ادامه از صفحه اول
ميخواهم ناجور ببينم
مردم دهكده به اين قانع هستند كه براساس توافقي با اين مخلوقات زندگي را بگذرانند: آنها وارد جنگل نميشوند و آن مخلوقات هم پا به دهكده نميگذارند. اما تمامي اين فضاي فزون- واقعيت، ساخته و پرداخته اراده معطوف به قدرت و سياست و امنيت عدهاي خاص است كه جز در فضايي كدر و سرشار از ابهام و ايهام امكان بقا ندارند.
دو- در شرايط كنوني، شاهد نوعي بازار مكاره ديدنهاي ناجور در ميان اصحاب قدرت و تحليلگران ارگانيك هستيم كه با نفسدودهاي تصويري و تحليليشان، آسمان نگاه مردمان را تيره كردهاند، تا جمله آدميان درباره آنچه ميبينند و تجربه ميكنند، گمراه شوند و نشناسند گل از كرفس، آتش و آب، خوب از بد، واقعيت از ناواقعيت و دوست از دشمن و ندانند كه در پس و پشت اين پرده تاريك چه كس بر چه نقش است و همچون تماشاگران منفعل تئاتر سياست، چشمشان خانه خيال و عدم شود و نيستها را هست و هستها نيست، ببينند. برخي ديگر، با بازنمايي و ايماژسازي گسترده، تلاش دارند با ايجاد فضايي حاد-واقعيت hyperreality تصويري باژگونه از واقعه جاري و واقعيت آن ارايه كنند و با بياني «دبور»ي، تصاوير مجعول را به جاي واقعيت بر در و ديوار نگاه و احساس و ذهن و ادراك مردمان نصب كنند. بعضي، تلاش دارند با كاريكاتوريزه كردنِ تصوير اين واقعه، قسمتهايي از آن را برجسته كنند تا ظرفِ نگاه و احساس آدميان تماما از آن پر و لبريز شود و جايي براي ديدن و احساس ساير قسمتها و اجزا باقي نماند. عدهاي هم همچون هميشه از وراي شيشه كبود نگاه و فهم و تحليل خود به واقعه مينگرند، لذا قبل از ورود به اندروني و حريم واقعه و ايجاد رابطه شناختي با آن، تحليل و قضاوت و تجويز خود را كردهاند. داستان اين گروه آخر، در عين كميك بودن، تراژيك نيز هست. اين عده از اصحاب قدرت، اين روزها به حكم غريزه بقا، دفعتا دگرديسي جسمي و ذهني يافته و اهل نشست و برخاست با اهالي نظر و تحليل شدند و بهرغم مشغله فراوان، وقت مبسوطي را به «شنيدن» اختصاص دادند. اما چون مجالي عمومي براي اعلام «نظر» و «موضع» درباره واقعه يافتند، آن گفتند كه بايد ميگفتند: گويي در دست هر يك، انشاء از قبل نبشتهشدهاي است كه غير از آن نميتوانند بخوانند. نقش اين بازيپيشگان تئاتر قدرت، بيشباهت به نقش بازيگر «سوپاپراها» نيست. «سوپاپراها»، گونهاي از سريالهاي آبكي تلويزيون در مكزيك هستند كه با سرعتي حيرتانگيز فيلمبرداري ميشوند. اگر استاندارد ضبط مفيد يك فيلم سينمايي دو دقيقه در روز باشد، اين سريالهاي مكزيكي بهطور متوسط 25 دقيقه در روز فيلمبرداري ميشوند. هر روز، يك اپيزود 25 دقيقهاي ضبط و بلافاصله روانه پخش ميشود. شيوه ضبط و تصويربرداري اين سوپاپراها، جالب توجه است. بازيگرها فيلمنامه را نميخوانند. تمريني پيشيني، در كار نيست. زماني وجود ندارد. آنها، گريم ميشوند و به سرعت جلوي دوربين ميروند. گيرندههاي كوچك و نامعلومي در گوش آنها وجود دارد كه به عوامل پشت صحنه متصل است و از ثانيه اولي كه جلوي دوربين ميروند به آنها ميگويد كه بايد چه كار كنند و چه بگويند. بازيگران اين سريالها، ياد گرفتهاند كه آنچه ميشنوند، بيدرنگ اجرا كنند. طنز قضيه اينجاست كه اين اصحاب قدرت چون خلوتي مييابند، باز دوباره دچار تحول حال و احوال و نگاه و زبان و احساس و تحليل و تجويز ميشوند و از هر اپوزيسيوني، راديكالتر ميشوند و از پلشتيها و زشتيها چنان سخن ميگويند كه ديگران آنان را به رعايت اخلاق و انصاف دعوت ميكنند. اگر بخواهم آخرين كلام خود را نتيجه اين سطور قرار دهم، بايد بگويم، امروز بحران در ديدن و گفتن اصحاب قدرتي نهفته است كه ميخواهند ناجور ببينند و ناجور بگويند. اما ترديدي نيست تا زماني كه واقعيتها و وقايع جامعه مصنوع و مصقول نگاه ناجور اصحاب قدرت هستند، نبايد از علاج و دواي آنان، انتظاري جز رنج افزون و حاجت ناروا داشت.
چه دشوار است اينجا ايستادن
شايد اين درست نشنيدنهاست كه امروز جامعه را به اين نقطه رسانده است. اين يك نوع فرار به جلو است براي از خود انتقاد نكردن. چشمها را بايد شست تا واقعيت اقتصادي - اجتماعي - فرهنگي و سياسي اعتراضات را آنچنان كه هست ديد و آنگاه به تفكيك آن از توطئه پرداخت. در غير اين صورت آرامش نهادينهشده در جامعه، تضمين نخواهد شد. اتفاقا ميانجيگري و نيروي مياني، درست در همين نقطه است كه معناي خود را آشكار ميكند: اگر صداي معترضين و مطالبات آنان شنيده نميشود، به خاطر پارازيت و صداگذاريهاي مصادرهجويان پترودلاري، دستكاريهاي اطلاعاتي اسراييل و بدخواهان ديرين ايران است. رخدادي نامبارك كه در غياب رسانههاي مستقل و گشوده به روي تكثر صداهاي متنوع جامعه، فرصتي فراخ و بلامنازع براي پيشبرد مقاصد شوم خود مييابد. ميانجيگري يعني فراهم آوردن فضايي كه اعتراضها، در فراسوي صداگذاريهاي كاذب و برونجنبشي، خواستههاي واقعي خود را آشكار كنند. ميانجيگري يعني اينكه فضايي فراهم شود كه فريادهاي اعتراضي در قالب مطالبات آشكار و قانوني درآيد و شنيده شود.