نگاهي به انجمني كه نامش از خودش بزرگتر است
حجتيه از آغاز تا تعطيلي
نامشان «انجمن خيريه حجتيه مهدويه» است اما به «انجمن حجتيه» معروف شدهاند؛ انجمني كه اعضاي آن به سبب نوع تفكراتشان در ساختار نظام جمهوري اسلامي جايي ندارند؛ لااقل به صورت علني.
سال 1332 در ميان كودتا و سركوب معترضين به آن، شيخ «محمود ذاكرزاده تولايي» معروف به شيخ «محمود حلبي» اين انجمن را تاسيس كرد. اين تشكيلات تا آذرماه 1399 يعني زمان درگذشت «سيد حسين سجادي» زعيم وقت انجمن، تنها دو رهبر به خود ديده بود. نخستين رهبر همان شيخ محمود حلبي كه بنيانگذار انجمن هم بود و دومين رهبر هم سيد حسين سجادي بود كه از زمان درگذشت شيخ محمود حلبي، تا 25 آذر ماه 1399 كه به خاك سپرده شد، زعامت اين انجمن را بر عهده داشتند. اما پس از درگذشت سجادي، خبري مبني بر اينكه چه كسي يا كساني - در قالب شورا- رهبري اين تشكيلات قديمي را برعهده دارد، منتشر نشده است؛ لااقل در رسانهها خبري ديده نشده است. پس از درگذشت سجادي برخي از روحانيون سرشناس شيعه پيام تسليت صادر كردند كه شناختهشدهترين آنها آيتالله صافي گلپايگاني بود. آيتالله صافي گلپايگاني در پيام تسليتي كه خطاب به فرزند حسين سجادي صادر كرده بود، او را «فقيد سعيد» خطاب و عمر او را عمري «مبارك» دانسته بود كه «منشأ آثار و بركات زيادي» بوده است. «خادم دلباخته دربار مقدس مهدوي» ديگر توصيفي بود كه آيتالله صافي گلپايگاني از آن براي حسين سجادي استفاده كرده بود.
هرچند گفته ميشود شأن نزول اين انجمن، مقابله با بهاييت در ايران بوده، اما حرفي از اين موضوع در اساسنامه آن نيامده است؛ با اين وجود مبارزه علمي با بهاييت در ايران در بخشي از كارنامه اين انجمن ديده ميشود.
در اساسنامهاش، بيان شده كه اين انجمن «صددرصد غيرانتفاعي» است. در بخش شرح موضوع و اهداف از تشكيل انجمن، «تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن با رعايت مقتضيات زمان» است كه از 8 طريق بنا بود پيگيري شوند.
«تشكيل كنفرانسها و سمينارهاي علمي و ديني در نقاط مختلف كشور با رعايت مقررات عمومي»، «چاپ و پخش جزوات و نشريههاي علمي و ديني با رعايت قوانين مطبوعاتي كشور»، «تاسيس كلاسهاي تعليم و تدريس اخلاقي و معارف اسلامي با رعايت مقررات عمومي»، «ايجاد كتابخانه و قرائتخانه و اماكن ورزشي با رعايت قوانين مربوطه»، «انجام امور خيريه عمومي و مساعدت فرهنگي موسسات اسلامي و اخذ تماس با مجامع مشابه بينالمللي با نظر مقامات ذيصلاحيت»، «تدارك جلسات آموزشي به منظور تربيت افراد براي مناظرات و مباحثات علمي، ادبي و مذهبي در محافل اسلامي با رعايت مقررات»، «تاسيس هر نوع موسسه فرهنگي نظير دبستان، دبيرستان، مدارس عاليه و پرورشگاه با رعايت قوانين» و «ايجاد هر نوع مراكز درماني نظير بيمارستان و درمانگاه با رعايت مقررات وزارت بهداري».
اين انجمن در اساسنامه خود تاكيد داشته كه «موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقيهالله امام زمان «ارواحنا فداه» لايتغير خواهد بود اما برنامههاي آن با توجه به شرايط زمان و نياز جامعه، ميتواند براساس حفظ هدف ملي و رعايت مقررات اين اساسنامه تغيير يا تعميم شود.»
فعاليتهاي اين انجمن تا پيش از سالهاي اوجگيري انقلاب، مورد تاييد اكثر مراجع تقليد نظير آيات بروجردي، محمدرضا گلپايگاني و مرعشي نجفي بوده است. اما رفتهرفته با بالا گرفتن مبارزات انقلابي و نزديك شدن به روزهاي انقلاب، مبارزان و هواداران اين انجمن به اختلاف برخوردند.
اين اختلاف كه هنوز هم محل انتقاد منتقدين اين انجمن است، به تبصره دو از بند 9 ماده 2 اساسنامه آن برميگردد. اين تبصره اشعار دارد كه «انجمن به هيچوجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت». در ادامه تاكيد شده كه «مسووليت هرنوع دخالتي را كه در زمينههاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد، بر عهده نخواهد داشت.» به عبارت ديگر اين اساسنامه كه در دوران بعد از كودتاي 28 مرداد تنظيم و منتشر شده، هرگونه جهتگيري و فعاليت در امور سياسي را رد ميكند كه همين موضوع از سوي انقلابيون سال 57 مورد انتقاد قرار ميگرفت و ميگيرد.
در سالهاي 1356 و 1357 اين انجمن بر سر يك دو راهي قرار گرفته بود؛ حمايت از انقلابيون و زير پا گذاشتن اساسنامه يا عمل به اساسنامه و انزوا؛ از شواهد برميآيد كه آنها راه دوم را برگزيدند. انجمن در ماههاي منتهي به پيروزي انقلاب، نامههايي به مراجع تقليد نگاشت و آماري از افراد بهايي و مسيحي كه مسلمان شده بودند ارايه و تاكيد كرد كه اين «توفيقات» بابت «عدم مداخله در سياست» به دست آمده است.
نيمه شعبان 1357، امام خميني در راستاي مبارزه با حكومت شاه، اعلام كرد كه در اين نيمه شعبان هيچ جشن و چراغانياي برگزار نشود اما حجتيهايها جشنهاي نيمهشعبانشان را مانند هميشه برگزار كردند.
اساسا انجمن حجتيه برداشتي مبني بر دخالت در سياست نداشتند. پس از پيروزي انقلاب، اعضاي اين انجمن با وجود اينكه رهبرشان اعتقادي به مبارزه سياسي نداشت، وارد نهادهاي مختلف ميشدند. موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي در گزارشي و بر مبناي كتاب خاطرات افراد دخيل در جريان آمده، ادعا كرده است اعضاي اين انجمن در سالهاي پس از انقلاب، سعي زيادي در ورود به نهادهاي اطلاعاتي داشتند.
در همان سالهاي ابتدايي پس از انقلاب، انجمن حجتيه به سبب ايده مبني بر عدم دخالت در سياست و در پي آن، عدم موضعگيري رسمي پيرامون مبارزات انقلاب و ... در حال منزوي شدن بود.
هاشميرفسنجاني در خاطرات 26 ارديبهشت 1361 نوشته «آقاي (حميد) زيارتي آمد و اخيرا به امر امام، مسوول مركز اسناد انقلاب اسلامي شده است. امام گفتهاند افراد حجتيهاي را بيرون بريزد.» او همچنين در يادداشتهاي 28 خرداد سال 1361، مينويسد: «عصر احمد آقا آمد و نظر امام را درباره چند موضوع مورد بحث گفت... در مورد انجمن حجتيه نظر امام اين است كه افراد موثر آنها در پستهاي حساس و كليدي نباشند. اگر خودشان ميخواهند، انجمن منحل شود و گرنه نظارتي بر كار آنها بشود.» موضوعاتي از اين دست ادامه داشت تا اينكه نهايتا امام خميني در سخنراني به مناسبت عيد فطر به تاريخ 21 تير ماه 1362 بدون نام آوردن از اين انجمن اما با اشاره به تفكرات آنها، حجتيه را بهشدت مورد انتقاد قرار داد: «يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاري كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد، حضرت صاحب مگر براي چي ميآيد؟ حضرت صاحب ميآيد معصيت را بردارد ما معصيت ميكنيم كه او بياد؟ اين اعوجاجات را برداريد. اين دستهبنديها را براي خاطر خدا اگر مسلميد و براي خاطر كشورتان اگر ملي هستيد، اين دستهبنديها را برداريد. در اين موج خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست.»
پس از اين سخنان بنيانگذار جمهوري اسلامي، 5 مردادماه، در بيانيهاي با امضاي «انجمن خيريه حجتيه مهدويه» تعطيلي اين انجمن اعلام شد. اين بيانيه اعضاي انجمن را «خدمتگزاران آستان مقدس حضرت بقيهاللهالاعظم» خوانده بود. در متن آن، هنگامي كه خواسته به سخنان امام خميني اشاره كند، ايشان را «رهبر عاليقدر انقلاب اسلامي حضرت نايبالامام آيتالله العظمي امام خميني (مدظلهالعالي)» توصيف كرده بود.
انجمن حجتيه در ادامه بيانيه گفته بود «در پي اين فرمايش، شايع شد كه طرف خطاب و امر مبارك اين انجمن است اگرچه به هيچوجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بيان فوق نيافته و نمييابيم و در ايام گذشته به ويژه از زماني كه حضرت ايشان با صدور اجازه مصرف انجمن از سهم امام (ع) اين خدمات ديني و فرهنگي را تاييد فرموده بودند، هيچ دليل روشن و شاهد مسلمي كه دلالت بر صراحت معظمله، به تعطيل انجمن نمايد در دست نبود معذلك در مقام استفسار برآمديم. البته تماس مستقيم ميسر نبود. ليكن براي تحقيق از مجاري ممكنه و شخصيتهاي محترمه موثقه و بنا به قراين كافيه محرز شد كه مخاطب امام «معظمله» اين انجمن ميباشد.»
در پايان به نقل از شيخ «محمود حلبي»، ادامه «فعاليت» را «وظيفه شرعي» ندانست كه بر اين اساس، «كليه جلسهها و برنامهها بايد تعطيل شود.» در بخش ديگري از بيانيه «تعطيلي» تاكيد شده كه «از اين تاريخ تمامي جلسات و خدمات انجمن تعطيل ميباشد و هيچيك مجاز نيست تحت عنوان اين انجمن كوچكترين فعاليتي بكنند و اظهارنظر يا عملي مغاير تعطيلي نمايند كه يقينا در پيشگاه خداي متعال و امام زمان «سلامالله عليه» مسوول خواهد بود.» پس از «تعطيلي» انجمن حجتيه بسياري بر اين عقيده بودند كه اين انجمن به سبب اينكه «تعطيل» شده و نه «منحل»، همچنان فعاليتهاي خود را به صورت زيرزميني ادامه ميدهد. گرچه حسين سجادي مجالسي محدود در منزل شخصي خود در محله دروس تهران، يكي از محلههاي قديمي، مذهبي و اعياننشين تهران برگزار ميكرده است. با روي كار آمدن دولت نهم، زمزمههاي بازگشت حجتيهايها در فضاي سياسي شنيده ميشد اما لااقل آشكارا شواهدي مبني بر حضور اعضا يا وابستگان اين انجمن ارايه نشد. اما بسياري تاكيد ميكنند كه اين اعضاي انجمن يا سمپاتهاي آن، در نقاط مهمي از نظام وارد شدهاند و تصميماتي مبني بر افراطيگري اتخاذ ميكنند. آنها معتقدند كه انجمن حجتيه براساس مبناي فكري خود كه فراگير شدن ظلم و آشوب است و در پي آن، زمينهسازي براي ظهور امام زمان(عج)، دست به تصميمات يا اقدامات يا مشاورههايي بر اين مبنا ميكنند. امروزه مشخص نيست انجمن حجتيه كجاي كار صحنه سياست ايران است، اما هرچه هست، خيليها همچنان نسبت به «خطر» و «نفوذ» اين تشكيلات هشدار ميدهند.