كاري خوبي داشتم، مراحل ثبتنام براي من چندين بار به شكلهاي مختلف تكرار شد تا توانستم عضو صندوق شوم. بعد از آن هم زمان زيادي طول كشيد تا براي دفتر بيمهنامه بدهند و در طول همان دو سالي كه فراگيري كرونا بود، دايم به دنبال اين موارد بودم. با اينكه سالهاست در عرصه موسيقي كار ميكنم، به دليل عدم اطلاعرساني، از ارگانهاي فعال مختلف مطلع نبودم. جريان اينطور پيش رفت كه به صنف مراجعه كردم. ابتدا از من مدارك خواستند و با وجود اينكه همهچيز كاملا مشخص بود، دوباره از من آزمون ورودي گرفتند و مدارك خواستند. بعد از آن بعضي از مداركم را رد كردند؛ در حالي كه ۵۰ درصد از مداركم جهاني بودند.»
اين هنرمند اينهمه مانعتراشي براي استفاده از تسهيلات حداقلي را منصفانه نميداند: «با اينهمه با در بسته مواجه شدن، آنهم براي استفاده از كمترين امكانات واقعا در شأن هنرمند نيست. بسياري از افراد را ميشناسم كه چندين بار مراجعه كرده و همچنان جواب رد شنيدهاند، اين افراد ديگر قيد اين تسهيلات را هم زده و پيگير نشدند. بنده هيچگاه فرد بيگانهاي با رسانه و بروكراسيهاي اداري نبودم و با ارگانهاي مختلف سر و كار داشتم اما اين همه كارم به طول انجاميد؛ شما تصور كنيد هنرمندي را كه با اين ارگانها در ارتباط نباشد چه پروسهاي را بايد از سر بگذراند؟ طبيعتا نبايد استفاده از اين تسهيلاتِ اندك با اين كش و قوسها روبهرو باشد كه متاسفانه هست و اميدوارم روزي برسد تا آنطور كه شايسته هنر و هنرمند است با آنها برخورد شود.»
حرفهايهايي كه بيمه ندارند
داوود قنبري، نوازنده شناختهشده دف، هنرمند ديگري است كه همچنان درگيرِ بروكراسيهاي اداري براي بيمه شدن است. او انتقادهايش را به اين فرآيند اينطور با «اعتماد» در ميان ميگذارد: «به منِ هنرمند يك كارت هنر ميدهند كه به اصطلاح با آن شناخته شوم؛ خُب، من كه سالها با عنوان نوازنده دف با اساتيدي همچون ذوالفنون و اهالي موسيقي پاپ اجرا داشتهام، حالا اين شناسه چه دردي از من دوا ميكند؟ در اين مدت من افراد بسياري را ديدهام كه از هنرجويان درجه چندم خودم بودهاند و دو، سه سال است كه اين بيمه را دارند اما خودِ من از اين تسهيلات حداقلي همچنان بيبهرهام و اين ناشي از ساز و كار اشتباه اين پروسه است. ما هنرمندان موسيقي كه دغدغه اجرا داريم، دو سال در مدت كرونا نتوانستيم هيچ كاري انجام دهيم. بعد از آن هم جامعه درگير اعتراضات اخير شد كه امكان اجرا و كار فراهم نيست. منِ نوعي كه كارم اجراست، در اين مدت هيچ تسهيلات و حمايتي دريافت نكردهام. نميگويم هنرمند تافته جدابافته از جامعه است اما همه ميدانيم كه اكثرا افراد دغدغه فرهنگي دارند كه وارد اين حوزه ميشوند؛ وگرنه در هر كار تجاري پول بيشتري نصيبشان ميشد. حالا آيا مسوولان با افرادي كه دغدغه فرهنگي دارند بايد اينطور برخورد كنند و براي موضوع سادهاي مثل بيمه اينهمه هنرمند را به اصطلاح سر بدوانند؟ عملا سه سال است كه موسيقي تعطيل شده و هيچكس به افرادي كه در اين حوزه فعاليت كردهاند، توجهي ندارد. افرادي بايد به اين موضوعات رسيدگي كنند و مسوول شوند كه دغدغه اين موضوع را دارند. كسي كه از پيشكسوتان موسيقي نامه و مستند ميخواهد تا هنرمند بودنشان را ثابت كنند، پيداست كه با اين عرصه بيگانه است. با ساز و كار كنوني، باز هم خواهيم ديد افرادي را كه با تكيه بر روابطشان، براي خود رزومه ميسازند و در مقابل، كساني را كه هنرمندان واقعي هستند اما حوصله پيگيري چندين باره را ندارند، از دريافت خدماتي كه حق آنهاست، بازميمانند. من و نوازندگان حرفهاي كه اين بيمه را نداريم و مستحق دريافت آن هستيم، واقعا راه را نبايد براي بيمه شدن اينقدر سخت كنند و پوشش بيمه نبايد با اين همه مانع روبهرو باشد.»
مشكلات دوچندان هنرمندان موسيقي نواحي
تمامي مشكلاتي كه از آنها ياد شد، براي هنرمندان موسيقي نواحي دوچندان است؛ آنها به دليل دوري از مراكز و گاه ناآشنا بودن با سازوكارهاي اينترنتي با مشكلات بيشتري مواجهند. در اين گزارش با تعدادي از هنرمندان و فعالان حوزه موسيقي نواحي هم گفتوگو كردم.
عبدالرووف برنا، خواننده و نوازنده دوتار خراسان است. اين پيشكسوت موسيقي نواحي به «اعتماد» ميگويد: «من ديگر اميدي به بيمه و اين چيزها ندارم. پسرانم راه مرا دنبال كردند و در موسيقي مقامي كار ميكنند اما آنها هم از بيمه محرومند. چندين بار مداركم را به اداره ارشاد تربتجام بردهام اما بيفايده بوده و هر بار يك مشكل گرفتند و در نهايت گفتند يك سيدي بياور و در آن مقامها را ضبط كن و تحويل بده اما من ديگر خسته شدم و ادامه ندادم. هيچجا از ما حمايت نميكنند. پسرانم هم همچنان درگير اين موضوع هستند و همچنان بيمه آنها هم برقرار نشده است.»
اردشير طهماسبي، سرنانواز كرمانشاه نيز مشكل را اينطور روايت ميكند: «سالهاست كه شغل و كارم اين است. من چند تا بچه دارم اما هنوز نه بيمهاي دارم و نه دفترچهاي و نه حمايتي... دو، سه سال است كه پيگيرم. تمام مداركم را بردهام. يك شماره پيگيري دادهاند و ديگر هيچ؛ چندين بار به اداره ارشاد اسلامآباد مراجعه كردم و حتي گفتهام اگر لازم است به خود كرمانشاه بروم آنجا پيگيري كنم اما هيچ اتفاقي نيفتاد. هر بار كه مراجعه ميكنم، ميگويند هنوز تاييد نشده؛ خوب سوال اينجاست اين كد رهگيري و اينها به چه درد من ميخورد كه مدتهاست در همان مرحله مانده است.»
رحمان خجسته، دهلنواز چهارمحالوبختياري است. او هم كه با وجود پيگيريهاي بسيار، همچنان با مشكل بيمه روبهرو است، ميگويد: «من بارها براي اين موضوع مراجعه كردم و هر بار به در بسته خوردم؛ با اينكه در جشنوارههاي مختلف شركت كرده و مقام دارم اما هربار با يك مساله روبهرو ميشوم! الان هم ميگويند كلا سايت بسته است و همچنان با اين مشكل مواجه هستم.»
غفور محمدزاده، خواننده و نوازنده دوتار به «اعتماد» ميگويد: «وقتي شرايط كرونايي امكان اجرا را گرفته، چگونه بايد انتظار اجرا داشت. خيلي از هنرمندان بهرغم داشتن هنر خوانندگي و نوازندگي به دليل نداشتن لوح تقدير و... از بيمه و عضويت در صندوق هنر محرومند. بايد قبل از اين براي عدهاي كه در گذشته به ناحق عضو ميشدند، تمهيدي انديشيده ميشد؛ نه اينكه حالا اين همه سختگيري كنند.»
هنرمندان، سرگردان در بروكراسي صندوق و خانه موسيقي
صادق چراغي، آهنگساز و پژوهشگر كه به سبب داشتن برنامه راديويي ايلبانگ در راديو فرهنگ و ارتباط با هنرمندان موسيقي با زواياي گوناگون اين ماجرا و مشكلات آنها آشناست، به «اعتماد» ميگويد: «از چند سال پيش كه وزارت ارشاد صندوق اعتباري هنر را با شعار حمايت از جامعه هنرمندان كشور برپا كرد، هدفش پشتيباني از اين قشر آسيبپذير بود. چه در سويههاي هنري و چه در مسائلي كه مربوط به تامين اجتماعي ميشد. گويا در آغاز كه عضويت در صندوق را كمي آسان گرفتند، برخي افراد كه واقعا هنرمند نبودند، از بيمه و تسهيلات آن سوءاستفاده كردند كه مدتي بعد مسوولان صندوق براي جلوگيري از اين سوءاستفادهها كار را سخت كردند و اصطلاحا از اينطرف بام افتادند. هر چند كه از ابتدا بنا بر سختگيري نبوده است. يكي از مشكلات عمده ما ديوانسالاري و بروكراسي بود كه خود مسوولان هم بارها به آن اشاره داشته و تاكيد كردهاند كه ديوانسالاري خيلي از مسائل را فرسايشي ميكند يا به مسيري ديگر مياندازد. ديوانسالاري در اين مورد دقيقا اعمال شده است. هنرمند بايد مدارك را روي سايت صندوق آپلود كند تا توسط صندوق اعتباري هنر بررسي شده و به شما پاسخ داده شود كه چه چيزهايي كم و كسر دارد. اين تنها آغاز يك ماراتن نفسگير است. به زودي درمييابيد كه بايد حضوري به صندوق اعتباري هنر برويد و يكسري پيگيريها داشته باشيد. كاري كه براي هنرمندان پايتختنشين دشواري زيادي ندارد؛ ولي تصور كنيد در موسيقي نواحي كه افراد غالبا كهنسال يا گاهي كمبهره از امكانات هستند، انجام اينگونه كارها مثل آپلود مدارك و پيگيري آن خيلي مشكل و گاه ناممكن است و نميدانند چه كار كنند. مسوولان پاسخشان اين است كه ما در مراكز استانها به مراكز خود دستور پيگيري دادهايم ولي در كمتر استاني است كه كارمندان به اين دستور اهميتي بدهند.»
پيداست كه در وضع قوانين، ظرفيت و توانايي شهروندان بايد در نظر گرفته شود. صادق چراغي بيتوجهي به اين موضوع را مشكلساز ميداند: «يك قانون وضعشده و كار به كارمندان استاني سپرده ميشود؛ هنرمندان ميگويند 90 درصد نيروهاي ادارات ارشاد استانها براي كمك به آنها بسيار بيانگيزهاند و هنرمندان را سر ميدوانند. همين سر دواندن، بياعتناييها و گاه رفتارهاي اهانتآميز، باعث ميشود مردم و هنرمندان از وضعيت كلي خود دلسرد شوند. وزير در جشنواره موسيقي نواحي وعده و وعيدهاي زيادي براي موسيقي نواحي داد. اين سخنرانيهاي زيبا در اجرا با بياعتنايي همراه ميشود و اين خودبهخود احساس بدبيني و ناامني به وجود ميآورد و آن وعدهها هم به باد ميرود. اساتيد برجسته در حالي به عنوان پيشكسوت به جشنوارههاي متنوع دعوت ميشوند كه مشكل بيمه و عضويت در صندوق را دارند. اين بيشتر مضحكه است تا جشنواره. هرچند با جشنواره نبايد خودمان را فريب دهيم و تصور كنيم كه اتفاق بزرگي است؛ چراكه تعداد افراد دعوتشده در جشنواره نهايتا چند دهم درصد از موسيقيدانهاي نواحي است.»
چراغي معتقد است كه در مورد بيمه، اگرچه قوانين موجود كامل و فراگير نيستند ولي همين قوانين پر از كاستي هم خوب اجرا نميشوند. او به عضويت اجباري در خانه موسيقي به عنوان شرط لازم براي استفاده از بيمه صندوق هنر اشاره ميكند و از بروكراسي شگفتانگيزي ميگويد كه بين خانه موسيقي و صندوق اعتباري هنر به راه افتاده است: «قرار بود هنرمند بابت عضويت در صندوق متحمل هزينه نشود؛ ولي اخذ وجوه در جاي ديگر چراغ خاموش انجام ميشود! هنرمند چه بخواهد و چه نخواهد، بايد براي بيمه شدن، عضو خانه موسيقي باشد. خانه موسيقي براي خدماتي كه نميدهد از هر هنرمند براي هر سال 250 هزار تومان ميگيرد تا تنها يك كارت عضويت صادر كند. كارتي كه مطلقا هيچ كاربرد و سودي ندارد. درآمدي ميلياردي كه هيچگاه درباره آن به احدي گزارش داده نشده و هيچگونه فعاليتي هم ندارد. اين هزينه براي هنرمندان موسيقي نواحي كه با ابتداييترين امكانات در شهرستانها و روستاها هستند، بالاست. جداي از اين هزينه، خانه موسيقي براي پذيرش عضويت، از هنرمند مدارك فعاليت در سه سال گذشته را طلب ميكند. سه سالي كه ميدانيم فعاليتها تعطيل بوده. اين قوانين آنقدر شگفت و مضحكند كه گاهي هنرمندان تصور ميكنند شايد عمدا و به قصد تمسخر آنها چنين قوانيني وضع شده است. انگار وضعكنندگان چنين قوانيني ميخواهند مردم و هنرمندان را به ستوه بياورند تا آنجا كه حتي اگر يك نفر هم در اين شرايط نامساعد، خوشبين باشد، او را هم بدبين كنند. هنرمند پس از اينكه از اين هفتخوان گذشت، كارت خانه موسيقي براي او صادر ميشود. دوباره بايد به صندوق برود و مدارك او بررسي شود. پس از چند هفته دوباره او را به خانه موسيقي برميگردانند كه نامهاي ببرد دال بر تاييد. پس از همه اينها صندوق هنرمند را ميفرستد به معاونت هنري ارشاد كه يك نامه تاييديه جداگانه از آنجا بگيرد كه گرفتن اين نامه هم خود داستان جداگانهاي است.»
چراغي ميگويد در سه سال گذشته بسياري از آموزشگاهها دچار مشكل يا حتي جمع شدهاند و در شرايط قهقرايي كه ايجاد شده اصلا نميتوان اثري توليد كرد: «اين موارد دست به دست هم داده كه به بدبينيها دامن زده شود. دولت هم درست هنگامي كه كرونا كلي مشكلات براي مردم و اهالي موسيقي پيش آورده، قوانيني وضع ميكند كه بسيار عجيب است. يكي از اين قوانين جديد اين است كه به همين صندوق اعتباري هنر با تمام كاستيها و ناتوانيهايش، پنج، شش هزار نفر را از صنف ديگر تحميل كردهاند. افرادي كه ربطي به هنر ندارند و بايد در جاي ديگري بيمه و حمايت شوند. نميدانم چه كساني پيگير پايهگذاري و اجراي اين قانون عجيب هستند! بيمه هنرمندان با شعارهاي بسيار، در باب پشتيباني از هنرمندان كار خود را آغاز كرد. صنفهاي ديگر هم كه در زمينه كارهاي مذهبي يا هر صنف ديگري هستند، بدون شك بايد حمايت شوند اما از صنف خودشان، نه به عنوان هنرمند. چرا بايد به صندوقي كه در انجام كار خود هم ناتوان است، چندهزار نفر از صنف ديگر هم تحميل شود؟»
او كه با هنرمندان نواحي بيشتر سروكار داد، به مشكلاتي كه از زبان آنها شنيده اشاره ميكند و درباره آن توضيح ميدهد: «هنرمندان موسيقي اقوام كه خودِ اولياي امور هم پذيرفتهاند و به آن اعتراف دارند كه مظلومترين هنرمندان كشور هستند، يكييكي از صندوق اخراج ميشوند و از حداقل حمايتها هم محروم ميمانند. به اين ميانديشم كه براي وضع چنين قوانين دستوپاگيري كه هيچ توجيهي ندارد و جز افزايش مشكلات كار ديگري نميكند، چه دليلي ميتواند وجود داشته باشد؟ گاهي به حسن نيتي كه پشتِ وضعكنندگان اين قوانين وجود دارد، ترديد ميكنم. قوانيني كه بيش از پيش به نارضايتيها و بدبينيها دامن زده است.»