• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5387 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۷ دي

روزهاي ترديد و ناكامي، يادداشت‌هاي علي اميني (3)

مرتضي ميرحسيني

در مرور يادداشت‌هاي علي اميني به اينجا رسيديم كه روزهاي پاياني پاييز 1357 نام دكتر غلامحسين صديقي براي نخست‌وزيري به ميان آمد. اميني كه خودش از پذيرش اين مسووليت طفره رفته بود، به حمايت از صديقي برخاست و كوشيد با به ميدان آوردن همه داشته‌ها و اعتبارش، مسير تشكيل دولت را براي او هموار كند. يادداشت‌هايش در بازه زماني چهارم تا هفتم دي‌ماه آن سال، روند حوادث و نيز شرايط كشور را تاحدي نشان مي‌دهد. چهارم دي نوشت «هوا چندان سرد نيست. خوشبختانه. براي اينكه وضع سوخت رو به وخامت گذارده و اگر فكر سياسي براي جريان نفت از جنوب به تهران و شمال نشود به قول متصديان فاجعه‌اي به وجود خواهد آمد. به‌هرحال وضع سوخت فوق‌العاده وخيم است. امروز عصر ساعت سه‌ونيم بعد از ظهر به اتفاق آقايان انتظام و دكتر صديقي حضور اعلي‌حضرت بوديم. وخامت وضع را انتظام به اطلاع ‌رسانيد و قرار است فردا انتظام بعد از مذاكرات با متصديان وضع را تا حدي روشن كند و اقدامات ضروري به عمل آيد. و اگر توفيقي در اين امر حاصل نشود معلوم نيست چه پيش خواهد آمد. تظاهرات جوانان امروز هم ادامه دارد. 
عده‌اي از استادان در دانشگاه و وزارت علوم بست نشسته‌اند. بعد از مذاكرات حضور اعلي‌حضرت قرار شد آنها را به حال خود بگذارند و اقدام برخورنده‌اي نشود و حتي‌المقدور در اين مورد و موارد ديگر اقدامات تحريك‌آميز صورت نگيرد.» يادداشت‌هاي روزهاي پنجم تا هفتم به‌ هم پيوسته‌اند. «با تمام تلاش‌هاي عبدالله انتظام و خود من كه از اعتصاب كاركنان لوله نفت در آبادان جلوگيري شود، زندگي مردم در تهران و شهرهاي شمالي ايران از حيث سوخت، به‌خصوص با اين فصل سرما، به جايي نرسيد. حتي آقاي آيت‌الله طالقاني هم اظهارات انتظام را در راديو كه ذخيره نفتي تا چند روز ديگر بيش نيست، با شك تلقي نموده. شرحي به ايشان نوشته‌اند كه خود دولت اين بساط را راه انداخته كه مردم را در مضيقه قرار دهد و كارگران و كارمندان شركت نفت را مسوول قرار دهد. و حال اينكه انتظام و قبل از او هم شركت نفت، نه به صورت رسمي ولي به‌طور خصوصي گفته و رييس دولت هم اعلام خطر كرده بود كه اگر اعتصابات جنوب ادامه پيدا كند مردم دچار مضيقه خواهند شد؛ ولي توجه نشد و از روز چهارشنبه به‌تدريج مواد سوختي كم شد و صف مردم كه چندين روز است براي خريد نفت در مقابل پمپ‌هاي بنزين ايستاده‌اند طولاني‌تر شده است. براي بنزين هم همين‌طور. بالاخره نان هم دارد تنگ مي‌شود و از روز پنجشنبه به هر نفر يك قرص نان مي‌فروشند.» 
سرانجام به صديقي مي‌رسد. «آقاي غلامحسين صديقي هم در كار تشكيل دولت متزلزل است. حق هم دارد، چون از روز سه‌شنبه تظاهرات دانشجويان در خيابان‌هاي تهران به‌شدت ادامه دارد و قطعا كشته‌هايي به جاي گذاشته است. چهارشنبه عصر اعلي‌حضرت تلفن كردند كه چه بكنم و بهت آقاي صديقي چقدر طول خواهد كشيد؟ پيشنهاد كردم ايشان را احضار نماييد و جريان را از خود او سوال كنيد. قرار شد پنجشنبه ايشان شرفياب شوند. انتظام و من هم آماده هستيم كه اگر احتياج به ما بود برويم. عده‌اي از دوستان دانشگاهي كه قرار بود پنجشنبه ساعت 8 صبح به ديدار دكتر صديقي بروند، تلفن كردند كه خانم ايشان گفت از شهر بيرون رفته‌اند. معلوم شد ايشان خسته شده است و انصراف از تشكيل دولت حاصل كرده... انتظام تلفن كرد كه صديقي انصراف حاصل كرده است. (احسان) نراقي هم تلفن كرد كه صديقي هم موضوع شوراي سلطنت را طرح كرده و قرار است اعلي‌حضرت در اين باب فكر كنند و تصميمي بگيرند.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون