فقر بستر بزهكاري
مطالعات در كشور ما نشان داده است كه روزهايي كه يارانه با همان مبلغ اندك توزيع ميشود، ميزان دزدي در كشور كاهش مييابد
امروزه فقر به عنوان يكي از فاكتورهاي فساد اجتماعي محسوب ميشود. فاصله بسيار زياد بين طبقات پايين و بالا در اجتماع از جمله بزرگترين مشكلات جوامع كنوني به شمار ميآيد. وجود اين فاصلهها به ايجاد انحرافات و كجرويهاي اجتماعي و فردي منجر ميشود. بسياري از بزهكاريها ريشه در كمبود اقتصادي افراد دارد. البته بايد درنظر گرفت كه مفهوم فقر منحصر در مفاهيم اقتصادي نيست و مواردي نظير فقر فرهنگي و نظاير آن را نيز در بر ميگيرد. فقر از عوامل محرك در فرد براي رويكرد مجرميت او است. فقر و بيكاري از آسيبهاي برجسته اجتماعي هستند. اين دو مقوله در بسياري از اوقات به عنوان بستر آسيبساز نمايان ميشوند. طبق برخي آمارها 65 الي 70درصد از آسيبهاي اجتماعي و بزهكاري با موضوع فقر اتفاق ميافتند و ميتوان ابراز داشت كه زايش فساد و انحرافات رفتاري و بسياري از آسيبهاي اجتماعي با حضور فقر آغاز شده و در بسياري از موارد، شتاب و تسريع پيدا ميكنند. «اعتماد» در رابطه با دو مقوله فقر و بزهكاري در گفتوگو با دو جامعهشناس و روانشناس به اين موضوع ميپردازد.
جاده فقر
«مجيد ابهري» آسيبشناس و رفتارشناس اجتماعي درخصوص فقر و تاثير آن بر بزه به «اعتماد» ميگويد: «از نگاه رفتارشناسي اجتماعي فقر و جرم ارتباط بسيار نزديكي با هم دارند كه وجود شرايط فرعي ديگر نيز به غلظت و شدت آنها كمك ميكند. بيسوادي، بيكاري و حاشيهنشيني ستونهاي برپا دارنده بزهكاري در جاده فقر ميباشند. البته از نظر رفتاري نميتوان اين اصل را به عنوان يك مصداق كلي در جامعه قرار داد. چه بسيار هستند تهيدستاني كه دامان خويش به جرم آلوده نساختهاند و با قناعت و عزت نفس دست خويش را به بزهكاري آلوده نكردند اما بايد قبول كنيم مقاومت همه انسانها در مقابل خواست زن و فرزندان يكسان نيست و برخي ديگر كه به جرم و كجروي عادت كردهاند و از پاكدامني و پاكدستي گريزان هستند گاهي بيش از نياز و برتر از خواستههاي خود دست به بزهكاري ميزنند. رانتخواران و سوءاستفادهگران ميلياردي ديگر نگاهي به سير كردن شكم خود و افراد تحت كفالتشان نداشته كاخهاي رويايي را بر سرپناه معمولي ترجيح ميدهند. مولا علي نماد عدل ميفرمايد كه به خدا پناه ميبرم از فقر و فساد يا جمله ديگري از ايشان اينكه اگر فقر از هر در وارد خانهاي شود؛ ايمان از پنجره خارج ميشود. بنابراين نميتوان قناعت و عزت نفس را تنها داروهاي درمانگر نياز و ناداري قرار داد؛ همه انسانها مقاومت و پايداري در قبال فقر نداشته و توانايي ناديده گرفتن خواستههاي عزيزان خود ندارند. در شرايط حاضر كه افزايش قيمتها و تورم لجام گسيخته نفس تهيدستان و اقشار كمدرآمد را بريده واقعا چه نسخه درمانگري براي بازنشستگان و اقشار كمدرآمد تجويز ميشود! اعلام خط فقر ۱۸ ميليون توماني از سوي بعضي سازمانهاي مسوول تقريبا ۷۰درصد از مردم را به زير اين خط شوم و آزاردهنده ميكشاند. متاسفانه كمكهاي مالي نهادهاي ياريرسان مثل سازمان بهزيستي و كميته امداد امام به علت تحت پوشش قرار دادن تعداد قابلتوجهي از افراد و خانوادههاي نيازمند عليرغم محدوديتهاي مستمريهاي ماهيانه جهش چشمگيري در اوضاع مالي آنها روي نميدهد. درحال حاضر بيش از ۵۵درصد از بازنشستگان به كار دوم روي آوردهاند و باتوجه به مشكلات جسمي و روحي خود را در فشارهاي بيشتري قرار دادهاند. توجه به يك نكته بسيار مهم توسط دولت جناب رييسي و نهادهاي مرتبط ضروري ميباشد. بالا رفتن بدون ضابطه و معيار اجارهبها در تهران و شهرهاي بزرگ باعث مهاجرت اقشار كمدرآمد به حاشيه شهرها و شهركهاي اقماري شده و از همين رهگذر تقابل فرهنگها و تضارب طبقات اجتماعي و فرهنگي ميشود. براي كاهش بزهكاريهاي معمول ناشي از فقر بستههاي حمايتي و نيكوكاري به دور از گسترش روحيه متكديپروري دولت بايد در سه قالب كمكهاي نقدي جنسي و بنهاي آذوقه به ياري خانوادههاي زن سرپرست، بيسرپرست و ساير اقشار نيازمند بشتابد.»
بخش اعظم آدمهاي جامعه ما دزد نيستند
بلكه گرسنه هستند
«عليرضا شريفي يزدي» نيز در رابطه با اين موضوع به «اعتماد» ميگويد: «در رابطه با فقر و بزه بايد دو نكته را درنظر بگيريم؛ نكته اول اينكه ما دو آسيب اجتماعي بسيار مهم داريم كه اينها زمينه آسيبهاي ديگر را فراهم ميكنند. يكي همين مقوله فقر است و ديگري بيكاري. وقتي اين دو مقوله با هم تنيده ميشود يعني انساني به فقر آلوده ميشود و از طرف ديگر شغل و درآمدي ندارد احتمال افزايش جرم در چنين شخصي بالا ميرود. البته اين نكته را هم بايد يادآوري كنيم كه الزاما و هميشه اينگونه نيست كه فقر به جرم ختم شود ولي زمينه جرم را حتما ايجاد ميكند. رابطه فقر و جرم را از يك بعد ديگري هم ميتوان بررسي كرد و آن اين است كه طبقات متوسط جامعه ميزان جرمخيزيشان به مراتب كمتر از اقشار فقير جامعه است و ميتواند يكي از عوامل اصلي اين قضيه فقر باشد. در زمينه فقر و جرم با مطالعاتي كه در كشورمان صورت گرفته نشان ميدهد روزهايي كه در كشور يارانه داده ميشود، يعني همين مبلغ اندكي كه دراختيار مردم قرار ميگيرد ميزان دزدي را در كشور كاهش ميدهد. اين موضوع نشان ميدهد كه بخش اعظم اين آدمها دزد نيستند بلكه گرسنه هستند، بنابراين اگر ما بخواهيم پديده جرم را در كشور كاهش دهيم حتما بايد به سراغ مساله اقتصادي و كاهش فقر برويم. مسالهاي كه در رابطه جرم و فقر وجود دارد اين است كه وقتي در جامعه شكاف طبقاتي بالا ميرود يعني اقشار غني و فقير فاصله زيادي با هم پيدا ميكنند و طبقه متوسط لاغر ميشود و ريزش پيدا ميكند پيشبيني اينكه جرم در جامعه بالا برود كار سخت و دشواري نيست و ميتوانيم اينجا به اين نكته اشاره كنيم؛ براي اينكه ما ميزان جرم را در جامعه كاهش دهيم بايد به طبقه متوسط جامعه بيفزاييم و از قشر فقير و غني بكاهيم.»