دوخانواده، يك داستان مشترك
يعني مهاجرت موجب شده تا نرخ رشد جمعيت اين شهرستان نسبت به بسياري از نقاط ديگر كشور منفي شده و دهها هزار خانوار به ويژه روستاييان گروسي به دليل جستوجو براي كار و زندگي مناسبتر شهر و ديار و كاشانه خود را ترك كنند. اما اين همه داستان نيست. خانواده مرحوم عجميان يعني قرباني حوادث اخير كرج نيز از مهاجرين شهرستان كوهدشت هستند كه براي گذران زندگي همچون هزاران تن از ديگر هموطنان ارجمند كوهدشتي مهاجرت كرده و به عنوان كارگر در يكي از مناطق حاشيهاي و محروم كرج ماندگار شدهاند تا بلكه راهي براي زندگي بهتر بيابند. دهها هزار تن از هموطنان كوهدشتي نيز همچون برخي ديگر از مناطق كشور در چند دهه اخير مهاجرت را بر ماندن در منطقه محروم كوهدشت ترجيح داده و راهي نقاط ديگر شدهاند. فاجعه درگذشت 17 تن از كارگران كوهدشتي در 10 تير ماه 1387 كه به علت تخريب يك ساختمان در سعادتآباد زيرآوار مانده و همگي فوت كردند يكي از نتايج مهاجرت گسترده مردمان اين ديار مهرباني و محروميت است.
۲- بر اثر رويدادهاي تلخ ماههاي اخير گروه قابل توجهي از هموطنان كشته، زخمي يا زنداني شدهاند يا خسارات ديگري به آنها وارد شده است. علت بروز اين اعتراضات نيازمند مطالعات عميق و چندوجهي و گسترده و متنوع بسياري است اما اين رويدادها داراي پيامدهاي پيچيدهاي هم بود كه نيازمند تحقيق و بررسي مستقلي است؛ از جمله اين پيامدها بروز خشونت گسترده و لگامگسيخته است كه موجب جان باختن گروهي از هموطنان و رودررو قرار گرفتن گروهي از ايرانيان شد. بررسيهاي انجامشده درباره وضعيت درآمدي و پايگاه قشري و اقتصادي تعدادي از قربانيان و زخميها و بازداشتشدهها نشانگر آن است كه اقشار كمدرآمد و فقيرتر سهم بيشتري از تحمل اين هزينهها را بر دوش گرفتهاند. نمونه آن در دو خانوادهاي است كه يكي فرزندش را در حوادث اخير به عنوان بسيجي از دست داده و ديگر خانوادهاي است كه فرزندش به اتهام محاربه به اعدام محكوم شده است.
۳- مرحوم روحالله عجميان به شكل دردناكي كشته شد. بررسي ابعاد خشم ناشي از تحولات اخير وظيفهاي ملي براي اهالي علوم انساني در ايران است كه بيش از پيش در بررسيهاي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و روانشناسانه خود ابعاد و علل بروز چنين خشمي را بررسي و به عمق و ريشهها نظر كنند و سيستم سياسي بر اين اساس با بازنگري در رويههاي معيوب گذشته به تجديدنظر بپردازد، چراكه يكي از نتايج رويكردهاي پيشين رودررويي شهروندان ايراني است كه به شكاف اجتماعي و قطببندي اجتماعي و گسلي منجر شده كه جز خشونت و خونريزي و برادركشي دستاوردي نخواهد داشت. براي اين موضوع بايد فكري اساسي كرد. بنابراين پيشنهاد ميكنم با مدارا و بخشش و بررسيهاي عميق، ريشهها را درمان كرده و براي مديريت و كاهش اين خشم چارهاي انديشيده شود. قرباني شدن روحالله عجميان در اتوبان كرج دردناك و غمانگيز است اما دردناكتر و غمانگيزتر، استمرار اين چرخه است. براي توقف اين چرخه تدبير نياز است. ورود مشفقان و دلسوزان و دردمندان ضروري است. اجازه ندهيم زخمها بيش از اين عميق شود. جانهاي بيشتري ستانده و بر ميزان خشم افزوده شود. راه ايران آينده از مسير بخشش و گذشت بايد بگذرد.